خلاقانه گام برداشتن در مسیر حل مسأله

تضادها ...

  • وقتی صحبت های حاشیه ای بزرگ ترها تمام می شود، سپیدموی جمع می گوید: با اجازه ی پدر مادرها؛ دختر و پسر کمی آن سوتر خلوت کنند و سخنی بگویند از وضع آب و هوا بلکه یخشان آب شود تا ببینند به درد هم می خورند یا نه!
  • در آپارتمان قبلی که بودیم صاحب خانه یخچالی خریده بود! به دلیل استاندارد نبودن درب آپارتمان یخچال خریداری شده هیچ وقت وارد آپارتمان نشد و در پاگرد خانه ماند.
  • صبح دیروز هنگامی که بلیت اعتباری خود را برای شارژ اعتبارش به متصدی مربوطه سپردم، گفت: ضعیف شده، کنار کارت بانک میذاری؟
  • این تعطیلات آخر هفته ای را بچه های فامیل رفته بودند باغ یکی از دوستان برای کمک کردن در برداشت محصول - سیب بود اتفاقا! - می گفتند صاحب باغ به باغبان حسابی پریده بود که چرا بار امسال درشت نیست؟!
  • تا ساعت 4 امروز باید سه تا کار تحویل بدیم، تازه یه کار عقب افتاده هم داریم که حتما باید تموم بشه .
  • تا قبل از این که این سنسور دنده عقب رو نصب نکرده بودم، تو اکثر پارک دوبل ها دسته گل به آب می دادم!

...

یکی از مهمترین ویژگی های نوآوری نظام یافته بر پایه TRIZ ادعای حل تضادها در فرآیند کشف و حل مساله هاست. آلتشولر و همکارانش در بررسی های خود سه گونه تضاد را معرفی کرده اند:

 

  • تضاد اجرایی: زمانی که می خواهیم کاری را انجام دهیم اما روش انجام آن را نمی دانیم.
  • تضاد تکنیکی: ایده ای برای بهبود بخشی از سیستم ارایه شده است اما منجر به تضعیف بخش دیگری از سیستم می شود.
  • تضاد فیزیکی: دو خاصیت از یک عنصر سیستم ، روبه روی هم می ایستند.

دو برابرکردن وسعت باله ی پایداری عمودی در یک هواپیما لرزش هواپیما را تا پنجاه درصد افزایش می دهد. ولی مقاومت هواپیما در مقابل تندبادها را با افزایش مقاومت هوا و وزن هواپیما، افزایش می دهد.

علم الکترونیک معاصر با یک مسأله ی جدی روبه رو استاز یک سو، نیازهای ویژگی های کار سیستم های الکترونیک، با پیچیده تر شدن پی درپی، بالا می رود و از سوی دیگر، محدودیت های ابعاد، وزن و مصرف انرژی روز به روز بیشتر می شوند.

نمونه هایی از موقعیت های کشف تضادها را در صنایع هوایی و الکترونیک به نقل از کتاب الگوریتم نوآوری خواندید. TRIZ کلاسیک برای فرموله کردن تضادها و حل آن ها، 40 اصل ابداعی را برای تضادهای تکنیکی و اصول تفکیک را برای تضادهای فیزیکی پیشنهاد می دهد. برای پرورش TRIZی فکر کردن خودتان، پیشنهاد می کنم در جست وجوی تضادها باشید ...

۱۶ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۰۷ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

سطر نوآوری؛ 11

کارکنان شاخص از فناوری استفاده می کنند اما حجم زیادی از اطلاعات را در مغز خود ساماندهی و از کاغذ هم استفاده می کنند. مسایل و راه حل ها برای آنها نامعین و تعریف نشده اند. فناوری هایی که به کارکنان دانشی معرفی می شوند باید متناسب با این ویژگی ها باشند

#سطری از صفحه 174 این کتاب

۰ نظر

نوآوری باز و چالش های مالکیت فکری

نشست نوآوری باز و چالش های مالکیت فکری

 
سخنران: دکتر سیدکامران باقری
دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف
 
سه شنبه 14 مرداد 1393
ساعت 17:00 تا 19:30

 

 

 

 

پوشش لحظه ای نشست نوآوری باز و چالش های مالکیت فکری (نشست به پایان رسیده است)

* برای درک بهتر آنچه در رویداد رخ داده است، ادامه مطلب را از پایین به بالا مرور کنید.

ادامه مطلب...
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۱۷:۰۰ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

خلاقیت ممنوع!

 

اواسط دوره آموزشی نوآوری نظام یافته بود، با اینکه به همه شرکت کنندگان یک نسخه از جزوه آموزشی داده شده بود، یکی از هم دوره ای ها نسخه ی دیگری از جزوه جلسه های قبل را درخواست کرد ، کلاس که تمام شد موضوع را از ایشان – که مدرس یکی از دانشگاه های صاحب نام بودند- جویا شدم، گفت جزوه به همراه برخی دیگر از وسایل و مدارک ایشان که در خودروی پرایدشان بوده به سرقت رفته است. ناراحتی را می شد در چشمانشان دید، من گفتم « از این به بعد خیلی بیشتر مراقب باشید، اگر دزد نا محترم جزوه TRIZ را خوانده باشد این بار به روشی نوآورانه کل ماشین را در چشم بر هم زدنی خواهد برد»، ناراحتی شان در دریایی از خنده هم دوره ای ها محو شد.
چند ساعت بعد و در مسیر برگشت، به این شوخی خود کمی جدی تر فکر کردم، آیا واقعا یک سارق با یادگیری TRIZ قدرت بیشتری خواهد یافت؟ و آیا همین کاری که این قشر نا محترم برای شکستن امنیت انجام می دهند نوعی حل مساله به روش های نوآورنه و خلاق نیست؟ و سوال کلیدی اینکه: ما چه در اختیار سارق می گذاریم که او می تواند مساله را حل نموده و به راه حلی نوآورانه برای مساله خود برسد؟
این روزها موضوع امنیت اطلاعات و به طور کلی امنیت از مسایل استراتژیک بسیاری از سازمان ها و به خصوص سازمان های فعال در حوزه فناوری اطلاعات است. این شرکت ها معمولا دو راه را برای رسیدن به مقصود خود انتخاب می کنند،
دسته اول مانند بسیاری از سازمان های ایرانی کل یا بخش اعظمی از اطلاعات خود را پنهان نموده یا به روش های مختلف به طور کامل از دسترس خارج می کنند. این کار علاوه بر مشکلات فراوانی که دارد، دست و پاگیری بسیاری را برای کارکنان و ذی نفعان برای دسترسی و استفاده از اطلاعات برای مقاصد استراتژیک سازمان ایجاد می کند.
دسته دوم سازمان هایی هستند که طی یک فرآیند تحلیل سیستم و استفاده از تحلیل کارکرد، کارکردهای اضافی را شناسایی نموده و نقاط کلیدی و استراتژیک اطلاعات را نزد خود محفوط داشته و بقیه را که حجم زیادی از آن است در اختیار همه می گذارند. این مورد حتی تبلیغاتی به عنوان عملکرد شفاف سازمان در رسانه ها را به دنبال خواهد داشت.
مثالی سخت افزاری از حذف کارکردهای اضافی برای جلوگیری از حل مساله یا حداقل سخت کردن آن، مثال قفل درب پارکینگ است، که خودم این مورد را در بسیاری از خانه ها مشاهده کرده ام. دریچه ای در فاصله ای متناسب از محل قفل تعبیه شده به طوری که فرد بتواند قفل های کتابی را با ورود دست به بخش داخلی ساختمان قفل نموده و یا با کلید باز نماید. این نمونه کارکردهای اضافی مانند مشاهده بخش داخلی قفل و قدرت مانور دستی روی آن را از سارق می گیرد اما در استفاده افراد برای باز کردن و بستن قفل خللی ایجاد نمی کند.

۱۳ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۲۲ ۰ نظر
حمیدرضا پیراوی‌ونک

هر چقدر پول بِدی، آش می خوری!

!You get what you pay for

By Meysam Maleki

از قدیم گفتن "هر چقدر پول بِدی، آش می خوری". یعنی هر چه بیشتر تلاش کنی به نتایج بهتری می رسی. آلتشولر در بررسی اسناد ثبت اختراع هم به نتیجه مشابهی رسید. او خلاقیت مخترعان را در پنج سطح دسته بندی کرد (سطح بالاتر یعنی خلاقیت بیشتر) و دریافت که هر چه تلاش فرد برای رسیدن به پاسخ بیشتر باشد، پاسخ نهایی خلاقانه تر است. در اینجا منظور از تلاش تعداد راه حل هایی هست که فرد به عنوان پاسخ احتمالی بررسی می کند. آلتشولر به این نتیجه رسید که برای رسیدن به پاسخ های سطح یک (یعنی پاسخ های ساده) معمولا فرد بین یک تا ده راه حل احتمالی را بررسی می کند اما برای رسیدن به پاسخ های سطح پنج (پاسخ های کاملا نوآورانه یا کشف) فرد بیش از صد هزار راه حل را بررسی می کند. پشت صحنه منظور این است که ذهن فردِ کاشف یا مخترع باید آنقدر ورزیده باشد تا این تعداد راه حل را اول به عنوان گزینه های روی میز! مطرح و مطالعه کند و بعد تایید را رد کند. ذهن تمرین کرده و چالاک می تواند هم گزینه هایی در حد توسعه های محدود را بیابد و هم با غلبه بر اینرسی ذهنی، پاسخ های خارج از فضای مساله را بررسی کند. مثلا برای حل مسایل فرهنگی از علم کوآنتوم استفاده کند یا برعکس!

۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۲۳ ۱ نظر
میثم ملکی

سطر نوآوری؛ 10

خلاقیتِ رها شده و ابتکارات نامتمرکز

استراتژی را نابود می کنند.

 #سطری از صفحه 106 این کتاب

۰ نظر

یازده: راه نجات (Cushion in Advance)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 11

Cushion in Advance / Cushioning / Cushioning In Advance

.Compensate for the relatively low reliability of an object with emergency measures prepared in advance

 

قهرمان فیلم ها همیشه یک برگ برنده دارن که در آخرین لحظه و وقتی که همه ناامید شده اند، رو می کنند. برگ برنده ای که اونو از مخمصه بیرون میاره و به Plan B معروفه و اینجاست که هیجان ها به اوج خودش میرسه و همه شروع می کنند به تحسین قهرمان فیلم.

به یه نفر می گن ریسک کن یعنی با در نظر گرفتن خطرات احتمالی، اقدامات پیشگیرانه رو برای دفع و یا تقلیل خطر احتمالی، طرح ریزی کن.

بحث ما درباره ی شرایط عادی نیست؛ درباره ی شرایطی است که تضاد ها در برهه ی خاصی و بنا به دلایل غیر عادی رخ می دهند و نیاز به حفظ و ادامه کارکرد ایجاب می کند تا اقدامات پیشگیرانه مناسب برای رفع تضاد صورت گیرد.

لازم به ذکره که همه ی سیستم ها در شرایط ریسک قرار دارند پس پیش بینی نوع پیشامدها، زمان وقوع و چگونگی وقوع هر پیشامد جز لازم در طراحی هر سیستم می باشد مخصوصا اینکه با طراحی یک سیستم جدید سر و کار داشته باشیم.

نمونه ای از مثال ها عبارت اند از: نسخه پشتیبان هارد، تایر یدک، باتری ذخیره،کیسه هوا، سوپاپ اطمینان، مفهوم قابلیت اطمینان در سیستم های مهندسی، چتر نجات خلبانان جنگنده، دکمه بسیار پر کاربرد Ctrl+Z

به یاد داشته باشید؛ ما باید امید بهترین ها را داشته باشیم ولی خود را برای بدترین ها آماده کنیم.                                         

  • قابلیت اطمینان کم را با از پیش فراهم کردن اقدامات فوریتی متناسب با شرایط خطر، جبران کنید.

کارخانه های تولید فولاد به طور 24 ساعته فعالیت می کنند. اگر فقط برای چند دقیقه برق کارخانه قطع شود، تمامی سیالات و مواد مذاب به فلزات سخت و جامدی تبدیل می شوند و تمامی دستگاه ها از کار می افتند؛ راه حل تعبیه یک نیروگاه بسیار کوچک تولید برق است که در مواقع اضطراری بتواند جریان برق را برقرار سازد و از وقوع خسارت های میلیاردی جلوگیری کند. 

منبع عکس

۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۰ ۱ نظر
هادی آقازاده

جزئیات "سبد اشتغال" نخبگان/ اعطای گرانت به مراکز جذب‌کننده نخبگان

بیشتر بخوانید

جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ب.ظ محمود کریمی
انتظار دانشکده برای نقطه شروع

انتظار دانشکده برای نقطه شروع

Dean Was Waiting to Start One Day, Not Now!
Couple of months ago I have been invited to deliver a tutorial session for a group of Industrial Engineering students in a famous university. Before the session, I met the dean of school and we talked about his wishes to promote creativity, problem solving approach and TRIZ in their school for the young students. Waiting for a new course definition and approval and a good faculty member was in his mind. We discussed about bringing creativity in application of learning in several available course and new solutions. Like waht has experienced in other universities in Iran, also in Netherlands and South Korea. Finally proposed him not to wait for one day in future after course approval, start from tomorrow morning and next semester.
 
Valeri Souchkov and his TRIZ SummerCourse 2014 in Twente Universityبه دعوت انجمن علمی دانشکده، وعده برگزاری یک کارگاه TRIZ داشتیم. پیش از شروع جلسه، همراه با نماینده دانشجویان نزد رییس دانشکده رفتیم. آشنایی‌ام با ایشان سابقه‌ای حدودا 14 ساله دارد؛ از زمانی که هنوز مهندس خطاب‌شان می‌کردند. از علاقه‌هاشان تعریف می‌کردند: ایجاد ذوق و شوق بیشتر در دانشجویان، آشنا کردن آن‌ها با خلاقیت و نوآوری، آوردن درس مرتبط با تفکر خلاقانه و حل مساله و نوآوری و حتی TRIZ در دروس موجود و رایج دانشکده‌های مهندسی صنایع و مساله‌های اجرایی و اداری که در این راه دارند.
از جمله دشواری مصوب کردن درس و محتوای جدید، نداشتن عضو هیات‌علمی متخصص در این زمینه و نشدنی‌هایی دیگری که تا الان نگذاشته دانشجویان جوان، سر کلاس‌ها و در مسیر جاری یادگیری‌های دانشکده‌ای و لیسانس و فوق‌لیسانس خواندن از خلاقیت و نوآوری و متدولوژی‌هایی مانند تریز بدانند و درباره‌شان بخوانند.
عرض کردم:
چرا فقط به همین یک راه فکر می‌کنید؟
مگر دانسته‌های ما، سر کلاس رسمی دانشگاه و به لطف استاد فلان درس رخ داد؟
این خوب است که یک درس ویژه انواع سس‌ها و چاشنی‌ها و نقش آن‌ها در پخت و پز داشته باشیم به طور خاص. حالا که نداریم، می‌توانیم در همه درس‌ها ساعتی و فرصتی را چاشنی‌وار به این مقوله بپردازیم. از خلاقانه یاد دادن موضوع کلاسیک درس، تا تعریف پروژه‌ای که در آن کشفی صورت گیرد و بدون خلاقیت جواب یافت نشود، تا دعوت از دیگرانی که شاید روزی در همین دانشکده درس خوانده‌اند و حالا حرف عملی و دانش نظری در این خصوص دارند.
مثال آوردم خدمت‌شان از تجربه‌های این دو سه سال گذشته و دعوت‌های تک‌جلسه‌ای آقای دکتر حاجی‌یخچالی در دانشگاه تهران برای صحبت از تفکر خلاقانه و نوآوری و TRIZ برای دانشجوهای MBA و بازخوردهایی که بعدها در محیط کار از همان دانشجویان که حالا کارشناس و مدیر شده‌اند، گرفته‌ایم.
TRIZ introduction Seminar in South Korea University 2014 by eTRIZاز تماشای ویدئویی مرتبط سر کلاس و بررسی و تحلیل آن همراه با استاد درس. از تغییر روش تدریس، تا گونه‌ای دیگر آزمون گرفتن.
و نمونه‌های دیگر از دانشگاه‌هایی در تهران و دیگر شهرها و مدلی که همتایان فرنگی ما تجربه می‌کنند. مانند تجربه دوره تابستانی دانشگاه Twente هلند و آموزش‌های Valeri Souchkov یا سمینارهایی با عنوان Innovate or Dissapear که در برخی دانشگاه‌های کره جنوبی توسط دکتر Jeongho Shin  و دیگران برگزار می‌شود.
کتاب تازه‌شان را هدیه دادند و عکسی گرفتیم به یادگار از این دیدار.
امیدوارم منتظر یک روزی که درس جدیدی مصوب شود و حرف زدن از خلاقیت و نوآوری یک اجبار درسی به شمار آید، نشوند. کاش از همان فردا و ترم پیش رو، نقشه بروز یافتن خلاقیت و ابتکار در یاددهی و یادگیری را اجرایی کنند تا به جای «از آینده نامعلوم» از همین حالا دانشجویان جوان ما برای رویارویی با «آینده نامعلوم و مساله‌هایش» دانش و ابزاری داشته باشند.
۱۰ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۰ ۰ نظر
محمود کریمی

سطر نوآوری؛ 9

تک تک اعضای تیم

باید اهداف تیم را باور داشته باشند.

 #سطری از صفحه 55 این کتاب

۰ نظر

سند راهبردی کشور در امور نخبگان

بیشتر بخوانید

"پایان‌نامه فروشی" خلاقیت‌های علمی را از بین برده است

بیشتر بخوانید

خواب کلاس پرید!

The Sleepy Class Waked Up

بین جمعی از کارکنان باتجربه ولی تازه استخدام یک سازمان دولتی، بعدازظهر داغ تابستانی در ماه رمضان، درباره حل مسأله کلاسی برقرار بود. برای پیش‌گیری از خوابیدن حاضرین در کلاس به دلیل سرفصل­‌های کسل­‌کننده و بی­‌فایده جزوه حل مسأله (مصوب سازمان مدیریت دولتی)، با رویکرد فرار به جلو تصمیم گرفتم کمی اطلاعات آنها را پیرامون خلاقیت و TRIZ تحریک کنم.

بعد از نیم ساعت بحث درباره تعریف مسأله از تک تک حاضرین در کلاس خواستم یک مسأله موجود در اطراف خود را مثال بزنند. هدفم این بود که به عنوان تمرین کلاسی و با توجه به مطالب بیان شده پیرامون تعریف مسأله، یک مسأله واقعی را از محیط کار یا زندگی خود شناسایی و با ادبیات تعریف مسأله در تریز بیان کنند.

نوبت رسید به مدیر روابط عمومی که اتفاقا باتجربه هم بود. جوانی پرمایه هم در ظاهر و هم در باطن. خوشبختانه طرح مسأله طنزگونه ایشان علاوه بر شکستن فضای خواب­‌آلود کلاس، توجه همه را بیشتر به تعریف مسأله جلب کرد.

فضای کنفرانسی کلاس، ایشان رو در یک رأس و بنده رو در رأس دیگر چیدمان بیضی­‌گونه صندلی‌­ها قرار می‌داد.

مسأله را این گونه تعریف کردند:

«ما در واحد روابط عمومی هستیم. متشکل از 20 نفر که 5 خبرنگاریم. مشکل ما کمبود جا و نامناسب بودن فضای اداری است. به دلیل الزام شغلی، فضای اداری ما باید در همسایگی اتاق ریاست باشد. پیامد آن، تردد بیش از حد، سر و صدای تعاملات برون‌سازمانی، ترددهای طبیعی واحد ریاست و در کنار این‌ها مسأله کمبود جا، همه پرسنل و به ویژه خبرنگاران را به ستوه آورده است.

یادآوری مدام موضوع به رؤسا هم با شنیدن یک چشم و لبخندی پرمعنا همراه است. معنایش این است که دلتان را خوش نکنید چون این ساختمان جای خالی برای جابه‌جایی شما ندارد! و البته واقعا خود ما هم جایی را در ساختمان سراغ نداریم که به درد ما بخورد!»

این قسمت را با چنان آه و ناله‌ای تعریف کرد که اگر امکاناتی در اختیار داشتم بدون شک برای ایشان یک طرح توسعه مصوب می‌کردم.

صحبت وی تمام شد و نوبت به من رسید. باید بنا بر ادعای خودم سعی می­‌کردم با اصلاح بیان مسأله، کمی در تعریف مسأله بهبود ایجاد کنم. ذهنیتی نداشتم! ولی از او پرسیدم: شما وضع موجود را خوب تشریح کردید ولی از وضع مطلوبتان چیزی نگفتید!

ادامه دادند: «من اگر 2 متر جا داشته باشم که برای مواقع لازم بچه­‌ها بتوانند حداقل برای نوشتن محتوای خبری در یک جای ساکت و راحت تمرکز کنند کفایت می­‌کند! ما که چیز زیادی نمی‌خواهیم»

نوبت من شد!

پرسیدم: «پس به این ترتیب ما با چند خواسته متضاد روبه‌رو هستیم!»

  • هم شما باید نزدیک اتاق ریاست باشید، هم نباشید!
  • محل کار شما هم باید تحمل سر و صدا داشته باشد، هم نداشته باشد!

ایشان به همراه چند نفر دیگر از همکارانشان که در کلاس حضور داشتند به اتفاق پاسخ دادند: «دقیقا! همینطور است و خندیدند.»

من که هدفم از این تمرین فقط صحبت راجع به چیستی تریز بود، انگار از جیب ساعتی ذهنم یکی از اصول ابداعی تریز بیرون پرید.

به آقای مدیر گفتم: «یکی از اصول ابداعی تریز به نام اصل کیفیت موضعی می‌گوید سعی کنید مسأله را فقط برای بخشی از موضوع حل کنید! یعنی اگر نمی­‌توان برای همه 20 نفر شما فضای اداری جدید پیدا کرد، آیا نمی‌شود برای 2 نفر از شما یک اتاق کوچک ساکت و دنج (حتی یک زیرپله) اختصاص داد تا مواقعی که نیاز به نوشتن و تمرکز دارید نفرات مربوطه به راحتی به آن اتاق مراجعه کنند؟»

مدیر با لبخند پاسخ داد: «چرا نمی‌شود. اتفاقا چنین فضایی همین حالا در دسترس است!»

گفتم: «خب! به همین می‌گویند تغییر در تعریف مسأله که منجر به پیدا شدن راه حل می‌شود. تریز از اینجا شروع می‌شود.»

تا وقتی که ما برای مدیران بالادستی مسائلی مطرح می‌کنیم که پر از تضاد هستند، نباید توقع داشته باشیم که آن‌ها بین همه مشغله‌هایشان بنشینند و یک راه حل مطلوب تقدیم ما کنند!

ولی اگر مسأله را بشکافیم و پیشنهاد وضع مطلوبمان را هم کنارش بگذاریم، فقط به اندازه یک امضا برای آن مدیر زحمت ایجاد کرده‌ایم. که معمولا دست‌یافتنی است.

۰۸ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۳ ۰ نظر
مسعود نظری­‌منش

TRIZی ها؛ Intel

TRIZ Stories & World Companies; 1

اگر می خواهید از تجربه مهندسان Intel در استفاده از TRIZ بشنوید، پیشنهاد می کنم این مصاحبه کوتاه را تماشا کنید. مهندسانی در اینتل هستند که کارشان حل تضادهای فنی است. موقعیت تضاد در مسأله های ابداعی پاشنه ی آشیل ماست. بیش از 10 سال از TRIZی شدن Intel می گذرد. شروع یادگیری TRIZ در Intel به سال 2003 باز می گردد.

 

۰۸ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۳۰ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

سطر نوآوری؛ 8

آیا روند اختراع کردن خواهد مُرد؟

خیر؛ مسایل پیچیده تر جدیدی ظاهر خواهند شد.

 #سطری از صفحه 84 این کتاب

۰ نظر

شانزدهمین جلسه عتف ... شورای عالی علوم، تحقیقات و فناوری

بیشتر ببینید

 

همه چیز در گذر زمان تغییر می کند اما روش سعی و خطا همان است که بود!

Everything changes over time, but the method of trial and error remains the same

By Meysam Maleki

چند روز گذشته، روزهای بسیار گرمی را گذراندیم. سر ظهر تقریبا پیاده روها خالی بود. گرچه ماشین را در سایه پارک کرده بودم اما بعد از یک ساعت که درش را باز کردم تبدیل به یک سونای خشک تمام عیار شده بود. به یاد داستانی افتادم که آلتشولر در ابتدای کتاب And suddenly the inventor appeared نقل می کند. آلتشولر می گوید:

"قبل از جنگ جهانی دوم بود. ما در باکو زندگی می کردیم و من کلاس چهارم ابتدایی بودم. در یکی از روزهای اواخر بهار در راه برگشت از مدرسه تعدادی تکنسین و کارگر را دیدم که دور یک ترانسفورماتور بزرگ سیاه برق که روی سکوی آجری بزرگی قرار داشت حلقه زده بودند، با ناراحتی به آن زل زده بودند و سیگار می کشیدند. ارتفاع سکوی آجری بیش از یک متر بود و ترانسفورماتور بالای آن شبیه یک مجسمه ی زمخت و بدقواره نشسته بود. ترانسفورماتور خراب شده بود و کارگرها و مردمی که حالا به آنها اضافه شده بودند منتظر جرثقیل بودند تا آن را پایین بیاورد.
به خانه رفتم و با چراغ نفتی مشق هایم را نوشتم، آن روز و روز بعد و روز بعدترش برق نداشتیم. جرثقیل آن روزها ماشین کمیابی بود و پیدا کردن و آوردنش کار آسانی نبود. تکنسین ها غر می زدند و نمی دانستند چگونه ترانسفورماتور با آن عظمت را پایین بیاورند.
داستان را همین جا نگهدارید. در محله ما مردم معمولا همدیگر را با عنوانی مثل عمو یا دایی صدا می کردند اما کسی در آپارتمان شماره 11 زندگی می کرد که فقط به او Bookkeeper می گفتند. هر کسی عنوانی داشت اما Bookkeeper  همان Bookkeeper بود.
شایعه شده بود که Bookkeeper قرار است ترانسفورماتور را از روی سکوی آجری پایین بیاورد. آن روز زنگ آخر مدرسه را نرفتم و زودتر برگشتم تا ببینم چه می خواهد بکند و از قضا کاملا به موقع رسیدم. دم در ورودی حیاط پشتی یک گاری پر از یخ پارک شده بود و کارگرها داشتند خالی اش می کردند و یخ ها را کنار سکو می چیدند. باید توضیح بدهم آن زمان یخچال نبود و از بهار تا پاییز گاری های یخ در شهر می گردیدند و مردم از آنها برای استفاده یک روزشان یخ می خریدند. بعد از تهیه انباشتی از یخ کنار سکوی ترانسفورماتور، Bookkeeper با دقت، سکویی از یخ مشابه سکوی آجری چسبیده به آن ساخت تا دقیقا هر دو سکو هم سطح شدند. بعد به کمک چند کارگر ترانسفورماتور را هل دادند تا از روی سکوی آجری خارج شد و روی سکوی یخی قرار گرفت. از اینجا به بعد کار آسان بود. خورشید کارش را خوب بلد بود فقط باید صبر می کردیم تا یخ ها آب شوند و ترانسفورماتور پایین بیاید. البته Bookkeeper اطراف سکوی یخی را با پارچه پوشاند تا نرخ آب شدن یخ ها یکسان باشد و ارتفاع سکوی یخی هم سطح کم شود. از آن روز به بعد Bookkeeper تبدیل شده بود به عمو مایکل که مردم محله ی ما و محله های اطراف او را خوب می شناختند.
آلتشولر می گوید قبل از این تجربه، یخ برای من که سن و سالی نداشتم فقط برای سرد کردن استفاده می شد اما این تجربه نشان داد که یخ می تواند جایگزین جرثقیل شود. ناگهان به ذهنم رسید که هر چیزی می تواند برای مقصودی غیر از آنچه برای آن ساخته شده بکار برده شود اما این ذهن ماست که عادت دارد در قالب های تکراری که با سعی و خطا یاد گرفته عمل کند. روش سعی و خطا ریشه در سال های سال پیش دارد. حتی شاید از زمانی که بشر بوده سعی و خطا هم بوده است. همه چیز در گذر زمان تغییر می کند اما روش سعی و خطا همان است که بود."

 
۰۷ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۱۵ ۳ نظر
میثم ملکی

ده: اقدام مقدماتی (Preliminary Action)


دیدید بعضی از دانشجو ها و دانش آموزها وقتی تصمیم می گیرند درس بخونند یا پروژه ای رو شروع کنند، علاوه بر این که میگن از این شنبه شروع می کنم، کل وسایلاشونو جمع می کنند، مداداشونو تیز می کنند، لوازم تحریر جدید می خرند تا بلکه - دقت کنید - بلکه شروع کنند. به این میگن اقدام مقدماتی یعنی پیش بینی نیاز های درس خواندن به منظور یک شروع موفق!

بازاریاب ها قبل از ارائه محصول به کل بازار آن را در محدوده ی خاصی عرضه می کنند، شرکت های نرم افزاری قبل از نسخه نهایی، نسخه آزمایشی را در اختیار کاربران قرار می دهند، تمرین چگونگی واکنش قبل از زلزله با مانور، سیستم پیش پرداخت  برای خرید و ... مثال های این اصل هستند.

برای حرکت در مسیر ایده آلی لازم است که هزینه اجرایی سیستم کاهش یابد. ماهیت این اصل کمک می کند تا از بروز تضادهایی که در حین وقوع کارکرد سیستم به وجود می آید، جلوگیری شود. در واقع ماهیت پیش گیرانه دارد در حالی که اصل نهم بعد از رخداد مسئله ثانویه سعی در خنثی کردن اثر آن دارد.

لذا:

  • نیاز های جسم به تغییر یافتن را به طور کامل یا نسبی، از پیش تدارک ببینید.
  • اجسام را از قبل طوری بچینید که بلافاصله از مطلوبترین جای ممکن وارد عمل شوند.

تانک های اسرائیلی مرکاوا دارای سیستم مشت آهنین هستند که از برخورد هرگونه موشک به تانک جلوگیری می کند. نحوه ی کار این سیستم که متشکل از یک رادار 360 درجه ای و دو لانچر پرتاب موشک واره است، به این صورت است که موشک مهاجم قبل از اصابت به تانک به امواج رادار اصابت کرده و منفجر می شود. جالب این جاست که جنگجویان حزب الله هم همین کار را با موشک های خود کرده اند و موشک های آنها نیز قبل از برخورد، یک انفجار اولیه دارد و بعد از عبور از رادار به تانک اصابت می کند.

منبع عکس 

۰۷ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۵ ۰ نظر
هادی آقازاده
دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۲۱ ب.ظ سروش رحیمیان
صنعت و دانشگاه ... دانشگاه و صنعت

صنعت و دانشگاه ... دانشگاه و صنعت


ارتباط دانشگاه با صنعت

«هم اندیشی راهکارهای دانش بنیان ارتباط دانشگاه و صنعت (با تاکید بر توانمندی های مهندسی صنایع)» من خودم خبر نداشتم که جلسه قرار است اینقدر پر و پیمان باشد، ولی عایدی من از این همایش خیلی بیشتر از چیزی بود که فکر می کردم. در این یادداشت دوست دارم فقط سوالاتم را با شما به اشتراک بگزارم. سوالاتی که در طی این هم اندیشی در فکرم می چرخیدند. 

حاضرین در همایش از دو گروه تشکیل شده بودند: دانش آموختگان دوره های مختلف و اعضای هیئت علمی دانشکده. 

اداره جلسه با ریاست دانشکده بود. ایشان پس از توضیحات مقدماتی در مورد موضوع جلسه، سه سوال مطرح کردند. نقل به مضمون، این سوالات سه زمینه داشت؛ دانشجو باید چه مهارت هایی داشته باشد، صنعت چه انتظاراتی از دانشگاه دارد و اینکه ارتباط بین دانشگاه و صنعت باید چگونه باشد. پس از این حاضرین یک به یک شروع به صحبت کردند. از مدیرعامل تا کارشناس، از دولتی تا خصوصی، کارآفرین، دانشگاهی، بورس، حمل ونقل، خودرو سازی، مدیر پروژه و زمینه های مختلف دیگر. مشتی نمونه خروار، از زمینه کاری مهندسان صنایع در کشور ما بود که با سابقه های کاری مختلف در جلسه حضور داشتند و پررنگ ترین نقطه اشتراکشان فارغ التحصیل شدن از دانشکده مهندسی صنایع بود. تجربیاتی که شنیدشان تجربه ارزشمندی برای من بود که جوانترین فرد حاضر در همایش بودم.  

در طی حدود 4 ساعتی که آنجا نشسته بودم بیشتر از اینکه به راه حل ها فکر کنم به پرسش ها فکر می کردم. سه محور اولیه به نظرم تا حد خوبی مسئله ها را پوشش می داد. صحبتهای حاضرین هم حکم بنزین برای این موتور پرسش سازی بود انگار! 

در زمینه مشکلات صنعت چیزهایی که به ذهنم رسید این بودند که آیا اصلا کسب و کارهای ما مشکلاتی از این جنس دارند؟؟ منظورم مشکلاتی است که به دست دانشگاه حل شود. اصلا کسب و کارهای ما فرصتی برای دغدغه های توسعه ای دارند؟؟ اگر دارند آیا آگاهند که به کدام سمت قدم بردارند؟؟ به شکل خلاصه آیا مسائل خود را می شناسند؟؟ دستمزد و بیمه، قیمت گذاری، تحریم ها، فضای کسب و کار نامناسب، قوانین مشکل دار و متغیر، نیروی کار متخصص، تسهیلات و اعتبارات، تورم و افزایش قیمت مواد اولیه، به فرض اینکه مشکلات اصلی بنگاه ها هستند (حداقل به زعم خودشان) ، در وسط این دعواها اصلا جایگاهی برای دانشگاه می توان تصور کرد؟؟ آیا واقعا مسئله بنگاه ها صرفا بیرونی است؟؟  

در طرف دانشگاه مشکلی که بیش از همه به نظرم پر رنگ رسید این بود که چگونه این طرح ها جذب دانشگاه شود؟؟ چه کسی با چه ساز و کاری قرار است این مشکلات را حل کند؟؟ به عنوان یک نکته کوچک اینکه اگر من در دانشکده خودمان بخواهم به کار تحقیقاتی بپردازم کجا (مکان فیزیکی) می توانم بشینم و کار کنم؟؟ چه سالنی و امکاناتی فراهم است؟؟ چگونه باید با اساتید ارتباط بگیرم؟؟ چه چیزی عاید اساتید و دانشجویان می شود؟؟ انگیزه دانشگاه چیست؟؟ یک موسسه غیرانتفاعی که بر اساس شهریه دانشجویان کار می کنند(!؟) و سی سال به همین شکل کار کرده است، چه انگیزه ای می توانند برای کسب درآمد داشته باشد؟؟ اگر هدف کسب درآمد نیست پس چه محرک های جایگزینی برای ایجاد حرکت در بدنه دانشگاه وجود دارد؟؟ 

در مورد دانشجویان مهندسی صنایع چیزی که در ذهنم جرقه زد و در صحبت یکی از اساتید دانشکده نمود ویژه ای پیدا کرد این بود که مگر کسانی که اینجا نشسته اند خود دانش آموخته صنایع نیستند؟ مگر در همین دانشکده درس نخوانده اند؟ آن استاد ارجمند از حاضرین پرسیدند «آیا اینجا کسی هست که بگه اگر صنایع نخونده بود میتونست به اینجایی که الان هست برسه؟» که کسی حداقل در آن فضا مخالفتی با این گزاره نکرد. اگر همه اینها به توانایی های فردی بستگی دارد، ریشه این توانایی فردی کجاست؟؟ پس تکلیف سیستم چه می شود؟ جایگاه آموزش و پرورش استعدادها کجاست؟  آیا مشکل در فرهنگ دانشجویی و دانشجو بودن است؟؟ آیا این مشکل پیش از این نبوده است و مختص به نسل جدید دانشجویان است؟؟

اینها و شاید سوالاتی دیگر حاصل من از این هم اندیشی که قرار است، پردامنه تر و تخصصی تر ادامه پیدا کند و امیدوارم نتیجه عملی نیز داشته باشد. ارتباطی که می تواند موتور محرک اقتصاد رکود زده ما در وضعیت پر فشار فعلی باشد. متنظر نظرات شما در مورد این موضوع هستم.

۰۶ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۲۱ ۱ نظر
سروش رحیمیان

راه‌حل مشکل اقتصاد دانش‌بنیان در حوزه علم و فناوری نیست

بیشتر بخوانید