خلاقانه گام برداشتن در مسیر حل مسأله

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «40 اصل» ثبت شده است

جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۱۰ ب.ظ هادی آقازاده
هفده:حرکت به بعدی جدید (Transition into a new dimension)

هفده:حرکت به بعدی جدید (Transition into a new dimension)

Principles for Innovative Problem Solving, Principle 17

هادی آقازاده


Move into an additional dimension - from one to two- from two to three

در اخبار است تریز دانی به میان مردم آمده بود و با خلق درآمیخته بود و یاران همچون زنبورکان گرد گُل خوشبو بر گردش حلقه زده بودند و تضاد خویش عرضه کرده و جواب همی می گرفتندی!!!

Master ما چون در کوچه همی گذشتندی، به الوار های چوبی برخوردنی که روی هم همی انباشته شده بودند و سد راه وی و یاران را بگرفته بودی. چون تریز دان این را بدید رو به یاران کرد و دستور داد صاحب این الوار ها را بیاوردنی و چون به خدمت وی محضور گشت نخست چکی آبدار نثار وی نمود که چرا راه مردم بگرفتندی و آیا مگر من به شما تریز نیاموختندی و باب اصل 17 را مفصل بر شما نگشودندی؟

آن صاحب دل خسته، آن الوار دار بخت برگشته گفتندی: یا Master؛  آن جلسه به علت رساندن منزل به منزل غایب بودنی و نتوانستنی که در جلسه حضور همی برساندندی.

Master چو این را بشنید به یکی از یاران Brilliant خود دستور همی داد تا اصل 17 را چنان عرضه کند تا حجت بر همگان تمام شود.

آن یار از خود بی خود شده چو این بشنید چشمان از حدقه در رفته اش را گشوده تر ساختندی و گفتندی:

  • حرکت یا جایگزینی تک بعدی اجسام را به دو بعدی تغییر دهید. دو بعدی را سه بعدی کنید و این افزایش را ادامه دهید.
  • ترکیب و چیدمان چند لایه ای و چند سطحی اجسام را به کار گیرید.
  • جسم یا محل قرار گیری آن را در سمت دیگرش استقرار دهید.
  • به استفاده از جهت مقابل سطحی که مد نظر است، فکر کنید.
  • تصویر ها را بر روی سطوح کناری یا جهت پشت جسم بیندازید.

آن الواری نا دلوار اینان بشنید چونان برقی از جایش پراندنی و گفتندی: یا Master نیک دانستم در خیال آن یار غار چه بودندی! الوار ها را باید و شاید که در سمت دیگرش( در جهت عمودی مثل قرار دادن مداد از انتها) استقرار همی دادنی تا فضا Free شود و راه نیز گشوده.

Master ما که خوشحال می نمود گفتندی: آری همین است که فهمیدی حالا سریع رفتندی و مقدمات Implementation را فراهم کردندی تا خلق آسوده گشتندی.

Master ما بعد از این وقعه رو به یاران و مریدان خویش بنمودی و گفتندی: طریق صحیح استعمال اصول بر همین منوال بود که عرضه داشتم. نخست باید تضاد ها را بشناختی و آنگاه مراجعه به اصول کردندی. هر لحظه ای که تضادی را بدیدید که توان استعمال در جهت ها و ابعاد دیگر نیز را دارد  و جسم شما دارای جهتی و بعدی باشد بر شماست که به تغییر دادن و معکوس ساختن و از جهت دیگر دیدن آن همت گمارید. آن گاه برای اینکه خلق الله را از مثالی آبدار بی بهره نگذاردندی چند قدمی نرفته بودندی که بازگشتندی و گفتندی: راستی مثال فنی پیچیده اش هم گاری هایی ( خودرو) باشد که چروخ( چرخ ها) عقبشان نیز همی قادر به چرخش باشدندی تا پارک آنها Easy  تر فراهم شدندی!!

این را بگفت و یاران چو این بشنیدند، جملگی سر به بیابان گذاشتند...

۱۹ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۰ ۲ نظر
هادی آقازاده
دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۴ ب.ظ هادی آقازاده
شانزده: کمی کمتر، کمی بیشتر (Partial or Excessive Action)

شانزده: کمی کمتر، کمی بیشتر (Partial or Excessive Action)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 16

هادی آقازاده


If you can’t achieve 100 percent of a desired effect – then go for more or less

 

قبل از ادامه بحث جا دارد بار دیگر این نکته جالب را مورد تاکید قرار دهم که شما می توانید برای دست یازییدن به هر ایده از اصل های متفاوت استفاده کنید. یعنی ممکن است چند اصل به یک ایده ختم شوند. برای تمرین هم که شده بهتر است مثال های اصول گفته شده را بار دیگر با هم تطابق بدهید؛ خواهید دید که چگونه یک مثال از چندین اصل نشات می گیرد. بگذریم....

موقع رفتن به مسافرت همیشه پدرم بهم میگه: یکم بیشتر پول با خودت ببر. هزار و یک اتفاق ممکنه بیفته!

یک ضرب المثل ژاپنی می گوید: منتظر 100 درصد نباش. 60 در صد هم کافیست. شروع کن. این برای وقتیه که منتظر هستیم تا همه چیز خوب و ایده آل بشه تا ما تکونی به خودمون بدیم.

وقتی احتمال رویدادی کم باشد، معمولا با افزایش تعداد، احتمال رویدادی را افزایش می دهند. بر عکس این قضیه نیز صادق است.

حکمت نگهداری موجودی در شرکت ها و در زندگی این است که کسی از آینده خبر ندارد پس بهتر است که کمی بیشتر از آنچه لازم است، داشته باشیم.

وجود تلرانس ها ( رواداری) به این خاطر است که دست یافتن به مشخصات دقیق یک قطعه کاملا دست یافتنی نیست.

اگر دستیابی به کل جامعه مقدور نباشد معمولا از نمونه گیری استفاده می کنند یعنی کمی کمترش را ملاک قرار می دهند. ( اساس علم آمار منتظر همین اصل بود!! دیدید؟)

وجود حالت رگبار در سلاح ها به خاطر عدم اطمینان کافی از برخورد اولین تیر می باشد.

حمل تانکر اضافی سوخت توسط هواپیماهای جنگنده در ماموریت های حساس.

وجود دو ضامن بانکی در برخی معامله ها ( بالاخره یکی باشه که یقه اش رو بگیرند!)

خواندن بخشی از مطالب درسی در شرایط کمبود وقت

حراج کردن محصولات وقتی می خواهید آتیش به مالتون بزنید.

پس:

اگر دست یافتن به 100 % یک اثر دلخواه دشوار است، به بیش از آن و یا کمتر از مقدار اصلی دست یابید.

 در طراحی و تست محصول تازه ساخته و تکوین شده معمولا قبل از روانه شدن به بازار و رسیدن به دست مشتری، خود شرکت یا سازمان های ذی صلاح آزمایش هایی را برای اعطای گواهینامه ها، بر روی محصول انجام می دهند. برای اطمینان از کارکرد درست محصول در شرایط مختلف، محصول را در شرایط بیش از حد طبیعی اش مورد آزمایش قرار می دهند.

 زمانی که سالم ماندن محصول اهمیت به سزایی داشته باشد، بخش واحد مستقلی از شرکت برای همین کار اختصاص پیدا می کند.

شکل فوق تست موتور یکی از ماشین های فرمول 1 است.

منبع عکس

۲۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۴ ۰ نظر
هادی آقازاده
چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ هادی آقازاده
پانزده: پویایی (Dynamicity)

پانزده: پویایی (Dynamicity)

·     40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 15


Dynamization / Dynamics / Dynamic Parts

Change the object (or outside environment) for optimal performance at every stage of operation.  Divide an object into parts capable of movement relative to each other.  Change from immobile to mobile.  Increase the degree of free motion

 

 

خیلی از ما تجربه سفر شبانه با اتوبوس رو داریم. اگه مثل من زیاد با اتوبوس سفر می کنید حتما از وضع صندلی های اتوبوس ها، حتی از نوع ویژه هاش گلایه خواهید کرد. صندلی های اتوبوس فقط برای نشستن طراحی شدند نه برای خوابیدن. حالا صندلی رو تصور کنید که مطابق با تغییرات بدنی شما، تغییر شکل می دهد و با هر موقعیت شما، گزینه های مختلفی پیش روی شما قرار می گیرد.

افزایش پویایی در مدیریت موجودی در تولید ناب باعث شده است، سفارش ها به جای حجم عظیم، در بسته های کوچک و در دفعات بیشتر به کارخانه اصلی ارسال شوند که نتیجه اش نگهداری کمتر موجودی است.

یک شرکت معروف موتور سیکلت سازی اخیرا موتوری را روانه بازار کرده است که توانایی حضور در همه ی شرایط فیزیکی و جوی را دارد. کاربر متناسب با وضع موجود و با فشردن دکمه ای حالت موتور سیکلت را جوری تغییر می دهد که بهترین عملکرد را در آن لحظه داشته باشد.

اگر نگاهی به زنجیر همان موتور سیکلت هم داشته باشید خواهید دید که این زنجیر در سطح فرا سیستمش یک جسم غیر قابل انعطاف است ولی در صورت نگاه زیر سیستمی دنیایی از پویایی جلوه گر خواهد شد.

ربات های صنعتی دارای مفصل های فراوانی هستند تا قابلیت چرخش را در همه جوانب به ربات ها بدهند.

این اصل یکی از کاربردی ترین اصول ابداعی  است. می توانید صد ها مثال برای این اصل پیدا کنید.

لذا:

  • مشخصه های یک جسم یا محیط اطراف آن، باید به گونه ای تعریف شوند که در هر مرحله از کار، عملکرد بهینه داشته باشند.
  • اگر جسمی، غیر قابل حرکت است، آن را متحرک کنید. سعی در قابل تعویض شدن همان جسم داشته باشید.
  • جسم را به اجزایی تفکیک کنید که بتوانند به نحوی کرتبط با هم، موقعیت خود را تغییر دهند.

خیلی از پسر بچه ها لودر (Loader) رو دوست دارند. این ماشین غول پیکر و دوست داشتنی برای جابه جایی در موقعیت های تنگ و باریک، دارای بدنه نیمه متحرکی است که لودر را به دو جز مستقل تبدیل می کند. آیا برای خودرو ها نیز مشکل پارک وجود ندارد؟ شاید الهام گرفتن از این اصل و این وسیله راهگشا باشد. 

 

منبع عکس

۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۱:۰۰ ۱ نظر
هادی آقازاده

چهارده: انحنا دادن (Spheroedality)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Princple 14


Curvature/ increase Curvature

 

چند ساله که در پارک های کشور، وسایل ورزش همگانی رو تعبیه کرده اند. اگر به یکی از اون وسیله ها به نام گام زن چپ و راست دقت کنید خواهید دید، دسته های آن در بعضی مدل ها به صورت خمیده است. شبیه حرف H با دسته های کج. خب این چه فایده داره: فایده ش اینه که در طول میله افقی می توان با این استفاده از این اصل صرفه جویی کرد.

یادش به خیر قدیما، مادرها لباس ها رو با کلی صلوات فرستادن آب می کشیدند و بعدش با دو دست محکم پیچشون می کردند تا آبشون بچکه. لباس شویی ها با نیروی گریز از مرکز همین کار رو انجام دادند.

در معماری بناها، از طاق های خمیده برای تقسیم نیرو و افزایش مقاومت سقف در برابر خرابی استفاده می شود.

پیچ ارشمیدس یکی از بهترین خلاقیت های قرون باستان بوده است و در آن با چرخاندن پیچ، آب به بالا پمپاژ می شد.

متر های نواری نقشه برداری که در صنعت بسیار استفاده می شوند. با الهام از این وسیله، گونه ای از خشاب های اسلحه های رگبار که شکل کروی دارند، می توانند تا 100 گلوله را در خود جای دهند.

سانتریفوژها با استفاده از نیروی گریز از مرکز، مواد را در سطح مولکولی خالص سازی می کنند.

گاورنر وات، آینه های محدب و چیدمان سالن های همایش از مثال های دیگر این اصل هستند.

پس:

  • قسمت های خطی را با اجزای خمیده، سطوح صاف را با سطح های انحنادار و شکل های مکعبی را با اشکال کروی جایگزین کنید.
  • از غلتک ها، توپ ها و مارپیچ ها، استفاده کنید.
  • حرکت های دوار و چرخشی را جایگزین حرکت های خطی کنید. از نیروی گریز از مرکز بهره بگیرید.

نگاهی گذرا به روند ساخت نمایشگر ها، نشان می دهد صفحه های صاف و تخت تلویزیون، به سرعت جای خود را به صفحه های خمیده با وضوح و کیفیت بسیار بالا می دهند. تلویزیون های OLED نمونه ای از این محصولات هستند که به بازار نیز عرضه شده اند.

منبع عکس

۰۴ مهر ۹۳ ، ۰۴:۳۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

سیزده: تغییر جهت (Do It in Reverse)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 13

by Hadi Aghazadeh


 Do It in Reverse / Inversion / The Other Way Around

a. Instead of the direct action dictated by a problem, implement an opposite action (i.e., cooling instead of heating). b. Make the movable part of an object, or outside environment, stationary - or a stationary part moveable. c. Turn an object upside-down.

 

خدا برکت بده به پله برقی. فکر کن بخوای پله های متروی تجریش رو خودت بری بالا!!

یه نفر نشسته فکر کرده چطوری میشه هم از پله ها بالا رفت و هم نرفت! بعدش احتمالا اصول تفکیک رو گذاشته جلوش و گفته خب. فکر کنم از اصول تفکیک که 4 تا هستند ( اصول تفکیک زمانی مکانی شرایط و سیستم ) تقکیک شرایط و تفکیک سیستم به درد بخورند یعنی با جدا سازی شرایط، سیستم و ویژگی های خاص می شود هم بالا رفت و هم نرفت. بعدش راه حل اجرایی خودش رو ارائه داده.

در خانه های خیلی از آپارتمان نشین ها، برای ورزش از دستگاه دوی ثابت استفاده می شود. کف ثابت باشگاه با صفحه ی دوار جایگزین شده.

برای آموزش شناگر مبتدی، در بعضی استخر ها، شناگر درجا شنا می کند. در حالی که آب در حرکت است.

فرآیند مونتاژ کامیون، تقریبا برعکس فرآیند مونتاژ خودرو است یعنی فرآیند با مونتاژ لاستیک ها بر روی شاسی شروع می شود و خود کامیون به جای حرکت داده شدن توسط جرثقیل، در طی فرآیند حرکت می کند.

جنگنده ی A- 10 ساخت آمریکا که ماهیت ضد تانک دارد، مجبور است در ارتفاع پایین پرواز کند. برای در امان ماندن از آتش دشمن، موتور ها نه در زیر بال ها که در بالای آن قرار دارند به طوری که ورودی توربین موتور ها به هیچ وجه امکان اصابت موشک ندارد.

نکته ی آخر این که این اصل یکی از اصول پر کاربرد است و تازه برای از بین بردن اینرسی ذهنی هم مفید است.

خلاصه:

  • به جای انجام مستقیم کاری که توسط شرایط مسأله تحمیل شده است، عمل مخالف آن را اجرا کنید.
  • جسم را سر و ته کنید.
  • بخش های متحرک جسم یا محیط اطراف را ساکن کنید و قسمت های ساکن را متحرک کنید.

آزمایش های آیرودینامیکی روی وسایل پرنده  در تونلی موسوم به « تونل باد» انجام می شود. کار تونل باد، تولید باد است برای کپی ارزان قیمت جسم پرنده تا آزمایش های مختلف در سطح زمین انجام شود و هزینه ها و خطرات کاهش یابد.

منبع عکس

۱۲ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

دوازده: هم سطح سازی (Equipotentiality)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 12


 Equipotentiality / Bring Things to the same level

Change the condition of the work in such a way that it will not require lifting or lowering an object

 

اهرام ثلاثه ی مصر را کارگرانی ساخته اند که مجبور بودند دو میلیون تخته سنگ 2 تا 4 تنی را به ارتفاع بسیار زیاد حمل کنند. نقل شده که یکی از ابتکارات طراحان برای حمل تخته سنگ ها، استفاده از الوار های شبیه تراورس های راه آهن برای بالا بردن تخته سنگ ها بود. ایده ای که نیاز به بالا و پایین بردن تخته سنگ ها را حذف می کرد.

یادمه اول دبیرستان، یهو معاون ها و مدیر مدرسه، همه ی بچه ها رو ریختن وسط حیاط مدرسه و گفتند: می خوایم سطح کلاس ها رو بر اساس معدل راهنمایی تون هم سطح کنیم. ما هم گفتیم که چی بشه؟ جواب آمد: تا جو رقابتی متعادل تر بشه.

یکی از مجتمع های تجاری بزرگ مشهد، جوری طراحی شده که بدون اینکه از پله ها بالا بروی می توانی با راهپیمایی حدودا 4 کیلومتری از ابتدا تا انتهای پاساژ را گشت بزنی و خرید کنی. البته اگر عطر فروش هایش بگذارند!

خشاب اسلحه به کمک فنر همیشه گلوله را هم سطح گلنگدن نگه می دارد.

با نگاهی به ماتریس تضاد تکنیکی، می توان فهمید که از 39 پارامتر، اکثر پارامتر هایی که واژه ی «متحرک» دارند، این اصل برایشان پیشنهاد شده است. وقتی حداقل یکی از اجزای سیستم متحرک است، بهتر است نگاهی به این اصل هم بندازید.

مثال دیگری که آلتشولر نقل می کند و روایت آن را می توانید در یکی از یادداشت های اکسیر نوآوری بخوانید نیز به نوعی با این اصل مرتبط است.  

به هر صورت:

  •  شرایط کاری را به نحوی تغییر دهید که به بالا و پایین بردن جسم نیاز نباشد.

چاله های مکانیکی طوری طراحی می شوند که نیاز به بالا بردن ماشین نباشد. در عوض آن ، این مکانیکی است که به درون چاله می رود.  این مثال در کتاب شاه کلید های TRIZ برای نوآوری نیز آمده است.

منبع عکس 

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۰۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

زنجیره تامین هنوز به سرنوشت ایزو 9001 دچار نشده است

When studying integration of your supply and distribution network don't forget about principles 5 and 7, they often help you breaking into mental inertia


By Meysam Maleki

یکی از مباحثی که چند سالی است در مدیریت زنجیره (شبکه) تامین داغ است و هر روز به داغی آن اضافه شده مبحث "یکپارچه سازی" است. زنجیره تامین در واقع زنجیره ای است از شرکت های مختلف که محصولات خود را دست به دست می کنند و هر کدام در این بین کاری انجام می دهند تا در نهایت محصول به دست مصرف کننده برسد. برای نمونه شرکت بطری سازی من بطری برای شرکت شما تولید می کند، شرکت شما آب معدنی در بطری ها می ریزد و شرکت دیگری محصول آب معدنی را توزیع می کند. دنیای ارتباطات موجب شده که شرکت ها در گستره بزرگتی از یک زنجیره کوتاه عمل کنند یعنی مثلا بطری های تولیدی خود را به چندین شرکت با اندازه و فرم های متفاوت بفروشند و خریداران بطری هم بطری های مورد نیاز خود را از چندین شرکت تولید کننده تامین کنند و در نهایت محصول خود را از طریق چندین کانال توزیع به فروش برسانند. با این مثال ساده معلوم می شود که این زنجیره به مرور پیچیده شده است. وضعیت پیچیده تر آن است که شرکت ها نقش های مختلفی را در زنجیره بازی می کنند و گاهی خریدار و گاهی فروشنده هستند یعنی تعامل دو طرفه دارند. به این ترتیب نه تنها زنجیره ها پیچیده شده اند بلکه از حالت زنجیره به فرم شبکه تغییر حالت داده اند. البته اسم زنجیره تامین همچنان "زنجیره" تامین است اما در ذهن داشته باشیم که این زنجیره گاهی رفتار "شبکه ای" از خود نشان می دهد.

داستان یکپارچه سازی به این نکته اشاره دارد که شبکه ای که شرکت ها در آن قرار دارند و محصولات مختلف بین آنها رد و بدل می شود تا در گام نهایی به مصرف کننده می رسد، برای رسیدن به منافع حداکثری شبکه می بایست مانند یک بدن یک تکه عمل کند. مانند دست و پا و سر و گردن یک شناگر که برای اینکه او بتواند رو به جلو حرکت کند (و البته غرق نشود) می بایست هماهنگ با هم عمل کنند.

توضیح بالا به ما می گوید که یکپارچه سازی چیز خوبی است و چه خوب می شد اگر زنجیره (شبکه) تامین ما یکپارچه  می بود تا می توانستیم در زمان کم و با کمترین هزینه منافع مان را تامین کنیم. اما رسیدن به یکپارچگی یک شبه اتفاق نمی افتد، دستوری هم نیست که با صدور بخشنامه بتوان به آن رسید. مقدمه ی دستیابی به یک شبکه ی یکپارچه، مطالعه فرآیندها، افزایش کارآیی فرآیندها، حذف ضایعات و اضافه کاری ها و ایجاد جریان روان و سیال مواد، خدمات و اطلاعات است. نکته خوب زنجیره (شبکه) تامین این است که فعلا قابلیت تبلیغاتی زیادی ندارد، مثلا فلان شرکت تبلیغ نمی کند که ما از این نظر در سطح بالایی هستیم، اصلا آهنگ زیبایی ندارد، شعر و شعار گوش نواز هم فعلا برایش ساخته نشده تا قبل از ورود به داخل شرکت ها در ویترین آنها متوقف شود. اتفاقی که متاسفانه در مورد ایزو 9001 افتاد، بسیاری ادعا کردند که گواهینامه این ایزو را دارند و واقعا داشتند! اما کیفیت مدیریت شان قبل و بعد از گرفتن گواهینامه یکسان بود و عدم انطباق ها در سازمان شان بیداد می کردند.

از نگاه 40 اصل، معمولا بررسی مثالهایی که در آنها از اصول پنج و هفت استفاده شده برای غلبه بر اینرسی ذهنی و رفع تضادهایی که در یکپارچه سازی پیش می آیند مفیدند.

۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۰ ۰ نظر
میثم ملکی

تضادها ...

  • وقتی صحبت های حاشیه ای بزرگ ترها تمام می شود، سپیدموی جمع می گوید: با اجازه ی پدر مادرها؛ دختر و پسر کمی آن سوتر خلوت کنند و سخنی بگویند از وضع آب و هوا بلکه یخشان آب شود تا ببینند به درد هم می خورند یا نه!
  • در آپارتمان قبلی که بودیم صاحب خانه یخچالی خریده بود! به دلیل استاندارد نبودن درب آپارتمان یخچال خریداری شده هیچ وقت وارد آپارتمان نشد و در پاگرد خانه ماند.
  • صبح دیروز هنگامی که بلیت اعتباری خود را برای شارژ اعتبارش به متصدی مربوطه سپردم، گفت: ضعیف شده، کنار کارت بانک میذاری؟
  • این تعطیلات آخر هفته ای را بچه های فامیل رفته بودند باغ یکی از دوستان برای کمک کردن در برداشت محصول - سیب بود اتفاقا! - می گفتند صاحب باغ به باغبان حسابی پریده بود که چرا بار امسال درشت نیست؟!
  • تا ساعت 4 امروز باید سه تا کار تحویل بدیم، تازه یه کار عقب افتاده هم داریم که حتما باید تموم بشه .
  • تا قبل از این که این سنسور دنده عقب رو نصب نکرده بودم، تو اکثر پارک دوبل ها دسته گل به آب می دادم!

...

یکی از مهمترین ویژگی های نوآوری نظام یافته بر پایه TRIZ ادعای حل تضادها در فرآیند کشف و حل مساله هاست. آلتشولر و همکارانش در بررسی های خود سه گونه تضاد را معرفی کرده اند:

 

  • تضاد اجرایی: زمانی که می خواهیم کاری را انجام دهیم اما روش انجام آن را نمی دانیم.
  • تضاد تکنیکی: ایده ای برای بهبود بخشی از سیستم ارایه شده است اما منجر به تضعیف بخش دیگری از سیستم می شود.
  • تضاد فیزیکی: دو خاصیت از یک عنصر سیستم ، روبه روی هم می ایستند.

دو برابرکردن وسعت باله ی پایداری عمودی در یک هواپیما لرزش هواپیما را تا پنجاه درصد افزایش می دهد. ولی مقاومت هواپیما در مقابل تندبادها را با افزایش مقاومت هوا و وزن هواپیما، افزایش می دهد.

علم الکترونیک معاصر با یک مسأله ی جدی روبه رو استاز یک سو، نیازهای ویژگی های کار سیستم های الکترونیک، با پیچیده تر شدن پی درپی، بالا می رود و از سوی دیگر، محدودیت های ابعاد، وزن و مصرف انرژی روز به روز بیشتر می شوند.

نمونه هایی از موقعیت های کشف تضادها را در صنایع هوایی و الکترونیک به نقل از کتاب الگوریتم نوآوری خواندید. TRIZ کلاسیک برای فرموله کردن تضادها و حل آن ها، 40 اصل ابداعی را برای تضادهای تکنیکی و اصول تفکیک را برای تضادهای فیزیکی پیشنهاد می دهد. برای پرورش TRIZی فکر کردن خودتان، پیشنهاد می کنم در جست وجوی تضادها باشید ...

۱۶ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۰۷ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

یازده: راه نجات (Cushion in Advance)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 11

Cushion in Advance / Cushioning / Cushioning In Advance

.Compensate for the relatively low reliability of an object with emergency measures prepared in advance

 

قهرمان فیلم ها همیشه یک برگ برنده دارن که در آخرین لحظه و وقتی که همه ناامید شده اند، رو می کنند. برگ برنده ای که اونو از مخمصه بیرون میاره و به Plan B معروفه و اینجاست که هیجان ها به اوج خودش میرسه و همه شروع می کنند به تحسین قهرمان فیلم.

به یه نفر می گن ریسک کن یعنی با در نظر گرفتن خطرات احتمالی، اقدامات پیشگیرانه رو برای دفع و یا تقلیل خطر احتمالی، طرح ریزی کن.

بحث ما درباره ی شرایط عادی نیست؛ درباره ی شرایطی است که تضاد ها در برهه ی خاصی و بنا به دلایل غیر عادی رخ می دهند و نیاز به حفظ و ادامه کارکرد ایجاب می کند تا اقدامات پیشگیرانه مناسب برای رفع تضاد صورت گیرد.

لازم به ذکره که همه ی سیستم ها در شرایط ریسک قرار دارند پس پیش بینی نوع پیشامدها، زمان وقوع و چگونگی وقوع هر پیشامد جز لازم در طراحی هر سیستم می باشد مخصوصا اینکه با طراحی یک سیستم جدید سر و کار داشته باشیم.

نمونه ای از مثال ها عبارت اند از: نسخه پشتیبان هارد، تایر یدک، باتری ذخیره،کیسه هوا، سوپاپ اطمینان، مفهوم قابلیت اطمینان در سیستم های مهندسی، چتر نجات خلبانان جنگنده، دکمه بسیار پر کاربرد Ctrl+Z

به یاد داشته باشید؛ ما باید امید بهترین ها را داشته باشیم ولی خود را برای بدترین ها آماده کنیم.                                         

  • قابلیت اطمینان کم را با از پیش فراهم کردن اقدامات فوریتی متناسب با شرایط خطر، جبران کنید.

کارخانه های تولید فولاد به طور 24 ساعته فعالیت می کنند. اگر فقط برای چند دقیقه برق کارخانه قطع شود، تمامی سیالات و مواد مذاب به فلزات سخت و جامدی تبدیل می شوند و تمامی دستگاه ها از کار می افتند؛ راه حل تعبیه یک نیروگاه بسیار کوچک تولید برق است که در مواقع اضطراری بتواند جریان برق را برقرار سازد و از وقوع خسارت های میلیاردی جلوگیری کند. 

منبع عکس

۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۰ ۱ نظر
هادی آقازاده

ده: اقدام مقدماتی (Preliminary Action)


دیدید بعضی از دانشجو ها و دانش آموزها وقتی تصمیم می گیرند درس بخونند یا پروژه ای رو شروع کنند، علاوه بر این که میگن از این شنبه شروع می کنم، کل وسایلاشونو جمع می کنند، مداداشونو تیز می کنند، لوازم تحریر جدید می خرند تا بلکه - دقت کنید - بلکه شروع کنند. به این میگن اقدام مقدماتی یعنی پیش بینی نیاز های درس خواندن به منظور یک شروع موفق!

بازاریاب ها قبل از ارائه محصول به کل بازار آن را در محدوده ی خاصی عرضه می کنند، شرکت های نرم افزاری قبل از نسخه نهایی، نسخه آزمایشی را در اختیار کاربران قرار می دهند، تمرین چگونگی واکنش قبل از زلزله با مانور، سیستم پیش پرداخت  برای خرید و ... مثال های این اصل هستند.

برای حرکت در مسیر ایده آلی لازم است که هزینه اجرایی سیستم کاهش یابد. ماهیت این اصل کمک می کند تا از بروز تضادهایی که در حین وقوع کارکرد سیستم به وجود می آید، جلوگیری شود. در واقع ماهیت پیش گیرانه دارد در حالی که اصل نهم بعد از رخداد مسئله ثانویه سعی در خنثی کردن اثر آن دارد.

لذا:

  • نیاز های جسم به تغییر یافتن را به طور کامل یا نسبی، از پیش تدارک ببینید.
  • اجسام را از قبل طوری بچینید که بلافاصله از مطلوبترین جای ممکن وارد عمل شوند.

تانک های اسرائیلی مرکاوا دارای سیستم مشت آهنین هستند که از برخورد هرگونه موشک به تانک جلوگیری می کند. نحوه ی کار این سیستم که متشکل از یک رادار 360 درجه ای و دو لانچر پرتاب موشک واره است، به این صورت است که موشک مهاجم قبل از اصابت به تانک به امواج رادار اصابت کرده و منفجر می شود. جالب این جاست که جنگجویان حزب الله هم همین کار را با موشک های خود کرده اند و موشک های آنها نیز قبل از برخورد، یک انفجار اولیه دارد و بعد از عبور از رادار به تانک اصابت می کند.

منبع عکس 

۰۷ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۵ ۰ نظر
هادی آقازاده

نه: واکسیناسیون (Preliminary Anti-action)


پزشک ها این اصل رو باید دوست  داشته باشند. همه ی واکسن های ساخته شده به نوعی از این اصل پیروی می کنند. آزمایشگاهی ها وقتی قراره در معرض اشعه ی ایکس قرار بگیرند از تجهیزات مخصوصی استفاده می کنند. خود پزشک ها هم در عمل جراحی پیش بینی همه اتفاقات ممکن را کرده اند و در صورت بروز مشکل سریعا اقدام می کنند.

صنعتی ها نیز از این اصل استفاده می کنند: تدوین قوانین و استاندارد های صنعتی، رویه های استاندارد کاری برای فعالیت های مونتاژی و تولیدی، تهیه دفترچه راهنما برای اپراتور های تازه کار، استفاده از کلاه ایمنی و ...

باید تا به حال متوجه شده باشید که هر اصل در واقع گونه ی خاصّی از تضاد ها را رفع می کند. فکر می کنید این اصل چه تضادی را رفع می کند؟ زمانی که راه حل مان مسئله ثانویه ایجاد می کند این اصل می تواند راه گشا باشد. در آشنایی با هر اصل به این فکر کنید که ماهیت اصل چه گونه ای از تضاد ها را رفع می کند.

خلاصه:

  • اگر انجام کاری به جسم تنش وارد می کند. مقابله پیشاپیش با آن یا عمل خنثی کننده اش را از قبل انجام دهید.

اگر محوطه فرود بشقابک های هدف در تیراندازی به اهداف پروازی را دیده باشید پوشش گیاهی آن ناحیه کاملا تخریب می شود (مسئله ثانویه) یک راه حل این است که جنس بشقابک ها را از کود های گیاهی بسازند تا نه تنها پوشش گیاهی تخریب نشود که تقویت هم شود. (این مثال در کتاب نوآوری نظام یافته آمده است)

منبع عکس

۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۲۴ ۰ نظر
هادی آقازاده

هشت: جبران وزن (Counterweight)


داشتم می دویدم که گروهی بساطشون رو پهن کرده بودند تا ظاهرا سالن چادری موقتی رو در محوطه پارک بنا کنند. دویدم و دفعه بعد که برگشتم دیدم هنوز مشکل حل نشده بود. قرار دادن ستون های میله ای بزرگ برای برپا کردن سقف سخت ترین بخش کار بود. من قبلا به این اصل آشنا بودم یهو به ذهنم رسید که چرا از این اصل استفاده نمی کنند. به این صورت که یک بالن رو اگه به وسط سقف پلاستیکی بزارن و داخلش رو پر گاز طبیعی کنند که سبک تر از هواست، سقف به خودی خود بالا خواهد رفت. برای برگشت به حالت اولیه می تونن از یک راه نجات استفاده کنن.

قانون جاذبه، فرمول چگالی، قوانین آیرودینامیک و بسیاری از قوانین فیزیکی برای ایده گرفتن درباره ی چگونگی استفاده از این اصل می تواند کمک کننده باشد.

از مثال های معروف می توان به کشتی ها، جلیقه نجات، عملکرد هواپیما، بالون ها تا وزنه های آسانسور و شناور داخل کولر آبی اشاره کرد.

بنابراین:

  • وزن جسم را با اتصال دادن آن به جسم دیگری که دارای نیروی بالابرنده است، جبران کنید.
  • وزن جسم را با نیروی های آیرودینامیکی یا هیدرودینامیکی که از محیط اطراف تامین می شود، جبران کنید.

قطارهای مغناطیسی (Maglev) برای کاهش اصطحکاک بین قطار و ریل های مغناطیسی از خاصیت هم نام بودن قطب های مغناطیسی استفاده می کنند تا با دفع شدن توسط یکدیگر، اصطحکاک بین آنها کم شود.

منبع عکس

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۲ ۰ نظر
هادی آقازاده

شیپورزنی 40 اصل TRIZ از سر تنگ


با این موضوع بارها برخورد کرده‌ام. می‌فرمایند بیاییم 40 اصل TRIZ را بگیریم و آن را برای نساجی، پزشکی، حمل و نقل یا صنایع غذایی بومی‌سازی کنیم! خیلی هم از این ایده و پیشنهادشان ذوق‌زده‌اند. شرح هم می‌دهند که کسی تاکنون این کار را نکرده است و می‌توانیم مقاله خوبی هم از آن در آوریم. گاهی این قصه را درباره نشر یک کتاب می‌شنوم و گاه برای وب‌سایت یا مقاله، ایمیلی می‌گیرم. تازگی‌ها برای app هم طرف مشورت تلفنی بوده‌ام. سفارش برگزاری کارگاه و سمینار آموزشی از این جنس، هم داشته‌ام.

عرض کرده‌ام که چند ده سال پیش، کسانی به سرپرستی گنریش آلتشولر آمده‌اند و قاعده‌های خاص هر حوزه از دانش که در تولد اختراع‌‌ها به کار آمده بود را عمومی کرده‌اند. یعنی هنرشان این بوده که بگویند مهم نیست الان مساله‌ شما در زمینه مکانیک است، شیمی، بازاریابی، فیزیک یا نساجی، همه آن‌ها که خوش‌فکر بوده‌اند و خرده هوشی داشته‌اند و خلاقانه دنبال کشف و حل مساله می‌گشته‌اند، از «این مسیر» به «جواب خوب» خود رسیده‌اند.

این مسیر یعنی جستجوی تضادها. جواب خوب، یعنی ایده‌هایی که شما با فکر کردن به توصیه‌های این اصل‌های 40 گانه و ترفندهای قبلا جواب پس‌داده، می‌یابید.

حالا می‌شود وقتی یک قاعده عمومی وجود دارد که با زحمت هم کشف شده است، بیاییم و بی‌زحمت آن را مدام به هر کدام حوزه‌های از علم و دانش و فناوری نسبت دهیم و برایش مثال بازی کنیم. به درد یاددهی و تعمیق محتوا در ذهن یادگیرنده و علاقه‌مند کردن دیگران به TRIZ می‌خورد. به کار یک دوره آموزشی و سمینار و کارگاه می‌آید. می‌تواند از آن جزوه‌ای با نسخه‌های محدود چاپ کرد. اما به یادماندنی شدن و کارآمدی‌اش در بازاری که مخاطبان نآگاه دارد، بیشتر رونق می‌یابد تا در قضاوت آن‌ها که با خواندنش می‌گویند: «خب! که چی؟ این کار را که هر کسی می‌تواند انجام دهد.»

انگار یکی درهای کوچک پرشمار را با گشت و گذار فراوان کنار هم آورده باشد و دروازه بزرگی برای عبور همه بسازد و ما بیاییم این دروازه را به درهای کوچک مختلف تقسیم کنیم دوباره.

می‌شود به جای یک کتاب 40 اصل TRIZ در 160 صفحه، «دانشنامه جامع کاربردی معجزه‌های روشنگرانه برای اختراع در همه زمینه‌های علمی»،‌ با قید «برای اولین بار در دنیا» را چاپ کنیم در 16000 صفحه‌. هر بخش 160 صفحه‌ای را به یک حوزه از کاربرد اختصاص دهیم با مثال‌های مرتبط!

بیمه هم بکنیم که با استفاده از این کتاب، به طور تضمینی می‌توانید اختراع خود را به ثبت برسانید. اگر هم بخواهیم زنجیره خدمات را کامل کنیم عضویت در بنیاد ملی نخبگان و معافیت از سربازی و برگزاری مراسم شایسته خواستگاری و پذیرش در جشنواره اختراعات فلان جای دنیا را به منوی پیشنهادی‌مان اضافه کنیم.

در برابر این که «پس چه کنیم؟» پیشنهاد کرده‌ام که بیایید مساله واقعی حل کنید. مسیر شروع از کشف مساله تا پایان رسیدن به راه‌حل‌های خود را مستند کنید. این که شما خودتان، واقعا چه کرده‌اید برای همه جذاب است. شما خودیادگیری و تسلط به ابزار را تجربه می‌کنید و ما هم اعتماد به نفس می‌یابیم و باور و اعتماد به ابزار و شوق برای دست به کار حل مساله شدن. هیچ‌کس به جای دیگری، مساله حل نمی‌کند. اگر در صنعت یا حوزه خاصی، چندین مساله حل کنید، این یافته شما برای دیگران هم جذاب است که ببینند شما از سفرتان چه آورده‌اید. ابزار را چطور دست گرفتید؟ با چه پیش‌بینی نشده‌هایی رو در رو شدید؟ چه چیز تازه‌ای کشف کردید؟ یافته‌های تازه و دانش ضمنی شما برای دیگران هم طراوت دارد.

 

یادآوری 1: می‌دانم که عزیزان دلسوزی، ممکن است تجربه‌هایی مشابه موضوع این یادداشت داشته باشند. شاید خروجی کارشان همین حالا هم منتشر شده باشد؛ با استقبال یا کم‌رونق. گاه پس از همفکری می‌فرمودند که کاش از ابتدا به این نکته توجه می‌کردند و وقتی که صرف تولد آن کتاب یا محتوا شده را به محصولی ویژه‌تر اختصاص می‌دادند. غرض این یادداشت اصلا نقد و تحلیل تلاش صادقانه ایشان یا ارزش‌گذاری و نقد فرد یا افرادی خاص و دیدگاه آن‌ها نیست.
یادآوری 2: یادمان هست که 40 اصل ابداعی، جزو ساده‌ترین و معروف‌ترین ابزارهای TRIZ است که خود آلتشولر به دلیل ماهیت پیروی از سعی و خطا، ترجیح داشت نامش را 40 «اصل» نگذارد و بدان 40 ترفند یا چیزی شبیه میان‌بر بگوید. در سال‌های آخر عمرش نیز تاکید داشته آن را جزو ابزارهای TRIZ نشناسند و  در خانواده یافته‌های TRIZ و ابزارهای جانبی فرضش کنند. چرا که TRIZ با هدف به حداقل رساندن سعی و خطا در یافتن پاسخ مساله ابداعی متولد شد. در حالی که در 40 اصل، همچنان سهمی از سعی و خطا وجود دارد.

یادآوری 3: اینجا در TRIZ Journal فهرست مفصلی از مثال‌های 40 اصل در حوزه‌های مختلف کاربرد آمده است. از نمونه‌های کسب و کار (در شماره سپتامبر 1999) تا صنایع غذایی،‌ مالی، تبلیغات و نقل قول‌هایی از ادبیات لاتین (در شماره ژانویه 2008).
اطلاعات مرتبط هم از همان صفحه، چنین بازنشر می‌شوند:

 

Contradiction Matrix and the 40 Principles for Innovative Problem Solving

The Contradiction Matrix is in the July 1997 issue. The matrix tells you which of the 40 principles have been used most frequently to solve a problem that involves a particular contradiction. For a tutorial article and a list of the 40 principles with technical examples, see managing editor Ellen Domb's article from July 97. (For an automated contradiction matrix, go to the TRIZ 40 site.)

See Ellen Domb‘s article from Nov. 98 for an explanation of the 39 parameters. If you would like to get lots of additional examples to help you solve your problem, try any of the following:

  • Business Examples: The TRIZ Journal, September 1999
  • Social Examples: The TRIZ Journal, June 2001
  • Architecture Examples: The TRIZ Journal, July 2001
  • Food Technology Examples: The TRIZ Journal, October 2001
  • Software Development Examples: The TRIZ Journal, September, November 2001 and (PDF) August 2004
  • Microelectronics Examples: The TRIZ Journal, August 2002
  • Quality Management Examples: The TRIZ Journal, March 2003
  • Public Health (fighting SARS): The TRIZ Journal, June 2003
  • Chemistry Examples: The TRIZ Journal, July 2003
  • Ecological Design Examples: The TRIZ Journal, August 2003
  • 40 Inventive Principles with Applications in Service Operations Management By: Jun Zhang, Kah-Hin Chai, Kay-Chuan Tan: The TRIZ Journal, December 2003
  • 40 Inventive Principles with Applications in Education By: Dana G. Marsh, Faith H. Waters, Tabor D. Marsh, The TRIZ Journal, April 2004
  • The 40 Inventive Principles of TRIZ Applied to Finance By: Stephen Dourson, The TRIZ Journal, October 2004
  • 40 Inventive Principles in Marketing, Sales and Advertising By: Gennady Retseptor, The TRIZ Journal, April 2005
  • 40 Inventive Principles with Examples for Chemical Engineering By: Jack Hipple, The TRIZ Journal, June 2005
  • Application of 40 Inventive Principles in Construction By: Abram Teplitskiy, The TRIZ Journal, March 2005
  • 40 Inventive Principles in Customer Satisfaction Enhancement By Gennady Retseptor, The TRIZ Journal, January 2007
  • 40 Inventive Principles in Latin Phrases By Gennady Retseptor, The TRIZ Journal, January 2008

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۵ ۰ نظر
محمود کریمی

هفت: آشیانه دادن (Nesting)


یادش بخیر اون قدیما که مثل الان ارتباطات تا این حد گسترده نبود؛ پدر ها و پدر بزرگ ها یه رادیوی قدیمی داشتند که مدام در حال پخش صدا بود. من که یادمه. مخصوصا رادیو ضبط خودمونو که آنتن تلسکوپی اش رو شکسته بودم. آخه کلا یه جورایی مرموز بود. با خودم فکر می کردم این فلز سیمی بلند چه جوری می تونه اینجوری کوچیک شه.

بعضی اوقات، زمانی که پارامترهای ابعادی یه عامل مزاحم میشه به شدت می تونیم از این اصل استفاده کنیم. اگه به جارو برقی دقت کرده باشید می بینید که سیمش میتونه دور یک دوار چرخونده بشه و هر زمان که لازم باشه میشه از اون استفاده کرد. متر بناها، ظروف آشپزخونه در سایز های مختلف به صورت تو در تو، جلیقه در داخل کت، صندلی های که تو هم میرن و برای حمل و نقل و انبار کردن فضای کمتری رو اشغال می کنن و ... نمونه ای از مثال هایی هستند که در زندگی روزمره ما کاربرد دارند.

پس :

  • جسمی درون جسم دیگر قرار داده می شود. آن جسم هم به درون جسم سومی می رود. و این کار ادامه می یابد...
  • جسمی از درون یک حفره یا سوراخ به درون جسمی دیگر می رود.

الان که کمربند ایمنی این طوری خیلی ها نمی بندند! تصور کنید که مکانیزم کمربند ایمنی فقط یک پارچه سفت و ضخیم و غیر قابل انعطاف بود!

منبع عکس 

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

شش: چندکارگی (Universality)

هادی آقازاده


در هر کسب و کاری که هستید اگه بتونید علاوه بر خدماتی که تا حالا عرضه می کردید خدمتی جدیدی نسبت به رقبا عرضه کنید قطعا یک گام جلوتر خواهید بود. موبایل ها بهترین مثال برای این اصل هستند. کارکرد اولیه موبایل چیزی جز ارتباط از راه دور و در همه جا نبود اما کیه که الان ندونه موبایل چه کارها که نمی کنه! از بازی گرفته تا اداره کسب وکار رو با یه شی کوچیک قابل حمل میشه داشت.

مثال درباره چندکارگی زیاده. در واقع یکی از اصول پر طرفدار در نوآوری همین اصل هست . تقریبا هر وسیله ای که اطرافتون می بینید رو می تونید کاربرد این اصل رو براش پیاده کنید. باور نمی کنید؟ امتحان کنید. فقط به کمی تغییر نیاز داره. بارزترین نمونه این اصل همین ورزشگاه 12 هزار نفری آزادیه. من یادم میاد جام جهانی ژیمناستیک رو هم در اون برگزار کردند. کلاً مسئولان ورزشی هر وقت کم میارن میرن سراغ این ورزشگاه. 

البته نکته ی اساسی رو فراموش نکنید. اگر قراره تعداد کارکرد ها بیشتر بشه بهتر اینه که هزینه زیاد نشه . در واقع تصور غلط درباره این اصل اینه که فکر کنید به هر قیمتی میتونید کارکرد ها رو زیاد کنید! در حالی که هدف این اصل بهره گیری بیشتر از سیستم با همون امکانات موجوده.

به هر صورت:

  • یک جسم می تواند کارکرد های متنوعی داشته باشد؛ بنابراین اجزای دیگر حذف می شوند.

اپراتور ایستگاه کاری رو در نظر بگیرید که باید از 30 ابزار مختلف برای انجام کارش استفاده بکنه . قطعا استفاده از ابزار آلات چند منظوره میتونه خیلی بهش کمک کنه.

منبع عکس

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۵ ۰ نظر
هادی آقازاده

پنج: ادغام (Merging)

هادی آقازاده


اولین نسل تلفن ها رو اگه دیده باشید، حتما به طراحی اون می خندید! و از این که چرا از همون اول گوشی و میکروفن رو با هم در یک مجموعه واحد قرار ندادن تعجب می کنید. کلاً همه این جوری هستیم تا وقتی راه حل خلاقانه ای ارائه نشده هیچ کس ایده ای نداره ولی وقتی ایده ای ساده مطرح می شه با خودتتون می گید چرا به ذهن من نرسید!

خیلی از فعالیت ها و کارکردها رو میشه در صورت تشابه نسبی با یکدیگر در یک مجموعه واحد قرار داد و از اتلاف جلوگیری کرد.این یعنی کاهش هزینه و افزایش ایده آلی سیستم.

یکی از خودروسازان مشهور با استفاده از مفهوم مهندسی همزمان، خودرویی را که متوسط زمان طراحی تا تکوینش 36 ماه بود را در 18 ماه طراحی و روانه بازار نمود.

آموزش ضمن خدمت، بسته های کمک آموزشی، ترکیب ایستگاه های کاری در خط تولید، شبکه های کامپیوتری همه مثال هایی از این اصل هستند.

به هر صورت:

  • اجسام مشابه یا اجسامی که برای انجام عملیات پی در پی در نظر گرفته شده اند را به صورت مکانی با هم ادغام کنید.
  • عملیات مشابه یا پیاپی را به صورت زمانی با هم ترکیب کنید.

اگه شما هم با مسئله کمبود پورت USB دست و پنجه نرم می کنین شاید این نوع پورت ها به دردتون بخوره.

منبع عکس

۱۵ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۸ ۰ نظر
هادی آقازاده

چهار: نامتقارن سازی (Asymmetry)

هادی آقازاده


همه تقارن رو دوست دارند. می دونید چرا؟ چون ذهن ما عادت داره همه چیز رو بر اساس الگوهای مشخصی ذخیره و دسته بندی کنه. یکی از این الگو های تقارن هست.

چه کسی جرات داره این تقارن رو به هم بزنه؟ تصور کنید روزی خودرویی با شکل نامتقارن در خیابان دیده بشه شاید در نگاه اول خیلی از ما، چنان تصور درستی از چگونگی طراحی این خودرو نداشته باشیم اما در نهایت این ذهن خلّاق طراحان خواهد بود که به کرسی خواهد نشست. نشانه های این طراحی های عجیب از هم اکنون مشاهده می شه. لاستیک های خودرو شروع خوبی برای این ماجراست.

ساختمون های با معماری جدید با انواع شکل های پیچیده یا جواهرات بسیار گران قیمت با اشکال پیچیده و نامتقارن همه در حال بر هم زدن ذهن تقارن جوی ما هستن. لطفا یه وقت هایی نامتقارن فکر کنین.

خلاصه:

  • فرم و شکل متقارن جسم را با فرم و شکل نامتقارن آن جایگزین کنید.
  • اگر جسم هم اکنون نامتقارن است، درجه عدم تقارن آن را بیشتر کنید.

موشواره های قدیمی که یادتونه؟ حالا نگاهی به نوع جدیداش بندازید. شاید با این یکی راحتی بیشتری احساس کنید . این طور نیست؟

منبع عکس

۱۱ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۲ ۰ نظر
هادی آقازاده

سه: کیفیت موضعی (Local Quality)

هادی آقازاده


جنگنده ی  F/A-18 ساخت آمریکا یک ویژگی منحصر به فرد داره. اگه موشکی با هر شدتی در یک درگیری هوایی به اون اصابت کنه، خلبان نباید زیاد نگران جونش باشه چون دور کابین خلبان از سخت ترین فلزات موجود در دنیای مهندسی مواد ساخته شده و خلبان حداقل 10 ثانیه برای ایجکت ( خروج اضطراری) وقت داره. حال سوال اینجاست چرا فقط کابین؟

چرا فقط کابین نه؟ آیا نیازی هست مثلا دُم هواپیما هم از این فلزات ساخته بشه. اگه این کار رو بکنند پس تکلیف هزینه ها و وزن سنگین و ... چه می شود.

چرا فقط همان جایی که نیازمند آن کارکرد هست رو ایجاد نکنیم؟ چرا طراحی ها متناسب با نوع استفاده کننده ها نباشه و هزاران چرای دیگر که تا حالا ذهن جست و جو گر بشر پرسیده و به جواب هایی هم رسیده .

پرس سر سرنگ نیازمند گرما است اما گرما به دارو موجود آسیب می زند . راه حل اینه که قسمت دارویی رو در محلول سرد نگهداری می کنند و فقط به سر آن گرما وارد می کنند.

دستگیره ضربه گیر، ابزار های خمیده ارگونومیک مخصوص چپ یا راست دست ها و تکنیک مهندسی ارزش همه مثال هایی از کیفیت موضعی می تونن باشن.

خلاصه بگم براتون که:

  • تغییر ساختار همگن و یکسان یک جسم یا محیط بیرونی به ساختار نا همگن و چند گونه
  • اجزای مختلف یک جسم، باید کارکرد ها و وظایف مختلفی انجام دهند
  • هر قسمت از جسم باید در شرایطی قرار گیرد که برای انجام عملیاتش مطلوب تر است.

فیلتر کردن آب هم می تونه داستان جالبی داشته باشه.

منبع عکس

۱۰ تیر ۹۳ ، ۲۱:۴۲ ۰ نظر
هادی آقازاده
دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۲ ب.ظ هادی آقازاده
دو: اقتباس (Extracting)

دو: اقتباس (Extracting)

هادی آقازاده


همه چیز خوبه ! اگه فقط کارکرد فعلی این مسئله رو ایجاد نمی کرد . چرا نباید این مشخصه رو با جایگزین کردن سیستم دیگری که اون مشخصه رو نداره ولی کارکرد رو به وجود میاره جایگزین نکرد؟ یا حتی از یک سیستم بد فقط مشخصه خوبه رو استخراج کنیم! مثلا وقتی که می بینی یه آدم بده یک اخلاق خوب هم داره چرا باید سعی کنی اونو نبینی.

در مزرعه ها پرنده ها محصولات رو می خورن شما کدوم یکی رو انتخاب می کنید: یک انسان رو بزارید تا تمام روز پرنده ها رو فراری بده یا اینکه از یک مترسک استفاده کنید؟

آزمایش های زیست شناسی روی انسان : آزمایش ها بر روی آدم ها انجام بدید یا از موش آزمایشگاهی استفاده کنید؟

آموزش خلبانی: یک هواپیمای گرون رو بدید دست یه تازه کار یا از شبیه ساز پرواز استفاده کنید؟

خلاصه:                                                                                              

  • بخش یا مشخصه مزاحم را از جسم اقتباس کنید.
  • فقط قطعه لازم یا مشخصه مورد نظر را از جسم اقتباس کنید.

زمانی که رانندگی می کنین نباید با تلفن حرف بزنین ولی راه دیگری هم هست: از هدست استفاده کنید. آره، یه مثال خوب از اقتباس هدست ها هستند؛ گوشی هایی که بخش مورد نیازش اقتباس شده! 

منبع عکس

۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۲ ۰ نظر
هادی آقازاده
پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۷ ب.ظ هادی آقازاده
یک: تقسیم (Segmentation)

یک: تقسیم (Segmentation)

هادی آقازاده


چه جوری میشه یه جسم بزرگ رو تو یه محوطه کوچیک جا داد؟ با تقسیمش به اجزاش . مثالهای زیادی میشه زد. اگه آپارتمان نشین باشین قطعا با کمبود جا برای خیلی از وسایل خونه روبه رو شدین . خیلی از شرکت ها وسایل منزل رو طوری تقسیم می کنن که قابلیت جدا شدن از هم رو داشته باشه تا موقع مناسب به یکدیگر چفت بشه و کارکرد مورد نظر تأمین بشه . اما تقسیم کردن مسئله های ثانویه ای رو هم می تونه ایجاد کنه مثل هرز شدن اتصال گاه ها یا یه جایی دیگه ای مثلا خارج شدن از تلرانس و ...

خلاصه:

  • جسم را به اجزای جدا و مستقل از هم تقسیم کنید.
  • جسم را قطعه قطعه کنید. ( تا بتواند به راحتی مونتاژ شود )
  • درجه و میزان قطعه قطعه بودن جسم را افزایش دهید.

منبع عکس

۰۵ تیر ۹۳ ، ۲۱:۴۷ ۰ نظر
هادی آقازاده