خلاقانه گام برداشتن در مسیر حل مسأله

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «TRIZ» ثبت شده است

شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۴۵ ب.ظ سیدعلیرضا کاشی‌زاد
به تو می گوید: نه!

به تو می گوید: نه!

Classical TRIZ & Contradictions

سوال این‌جاست: کارکرد TRIZ کلاسیک چیست؟

پاسخ هم همین‌جاست: کشف و حل تضادها!

سوال این‌جاست: تضاد را حل می‌کنیم که چه بشود؟!‌

پاسخ هم همین‌جاست: برای دستیابی به خواسته‌ی مطلوب!

سوال این‌جاست: تضاد میان چه چیزی با چه چیزی؟!

پاسخ هم‌همین جاست: تضاد میان خواسته‌ی مطلوب و وضعیت موجود!

 

اجازه دهید تضادها را در ادبیات TRIZ کلاسیک بهتر بشناسیم:

تضاد اجرایی: مسأله این است که می‌دانی چه می‌خواهی اما نمی‌دانی چگونه باید آن‌چه را که می‌خواهی، بیابی! انگاری یک چیزی به تو می‌گوید: نه!

تضاد تکنیکی: مسأله این است که می‌د‌انی چه‌ می‌خواهی و می‌دانی چگونه آن‌چه را می‌خواهی باید بیابی، بنابراین از یک نقطه شروع می‌کنی به حل کردن مسأله اما هم‌زمان از نقطه‌ای دیگر خبر می‌رسد که وضع خراب است! انگاری یک چیزی به تو می‌گوید: نه!

تضاد فیزیکی: مسأله این است که می‌د‌انی چه‌ می‌خواهی و می‌دانی چگونه آن‌چه را می‌خواهی باید بیابی، بنابراین از یک نقطه شروع می‌کنی به حل کردن مسأله اما درست در همان نقطه شرایط بحرانی می‌شود، شبیه انفجار! انگاری یک چیزی به تو می‌گوید: نه!

 

TRIZ کلاسیک، نظام‌یافتگی نوآوری را در گروی کشف و حل تضادها می‌داند.  آلتشولر  ARIZ  را ـ که به عنوان الگوریتم حل مسأله‌های اختراعی شناخته می‌شود ـ برای حل مسأله‌هایی توسعه داد که صفت پیچیده برازنده‌ی این مسأله‌ها بود! نیکلای خومنکو، شاگرد آلتشولر می‌نویسد:  « ساختار توسعه‌ی این الگوریتم به این شکل بود که وقتی دانشجویان و کاربران TRIZ در حل یک مسأله‌ی فنی پیچیده ناتوان بودند، مسأله‌ی مورد نظر را برای آلتشولر ارسال می‌کردند تا او شخصا به تحلیل و بررسی مسأله بپردازد. آلتشولر با جمع‌آوری این مسأله‌ها و تحلیل هر یک، مطالعات خود را برای توسعه‌ی نسخه‌ی جدیدتر این الگوریتم ادامه می‌داد.» هسته‌ی اصلی  فرآیند کشف و حل مسأله‌ در الگوریتم حل مسأله‌های اختراعی، کشف و حل تضاد‌های فیزیکی بود.  تشخیص تضاد فیزیکی در مسایل فنی یکی از مهارت‌های کاربران حرفه‌ای TRIZ کلاسیک است. آن‌چه که در دهه‌ی 1980 توجه آلتشولر و همکارانش را جلب می‌کند: بکارگیری  TRIZ  توسط دانش‌جویان و اهالی آشنا با TRIZ در کشف و حل مسأله‌های غیر فنی بود. بنابراین نسل تازه‌ای از مطالعات تخصصی آلتشولر و همکارانش آغاز می‌شود.

حال پرسش این جاست: در کشف و حل مسأله‌‌هایی که غیر فنی محسوب می‌شوند (دامنه‌ی بسیار گسترده‌ای از مسأله‌ها) جایگاه کلیدواژه‌ی تضاد TRIZ کلاسیک چگونه است؟!  آیا برای حل این مسأله‌ها باز هم باید در جست‌وجوی تضاد‌های فیزیکی بود یا اساسا چارچوب تازه‌ای نیازمند است؟! فرامونش نکنیم که ویژگی منحصر به فرد TRIZ کلاسیک در کشف و حل تضاد‌ها حرکت در مسیر نوآوری بود! آیا باز هم حرکت در مسیر نوآوری در نسل تازه‌ی TRIZ دنبال می‌شود؟! آیا کلیدواژه‌های TRIZ در متون جدید تغییر می‌کنند؟! پرسش‌های بسیاری پیش‌روی ماست اما شاید پرسش اصلی برای جغرافیایی مثل کشور ما این باشد که مدیران حوزه‌های گوناگون صنعت و خدمات چه زمانی اهمیت TRIZ کلاسیک را خواهند دانست؟! 


پ.ن:

این یادداشت، پیش از این در شماره نخست فصلنامه نوآوری نظام یافته منتشر شده است. اطلاعات بیشتر درباره ی این فصلنامه را از موسسه مطالعات نوآوری  و فناوری ایران بخواهید. 

درباره تضادها می توانید به این یادداشت هم نگاهی بیندازید.

۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۴۵ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد
جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۱۰ ب.ظ هادی آقازاده
هفده:حرکت به بعدی جدید (Transition into a new dimension)

هفده:حرکت به بعدی جدید (Transition into a new dimension)

Principles for Innovative Problem Solving, Principle 17

هادی آقازاده


Move into an additional dimension - from one to two- from two to three

در اخبار است تریز دانی به میان مردم آمده بود و با خلق درآمیخته بود و یاران همچون زنبورکان گرد گُل خوشبو بر گردش حلقه زده بودند و تضاد خویش عرضه کرده و جواب همی می گرفتندی!!!

Master ما چون در کوچه همی گذشتندی، به الوار های چوبی برخوردنی که روی هم همی انباشته شده بودند و سد راه وی و یاران را بگرفته بودی. چون تریز دان این را بدید رو به یاران کرد و دستور داد صاحب این الوار ها را بیاوردنی و چون به خدمت وی محضور گشت نخست چکی آبدار نثار وی نمود که چرا راه مردم بگرفتندی و آیا مگر من به شما تریز نیاموختندی و باب اصل 17 را مفصل بر شما نگشودندی؟

آن صاحب دل خسته، آن الوار دار بخت برگشته گفتندی: یا Master؛  آن جلسه به علت رساندن منزل به منزل غایب بودنی و نتوانستنی که در جلسه حضور همی برساندندی.

Master چو این را بشنید به یکی از یاران Brilliant خود دستور همی داد تا اصل 17 را چنان عرضه کند تا حجت بر همگان تمام شود.

آن یار از خود بی خود شده چو این بشنید چشمان از حدقه در رفته اش را گشوده تر ساختندی و گفتندی:

  • حرکت یا جایگزینی تک بعدی اجسام را به دو بعدی تغییر دهید. دو بعدی را سه بعدی کنید و این افزایش را ادامه دهید.
  • ترکیب و چیدمان چند لایه ای و چند سطحی اجسام را به کار گیرید.
  • جسم یا محل قرار گیری آن را در سمت دیگرش استقرار دهید.
  • به استفاده از جهت مقابل سطحی که مد نظر است، فکر کنید.
  • تصویر ها را بر روی سطوح کناری یا جهت پشت جسم بیندازید.

آن الواری نا دلوار اینان بشنید چونان برقی از جایش پراندنی و گفتندی: یا Master نیک دانستم در خیال آن یار غار چه بودندی! الوار ها را باید و شاید که در سمت دیگرش( در جهت عمودی مثل قرار دادن مداد از انتها) استقرار همی دادنی تا فضا Free شود و راه نیز گشوده.

Master ما که خوشحال می نمود گفتندی: آری همین است که فهمیدی حالا سریع رفتندی و مقدمات Implementation را فراهم کردندی تا خلق آسوده گشتندی.

Master ما بعد از این وقعه رو به یاران و مریدان خویش بنمودی و گفتندی: طریق صحیح استعمال اصول بر همین منوال بود که عرضه داشتم. نخست باید تضاد ها را بشناختی و آنگاه مراجعه به اصول کردندی. هر لحظه ای که تضادی را بدیدید که توان استعمال در جهت ها و ابعاد دیگر نیز را دارد  و جسم شما دارای جهتی و بعدی باشد بر شماست که به تغییر دادن و معکوس ساختن و از جهت دیگر دیدن آن همت گمارید. آن گاه برای اینکه خلق الله را از مثالی آبدار بی بهره نگذاردندی چند قدمی نرفته بودندی که بازگشتندی و گفتندی: راستی مثال فنی پیچیده اش هم گاری هایی ( خودرو) باشد که چروخ( چرخ ها) عقبشان نیز همی قادر به چرخش باشدندی تا پارک آنها Easy  تر فراهم شدندی!!

این را بگفت و یاران چو این بشنیدند، جملگی سر به بیابان گذاشتند...

۱۹ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۰ ۲ نظر
هادی آقازاده
دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۴ ب.ظ هادی آقازاده
شانزده: کمی کمتر، کمی بیشتر (Partial or Excessive Action)

شانزده: کمی کمتر، کمی بیشتر (Partial or Excessive Action)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 16

هادی آقازاده


If you can’t achieve 100 percent of a desired effect – then go for more or less

 

قبل از ادامه بحث جا دارد بار دیگر این نکته جالب را مورد تاکید قرار دهم که شما می توانید برای دست یازییدن به هر ایده از اصل های متفاوت استفاده کنید. یعنی ممکن است چند اصل به یک ایده ختم شوند. برای تمرین هم که شده بهتر است مثال های اصول گفته شده را بار دیگر با هم تطابق بدهید؛ خواهید دید که چگونه یک مثال از چندین اصل نشات می گیرد. بگذریم....

موقع رفتن به مسافرت همیشه پدرم بهم میگه: یکم بیشتر پول با خودت ببر. هزار و یک اتفاق ممکنه بیفته!

یک ضرب المثل ژاپنی می گوید: منتظر 100 درصد نباش. 60 در صد هم کافیست. شروع کن. این برای وقتیه که منتظر هستیم تا همه چیز خوب و ایده آل بشه تا ما تکونی به خودمون بدیم.

وقتی احتمال رویدادی کم باشد، معمولا با افزایش تعداد، احتمال رویدادی را افزایش می دهند. بر عکس این قضیه نیز صادق است.

حکمت نگهداری موجودی در شرکت ها و در زندگی این است که کسی از آینده خبر ندارد پس بهتر است که کمی بیشتر از آنچه لازم است، داشته باشیم.

وجود تلرانس ها ( رواداری) به این خاطر است که دست یافتن به مشخصات دقیق یک قطعه کاملا دست یافتنی نیست.

اگر دستیابی به کل جامعه مقدور نباشد معمولا از نمونه گیری استفاده می کنند یعنی کمی کمترش را ملاک قرار می دهند. ( اساس علم آمار منتظر همین اصل بود!! دیدید؟)

وجود حالت رگبار در سلاح ها به خاطر عدم اطمینان کافی از برخورد اولین تیر می باشد.

حمل تانکر اضافی سوخت توسط هواپیماهای جنگنده در ماموریت های حساس.

وجود دو ضامن بانکی در برخی معامله ها ( بالاخره یکی باشه که یقه اش رو بگیرند!)

خواندن بخشی از مطالب درسی در شرایط کمبود وقت

حراج کردن محصولات وقتی می خواهید آتیش به مالتون بزنید.

پس:

اگر دست یافتن به 100 % یک اثر دلخواه دشوار است، به بیش از آن و یا کمتر از مقدار اصلی دست یابید.

 در طراحی و تست محصول تازه ساخته و تکوین شده معمولا قبل از روانه شدن به بازار و رسیدن به دست مشتری، خود شرکت یا سازمان های ذی صلاح آزمایش هایی را برای اعطای گواهینامه ها، بر روی محصول انجام می دهند. برای اطمینان از کارکرد درست محصول در شرایط مختلف، محصول را در شرایط بیش از حد طبیعی اش مورد آزمایش قرار می دهند.

 زمانی که سالم ماندن محصول اهمیت به سزایی داشته باشد، بخش واحد مستقلی از شرکت برای همین کار اختصاص پیدا می کند.

شکل فوق تست موتور یکی از ماشین های فرمول 1 است.

منبع عکس

۲۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۴ ۰ نظر
هادی آقازاده
چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ هادی آقازاده
پانزده: پویایی (Dynamicity)

پانزده: پویایی (Dynamicity)

·     40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 15


Dynamization / Dynamics / Dynamic Parts

Change the object (or outside environment) for optimal performance at every stage of operation.  Divide an object into parts capable of movement relative to each other.  Change from immobile to mobile.  Increase the degree of free motion

 

 

خیلی از ما تجربه سفر شبانه با اتوبوس رو داریم. اگه مثل من زیاد با اتوبوس سفر می کنید حتما از وضع صندلی های اتوبوس ها، حتی از نوع ویژه هاش گلایه خواهید کرد. صندلی های اتوبوس فقط برای نشستن طراحی شدند نه برای خوابیدن. حالا صندلی رو تصور کنید که مطابق با تغییرات بدنی شما، تغییر شکل می دهد و با هر موقعیت شما، گزینه های مختلفی پیش روی شما قرار می گیرد.

افزایش پویایی در مدیریت موجودی در تولید ناب باعث شده است، سفارش ها به جای حجم عظیم، در بسته های کوچک و در دفعات بیشتر به کارخانه اصلی ارسال شوند که نتیجه اش نگهداری کمتر موجودی است.

یک شرکت معروف موتور سیکلت سازی اخیرا موتوری را روانه بازار کرده است که توانایی حضور در همه ی شرایط فیزیکی و جوی را دارد. کاربر متناسب با وضع موجود و با فشردن دکمه ای حالت موتور سیکلت را جوری تغییر می دهد که بهترین عملکرد را در آن لحظه داشته باشد.

اگر نگاهی به زنجیر همان موتور سیکلت هم داشته باشید خواهید دید که این زنجیر در سطح فرا سیستمش یک جسم غیر قابل انعطاف است ولی در صورت نگاه زیر سیستمی دنیایی از پویایی جلوه گر خواهد شد.

ربات های صنعتی دارای مفصل های فراوانی هستند تا قابلیت چرخش را در همه جوانب به ربات ها بدهند.

این اصل یکی از کاربردی ترین اصول ابداعی  است. می توانید صد ها مثال برای این اصل پیدا کنید.

لذا:

  • مشخصه های یک جسم یا محیط اطراف آن، باید به گونه ای تعریف شوند که در هر مرحله از کار، عملکرد بهینه داشته باشند.
  • اگر جسمی، غیر قابل حرکت است، آن را متحرک کنید. سعی در قابل تعویض شدن همان جسم داشته باشید.
  • جسم را به اجزایی تفکیک کنید که بتوانند به نحوی کرتبط با هم، موقعیت خود را تغییر دهند.

خیلی از پسر بچه ها لودر (Loader) رو دوست دارند. این ماشین غول پیکر و دوست داشتنی برای جابه جایی در موقعیت های تنگ و باریک، دارای بدنه نیمه متحرکی است که لودر را به دو جز مستقل تبدیل می کند. آیا برای خودرو ها نیز مشکل پارک وجود ندارد؟ شاید الهام گرفتن از این اصل و این وسیله راهگشا باشد. 

 

منبع عکس

۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۱:۰۰ ۱ نظر
هادی آقازاده
پنجشنبه, ۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۰ ق.ظ حمیدرضا مرآتی
چه ایده خلاقانه ای !!!

چه ایده خلاقانه ای !!!

What a Creative Idea !!!

?Why are some ideas look very creative and we have to admire them and their owners

If we find the answer, we can see that  what shall we do to generate creative ideas?,

or better, what shall we say is: how to think ?

 

هوالخلاق "

 

سلام ...

چه ایده خلاقانه ای !!!

چی میشه که بعضی از ایده ها خیلی خلاقانه و جذاب به نظر میرسن و وادارمون می کنند به تحسین کردن اونها و صاحبانشون؟!

تازگی ها این پرسش رو زیاد از خودم می پرسم. به نظرم اگه پاسخش رو پیدا کنیم می تونیم بفهمیم که برای خلق ایده های خلاقانه، چکار باید کنیم یا بهتر هست بگم: چطور بیاندیشیم؟! راستش رو بخواهید با بررسی چند نمونه از ایده هایی که به نظرم خلاقانه می اومدند ( و البته بازخوردهای جالبی رو از افرادی که این ایده ها رو بهشون نشون دادم گرفتم )، فکر می کنم جواب این سوال رو تا حدودی پیدا کردم! البته برای افرادی که با تریز آشنا هستند، چیز خیلی خارق العاده ای ( در عین خارق العاده بودنش! ) نیست، ولی وقتی که خودت یه چیزی رو که به صورت تئوری یاد میگیری، تجربه می کنی، با قاطعیت و حس دیگه ای اون رو با دیگران به اشتراک میگذاری، پس من هم به اشتراک میگذارم ... 

خب! اگه اجازه میدید میخوام ببینم این ایده سطل زباله چی داره که به نظر خلاقانه می رسه؟! من اینجا 5 تا عینک دارم... یا نه! می تونست شاید 5 تا قرص باشه یا شاید 5 تا کلاه، یا 5 تا نوشیدنی! یا شاید 5 تا ذره بین، یا حتی 5 تا انیکسین! یا ... مهم نیست این 5 تا چی هستند! مهم کارکردشونه که وقتی ازشون استفاده می کنم به من کمک می کنند از زاویه دیگه ای به ایده ها نگاه کنم ... 

 

 

عینک کارکردگرایی رو از روی میز بر میدارم و به چشمم میزنم و این دفعه از زاویه دید کارکرد به این ایده نگاه می کنم. از این نوع عینک زیاد داریم، بفرمایید شما هم بزنید به چشمتون تا با هم ببینیم... شما رو نمیدونم ولی من که چیزای جالبی دارم می بینم! 

می بینم که این سطل زباله در واقع اصلا سطل نیست! بلکه یه تیکه سیم مفتول هست که با توجه به شکلی که طراحی شده، در بالا و پایین، سه قسمت جدا از هم داره که برای کاری که باید انجام بدند، کافی به نظر می رسند. بیایید ببینیم که برخی از اجزای اصلی یک سطل زباله چه کاری رو انجام میدن؟!

 

فکر می کنم اصلی ترین کار رو قسمت پایین سطل زباله انجام میده که کارکردش تحمل وزن کیسه زباله و انتقال اون به سطح زمین هست. به عبارت دیگه یه واسطه هست بین زمین و کیسه زباله. قسمت بالا هم که معمولا همینطور که در تصویر مشاهده می کنید، کار خاصی رو انجام نمیده!

 

حالا دوباره به ایده سطل زباله خودمون ( که سطل نیست! ) نگاه کنیم که این کارکرد انتقال وزن کیسه زباله به زمین چه جوری تامین میشه؟ بله... توسط سه قسمت سیمی بالایی، نیروی وزن کیسه زباله به سه قسمت سیمی پایینی و سپس به زمین منتقل میشه... به همین سادگی! خب...کاری که من از یه سطل زباله برای نگهداری زباله های خشک، مثلا در جایی مثل محیط کار دارم، در عین سادگی و با یه طرح متفاوت که اصلا سطل هم نیست! داره تامین میشه. به نظرم چیزی که تا الان داره این ایده رو برام جذاب می کنه، برآورده شدن کارکرد مورد نظرم با با بیشترین سادگی ای که تا این لحظه از یه وسیله به نام سطل زباله دیدم، هست.

 

میتونیم عینک کارکردگرایی رو از روی چشممون برداریم. البته هنوز کارمون تموم نشده، بیاید قرص ایده آلی رو بخوریم... الان دیگه به هر وسیله ای نگاه کنیم، کنارش کسر ایده آلی ش رو میبینیم! بیاید به ایده مورد نظرمون یه نگاهی بندازیم...

 

به نظرم از نظر ایده آلی هم این ایده نمره بهتری از ایده سطل زباله های متداول میتونه بگیره! پس خلاقانه تر به نظر میرسه... .

 

بفرمایید نوشیدنی منبع گرایی!

میدونیم که منابع در دیدگاه تریز هر چیزی در درون و بیرون سیستم هستند که ازشون هنوز به اندازه تمام و کمال استفاده نشده. در سطل زباله های مشابه میبینیم که از قسمت بالایی سطل زباله معمولا در جهت کارکرد اصلی سطل زباله استفاده نمی شود و معمولا قسمتی برای اتصال در سطل زباله هست. ولی در این ایده جدید از قسمت بالایی و خاصیت فنری مانند سیم مفتول ( به عنوان یک منبع )، برای نگهداری کیسه زباله و تحمل وزن اون و انتقال به قسمت پایینی و سپس به سطح زمین، بسیار هوشمندانه و جالب استفاده شده.

بیایید با استفاده از ذره بین تضادیاب ببینیم چه تضادی در این ایده حل شده که خلاقانه به نظر می رسه! به نظرم در این ایده پارامتر بهبود داده شده "Device complexity" می تونسته باشه که در مقابل، با توجه به ساده شدن وسیله، معمولا پارامتر "Strength" وسیله مورد نظرمون کاهش می یابد. البته این چیزی هست که بنده توی ذره بین تضادیاب خودم می بینم و هرگز با اطمینان نمیتونم از صحت صد در صدی اون صحبت کنم! شاید شما پارامترهای دیگری رو ببینید... با نگاهی به ماتریس تضادهای تکنیکی، ماتریس به ما اصول 2 – 13 – 28 رو پیشنهاد میده. اصل 2 که در مورد استخراج قسمت های اضافی سیستم مورد نظرمون صحبت می کنه و پیشنهاد میده که فقط اون قسمتی که مورد نیازمون هست رو نگه داریم، که البته در این ایده مشاهده می کنیم که بر خلاف سطل زباله های متداول، دارای سطح دایره ای در بالا و پایین نیست و تنها سه قسمت در بالا و پایین نگه داشته شده است. اصل 13 معکوس کردن رو به ما پیشنهاد میکنه که همینطور که در منبع گرایی در موردش صحبت کردیم به جای استفاده از قسمت پایین سطل زباله، از قسمت بالایی برای تحمل وزن کیسه زباله استفاده شده است. اما اصل 28 که تعویض سیستم مکانیکی با یک میدان رو به ما پیشنهاد میده رو در این ایده نمی بینیم... البته همینطور که می دونیم لزوما تمامی اصل ها نباید استفاده شوند، ولی به نظر پیشنهاد خوبی میاد! مثلا تصور کنید زباله ها توسط یک میدان، در حالی که کنار هم جمع شده هستند در هوا معلق باشند! به نظر ایده خلاقانه ای میاد ...

فکر میکنم الان دیگه میدونم چرا وقتی این ایده رو برای اولین بار دیدم، مثل خیلی از آدمای دیگه، بی درنگ گفتم:

"چه ایده خلاقانه ای !!!"

منبع تصاویر

۰۸ آبان ۹۳ ، ۰۹:۳۰ ۲ نظر
حمیدرضا مرآتی

چهارده: انحنا دادن (Spheroedality)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Princple 14


Curvature/ increase Curvature

 

چند ساله که در پارک های کشور، وسایل ورزش همگانی رو تعبیه کرده اند. اگر به یکی از اون وسیله ها به نام گام زن چپ و راست دقت کنید خواهید دید، دسته های آن در بعضی مدل ها به صورت خمیده است. شبیه حرف H با دسته های کج. خب این چه فایده داره: فایده ش اینه که در طول میله افقی می توان با این استفاده از این اصل صرفه جویی کرد.

یادش به خیر قدیما، مادرها لباس ها رو با کلی صلوات فرستادن آب می کشیدند و بعدش با دو دست محکم پیچشون می کردند تا آبشون بچکه. لباس شویی ها با نیروی گریز از مرکز همین کار رو انجام دادند.

در معماری بناها، از طاق های خمیده برای تقسیم نیرو و افزایش مقاومت سقف در برابر خرابی استفاده می شود.

پیچ ارشمیدس یکی از بهترین خلاقیت های قرون باستان بوده است و در آن با چرخاندن پیچ، آب به بالا پمپاژ می شد.

متر های نواری نقشه برداری که در صنعت بسیار استفاده می شوند. با الهام از این وسیله، گونه ای از خشاب های اسلحه های رگبار که شکل کروی دارند، می توانند تا 100 گلوله را در خود جای دهند.

سانتریفوژها با استفاده از نیروی گریز از مرکز، مواد را در سطح مولکولی خالص سازی می کنند.

گاورنر وات، آینه های محدب و چیدمان سالن های همایش از مثال های دیگر این اصل هستند.

پس:

  • قسمت های خطی را با اجزای خمیده، سطوح صاف را با سطح های انحنادار و شکل های مکعبی را با اشکال کروی جایگزین کنید.
  • از غلتک ها، توپ ها و مارپیچ ها، استفاده کنید.
  • حرکت های دوار و چرخشی را جایگزین حرکت های خطی کنید. از نیروی گریز از مرکز بهره بگیرید.

نگاهی گذرا به روند ساخت نمایشگر ها، نشان می دهد صفحه های صاف و تخت تلویزیون، به سرعت جای خود را به صفحه های خمیده با وضوح و کیفیت بسیار بالا می دهند. تلویزیون های OLED نمونه ای از این محصولات هستند که به بازار نیز عرضه شده اند.

منبع عکس

۰۴ مهر ۹۳ ، ۰۴:۳۰ ۰ نظر
هادی آقازاده
يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ب.ظ سیدعلیرضا کاشی‌زاد
قسمت دوم مستند نوآوری نظام یافته

قسمت دوم مستند نوآوری نظام یافته

تماشا کنید

 

۲۳ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۰۰ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

قسمت اول مستند نوآوری نظام یافته

تماشا کنید

بازپخش مستند پنج قسمتی آشنایی با نوآوری نظام‌یافته / از 17 شهریور 1393 ساعت 22 / شبکه چهار

دوشنبه شب - 17 شهریور 1393 - پیامکی دریافت شد که می گفت: مستند آشنایی با نوآوری نظام یافته TRIZ در برنامه بازپخش شبکه چهار قرار گرفت و به مدت پنج شب به روی آنتن می رود.

ساخت این مستند با حضور افراد نام آشنای حوزه ی نوآوری نظام یافته در ایران به سال 1385 باز می گردد.
یکی از ویژگی های این مستند حضور چند تن از متخصصان بین المللی است؛ همچنین تجربه ی دقایقی از کلاس های آموزشی زنده یاد دکتر محمدحسین سلیمی نمین.
طبق پیام دریافتی از شبکه چهار سیما این مجموعه از دوشنبه شب 17 شهریور به مدت 5 شب متوالی و حوالی ساعت 22 بازپخش خواهد شد.
پیش تر در اکسیر نوآوری یادداشت هایی به قلم محمود کریمی در این باره نوشته شده است:
 
۱۸ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۱۰ ۱ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

سیزده: تغییر جهت (Do It in Reverse)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 13

by Hadi Aghazadeh


 Do It in Reverse / Inversion / The Other Way Around

a. Instead of the direct action dictated by a problem, implement an opposite action (i.e., cooling instead of heating). b. Make the movable part of an object, or outside environment, stationary - or a stationary part moveable. c. Turn an object upside-down.

 

خدا برکت بده به پله برقی. فکر کن بخوای پله های متروی تجریش رو خودت بری بالا!!

یه نفر نشسته فکر کرده چطوری میشه هم از پله ها بالا رفت و هم نرفت! بعدش احتمالا اصول تفکیک رو گذاشته جلوش و گفته خب. فکر کنم از اصول تفکیک که 4 تا هستند ( اصول تفکیک زمانی مکانی شرایط و سیستم ) تقکیک شرایط و تفکیک سیستم به درد بخورند یعنی با جدا سازی شرایط، سیستم و ویژگی های خاص می شود هم بالا رفت و هم نرفت. بعدش راه حل اجرایی خودش رو ارائه داده.

در خانه های خیلی از آپارتمان نشین ها، برای ورزش از دستگاه دوی ثابت استفاده می شود. کف ثابت باشگاه با صفحه ی دوار جایگزین شده.

برای آموزش شناگر مبتدی، در بعضی استخر ها، شناگر درجا شنا می کند. در حالی که آب در حرکت است.

فرآیند مونتاژ کامیون، تقریبا برعکس فرآیند مونتاژ خودرو است یعنی فرآیند با مونتاژ لاستیک ها بر روی شاسی شروع می شود و خود کامیون به جای حرکت داده شدن توسط جرثقیل، در طی فرآیند حرکت می کند.

جنگنده ی A- 10 ساخت آمریکا که ماهیت ضد تانک دارد، مجبور است در ارتفاع پایین پرواز کند. برای در امان ماندن از آتش دشمن، موتور ها نه در زیر بال ها که در بالای آن قرار دارند به طوری که ورودی توربین موتور ها به هیچ وجه امکان اصابت موشک ندارد.

نکته ی آخر این که این اصل یکی از اصول پر کاربرد است و تازه برای از بین بردن اینرسی ذهنی هم مفید است.

خلاصه:

  • به جای انجام مستقیم کاری که توسط شرایط مسأله تحمیل شده است، عمل مخالف آن را اجرا کنید.
  • جسم را سر و ته کنید.
  • بخش های متحرک جسم یا محیط اطراف را ساکن کنید و قسمت های ساکن را متحرک کنید.

آزمایش های آیرودینامیکی روی وسایل پرنده  در تونلی موسوم به « تونل باد» انجام می شود. کار تونل باد، تولید باد است برای کپی ارزان قیمت جسم پرنده تا آزمایش های مختلف در سطح زمین انجام شود و هزینه ها و خطرات کاهش یابد.

منبع عکس

۱۲ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

چگونه متوجه شویم یک مشتری خوش حساب یا بد حساب است؟

Yogi BerraI wish I had an answer to that because I'm tired of answering that question

by Meysam Maleki


بانک ها، بیمه ها، لیزینگ ها و همه ی سازمان های ارائه دهنده تسهیلات مایل هستند مشتریان خوش حساب را جذب کنند و هزینه ی تسهیلات مشتریان بد حساب را بگونه ای محاسبه کنند که صرفه اقتصادی داشته باشد اما مساله این است که روی پیشانی کسی ننوشته که او خوش حساب یا بد حساب است. به همین خاطر موسسات مالی برای افزایش حاشیه اطمینان خود، مدارک فراوان دریافت می کنند. 

بانک ها تمایل دارند هر چه بیشتر وام بدهند (البته با نرخ سودهایی که می دانیم!) اما قبل از دادن وام باید اطمینان حاصل کنند که متقاضی توان یا قصد بازپرداخت آن را دارد و از دیگر سو مایل نیستند به افرادی که با احتمال زیاد نمی توانند یا نمی خواهند اقساط خود را پرداخت کنند تسهیلات ارائه نمایند. اگر شما از بیمه ی اتومبیل خود استفاده نکنید مشتری ایده آل برای شرکت های بیمه گر هستید و این شرکت ها مایل اند با ارائه تسهیلات بهتر (مانند تخفیف و افزایش تعهدات) شما را جذب کنند از طرف دیگر اگر بدانند که احتمال تصادف یک راننده زیاد است منطقی تر است که نرخ بیمه ی او را بیشتر از شما که خوب رانندگی می کنید محاسبه کنند. در واقع سوال این است که کدام مشتریان خوش حساب یا بد حساب هستند؟

سوال مهمی است و نکته جالبش اینجاست که سالهاست پاسخ این سوال وجود دارد اما در کشور ما هنوزهم متقاضیان برای دریافت تسهیلات می بایست سند ملک و سفته ارائه کنند (حتی بیش از مبلغ تسهیلات). تشخیص مشتریان خوش حساب از بد حساب بر عهده علمی به نام "اعتبارسنجی" (credit scoring) است. امروزه همه ی سازمان های ارائه دهنده تسهیلات در کشورهای پیشرفته از اعتبارسنجی استفاده می کنند و با استفاده از امتیاز اعتباری متقاضیان، به آنها تسهیلات ارائه می کنند. از نظر تاریخی از اوسط دهه 1980 میلادی استفاده از این روش متداول شده و در سال 2000 تقریبا 95 درصد شرکت های بیمه گر در امریکا از اعتبارسنجی استفاده می کردند و شرکت هایی نظیر Experian و EquiFax و Trans Union با تحلیل گزارش رفتار مالی افراد، امتیاز اعتباری آنها را محاسبه می کنند و بر اساس این امتیاز به شرکت ارائه دهنده تسهیلات پیشنهاد می کنند که آیا به متقاضی تسهیلات بدهد یا ندهد؟ اگر بدهد چه مقدار؟

سوال: چرا ما از اعتبارسنجی استفاده نمی کنیم؟

پاسخ: چون تا بحال از آن استفاده نمی کرده ایم و نمی دانیم چنین دانشی وجود دارد (طبق معمول!). 

اعتبارسنجی دانشی بر مبنای علم آمار است که در سازمان های ارائه دهنده تهسیلات استفاده می شود. با بهره بردن از این دانش سازمان های ارائه دهنده تسهیلات در جذب خوش حساب ها و تعیین نرخ منطقی برای بد حساب ها دقیقتر عمل خواهند کرد.

در تریز می گوییم برای آنکه پاسخ خاص مساله ات را پیدا کنی اول آن را تبدیل به یک مساله کلی کن. بعد با استفاده از ابزارها بگرد و راه حل کلی برای مساله کلی ات پیدا کن و در مرحله آخر، آن راه حل کلی را برای مساله خودت بومی سازی کن (شکل زیر). نکته ماجرا اینجاست که برای پرسش ما در مورد اعتبارسنجی، حتی پاسخ اختصاصی وجود دارد و سال هاست که از آن استفاده می شود فقط کافی است کمی سر بگردانیم و اطرافمان را نگاه کنیم. گاهی راه حل اختصاصی مساله ما وجود دارد، نیاز به نوآوری ندارد اما باید تنبلی نکنیم و بخواهیم که جواب را ببینیم. همانطور که برای روشن کردن چراغ اتاقمان باید چند قدم برداریم و دستمان را تا کلید برق دراز کنیم.

 TRIZ Problem  Solving Method

۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۲۰ ۰ نظر
میثم ملکی

TRIZ در رادیو گفت و گو / بهمن ۱۳۸۵

واژه نامه TRIZ و اصطلاحات مرتبط با آن

کارشناسان و متخصصان نوآوری نظام یافته در موقعیت های مختلف یادگیری و به کارگیری دانش TRIZ از واژه ها و اصطلاحاتی استفاده می کنند که در ادبیات TRIZ دیده می شود 


آنچه می یابید به کوشش  والری سوشکف - از متخصصان حرفه ای و نام آشنای نوآوری نظام یافته - گردآوری شده است 

ساختار ارایه این واژه نامه (بیان اصطلاح، معنای آن، اشاره به مثال برای تفهیم معنا، دیدگاه تکمیلی، طبقه بندی اصطلاح در گستره دانش تریز، اصطلاح روسی، مخفف آن و اشاره به واژه های مترداف و جایگزین) منحصر به فرد است 

بیش از 30 منبع برای گردآوردی اصطلاحات مورد بررسی قرار گرفته اند 
ویژگی دیگر این مجموعه تمرکز بر منابع دست اول
TRIZ است (نوشته های مبدع TRIZ - آلتشولر-، همکاران و شاگردان او) که این ویژگی برای علاقه مندان به TRIZ کلاسیک ارزشمند است.

می توانید به صفحه اختصاصی دریافت این مجموعه بروید و این واژه نامه را بیابید.

GLOSSARY OF TRIZ AND TRIZ-RELATED TERMS

The Glossary of TRIZ and TRIZ-Related Terms is intended for practitioners, developers, researchers, scientists, teachers, students involved with the Theory of Inventive Problems Solving

The current version of the Glossary includes descriptions of 360 terms which have been repeatedly used in TRIZ publications. The Glossary has been compiled on the basis of terms which belong to both classical and contemporary TRIZ. The Glossary includes both unique TRIZ terms and commonly used terms which are used within specific context in TRIZ. During compilation of the list of the terms various sources were used

۰۳ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۲۲ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

دوازده: هم سطح سازی (Equipotentiality)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 12


 Equipotentiality / Bring Things to the same level

Change the condition of the work in such a way that it will not require lifting or lowering an object

 

اهرام ثلاثه ی مصر را کارگرانی ساخته اند که مجبور بودند دو میلیون تخته سنگ 2 تا 4 تنی را به ارتفاع بسیار زیاد حمل کنند. نقل شده که یکی از ابتکارات طراحان برای حمل تخته سنگ ها، استفاده از الوار های شبیه تراورس های راه آهن برای بالا بردن تخته سنگ ها بود. ایده ای که نیاز به بالا و پایین بردن تخته سنگ ها را حذف می کرد.

یادمه اول دبیرستان، یهو معاون ها و مدیر مدرسه، همه ی بچه ها رو ریختن وسط حیاط مدرسه و گفتند: می خوایم سطح کلاس ها رو بر اساس معدل راهنمایی تون هم سطح کنیم. ما هم گفتیم که چی بشه؟ جواب آمد: تا جو رقابتی متعادل تر بشه.

یکی از مجتمع های تجاری بزرگ مشهد، جوری طراحی شده که بدون اینکه از پله ها بالا بروی می توانی با راهپیمایی حدودا 4 کیلومتری از ابتدا تا انتهای پاساژ را گشت بزنی و خرید کنی. البته اگر عطر فروش هایش بگذارند!

خشاب اسلحه به کمک فنر همیشه گلوله را هم سطح گلنگدن نگه می دارد.

با نگاهی به ماتریس تضاد تکنیکی، می توان فهمید که از 39 پارامتر، اکثر پارامتر هایی که واژه ی «متحرک» دارند، این اصل برایشان پیشنهاد شده است. وقتی حداقل یکی از اجزای سیستم متحرک است، بهتر است نگاهی به این اصل هم بندازید.

مثال دیگری که آلتشولر نقل می کند و روایت آن را می توانید در یکی از یادداشت های اکسیر نوآوری بخوانید نیز به نوعی با این اصل مرتبط است.  

به هر صورت:

  •  شرایط کاری را به نحوی تغییر دهید که به بالا و پایین بردن جسم نیاز نباشد.

چاله های مکانیکی طوری طراحی می شوند که نیاز به بالا بردن ماشین نباشد. در عوض آن ، این مکانیکی است که به درون چاله می رود.  این مثال در کتاب شاه کلید های TRIZ برای نوآوری نیز آمده است.

منبع عکس 

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۰۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

TRIZی ها؛ BMW

TRIZ Stories & World Companies; 2

آیا در BMW، نام TRIZ را شنیده اند؟ اصلا مگر بنگاه هایی داریم که TRIZی بودن در فرصت های شغلی ایشان، عاملی تعیین کننده محسوب می شود؟ 

آنچه می بینید، تصویر یکی از اطلاعیه های شغلی BMW است در ماه دسامبر سال 2013.

اگر از خواندن سطرهای این اطلاعیه، چیز تازه ای درباره TRIZ یافتید، پای همین مطلب برایمان بنویسید ...

 

TRIZ Stories & World Companies; 2

۲۲ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۰۰ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

زنجیره تامین هنوز به سرنوشت ایزو 9001 دچار نشده است

When studying integration of your supply and distribution network don't forget about principles 5 and 7, they often help you breaking into mental inertia


By Meysam Maleki

یکی از مباحثی که چند سالی است در مدیریت زنجیره (شبکه) تامین داغ است و هر روز به داغی آن اضافه شده مبحث "یکپارچه سازی" است. زنجیره تامین در واقع زنجیره ای است از شرکت های مختلف که محصولات خود را دست به دست می کنند و هر کدام در این بین کاری انجام می دهند تا در نهایت محصول به دست مصرف کننده برسد. برای نمونه شرکت بطری سازی من بطری برای شرکت شما تولید می کند، شرکت شما آب معدنی در بطری ها می ریزد و شرکت دیگری محصول آب معدنی را توزیع می کند. دنیای ارتباطات موجب شده که شرکت ها در گستره بزرگتی از یک زنجیره کوتاه عمل کنند یعنی مثلا بطری های تولیدی خود را به چندین شرکت با اندازه و فرم های متفاوت بفروشند و خریداران بطری هم بطری های مورد نیاز خود را از چندین شرکت تولید کننده تامین کنند و در نهایت محصول خود را از طریق چندین کانال توزیع به فروش برسانند. با این مثال ساده معلوم می شود که این زنجیره به مرور پیچیده شده است. وضعیت پیچیده تر آن است که شرکت ها نقش های مختلفی را در زنجیره بازی می کنند و گاهی خریدار و گاهی فروشنده هستند یعنی تعامل دو طرفه دارند. به این ترتیب نه تنها زنجیره ها پیچیده شده اند بلکه از حالت زنجیره به فرم شبکه تغییر حالت داده اند. البته اسم زنجیره تامین همچنان "زنجیره" تامین است اما در ذهن داشته باشیم که این زنجیره گاهی رفتار "شبکه ای" از خود نشان می دهد.

داستان یکپارچه سازی به این نکته اشاره دارد که شبکه ای که شرکت ها در آن قرار دارند و محصولات مختلف بین آنها رد و بدل می شود تا در گام نهایی به مصرف کننده می رسد، برای رسیدن به منافع حداکثری شبکه می بایست مانند یک بدن یک تکه عمل کند. مانند دست و پا و سر و گردن یک شناگر که برای اینکه او بتواند رو به جلو حرکت کند (و البته غرق نشود) می بایست هماهنگ با هم عمل کنند.

توضیح بالا به ما می گوید که یکپارچه سازی چیز خوبی است و چه خوب می شد اگر زنجیره (شبکه) تامین ما یکپارچه  می بود تا می توانستیم در زمان کم و با کمترین هزینه منافع مان را تامین کنیم. اما رسیدن به یکپارچگی یک شبه اتفاق نمی افتد، دستوری هم نیست که با صدور بخشنامه بتوان به آن رسید. مقدمه ی دستیابی به یک شبکه ی یکپارچه، مطالعه فرآیندها، افزایش کارآیی فرآیندها، حذف ضایعات و اضافه کاری ها و ایجاد جریان روان و سیال مواد، خدمات و اطلاعات است. نکته خوب زنجیره (شبکه) تامین این است که فعلا قابلیت تبلیغاتی زیادی ندارد، مثلا فلان شرکت تبلیغ نمی کند که ما از این نظر در سطح بالایی هستیم، اصلا آهنگ زیبایی ندارد، شعر و شعار گوش نواز هم فعلا برایش ساخته نشده تا قبل از ورود به داخل شرکت ها در ویترین آنها متوقف شود. اتفاقی که متاسفانه در مورد ایزو 9001 افتاد، بسیاری ادعا کردند که گواهینامه این ایزو را دارند و واقعا داشتند! اما کیفیت مدیریت شان قبل و بعد از گرفتن گواهینامه یکسان بود و عدم انطباق ها در سازمان شان بیداد می کردند.

از نگاه 40 اصل، معمولا بررسی مثالهایی که در آنها از اصول پنج و هفت استفاده شده برای غلبه بر اینرسی ذهنی و رفع تضادهایی که در یکپارچه سازی پیش می آیند مفیدند.

۱۸ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۰ ۰ نظر
میثم ملکی

تضادها ...

  • وقتی صحبت های حاشیه ای بزرگ ترها تمام می شود، سپیدموی جمع می گوید: با اجازه ی پدر مادرها؛ دختر و پسر کمی آن سوتر خلوت کنند و سخنی بگویند از وضع آب و هوا بلکه یخشان آب شود تا ببینند به درد هم می خورند یا نه!
  • در آپارتمان قبلی که بودیم صاحب خانه یخچالی خریده بود! به دلیل استاندارد نبودن درب آپارتمان یخچال خریداری شده هیچ وقت وارد آپارتمان نشد و در پاگرد خانه ماند.
  • صبح دیروز هنگامی که بلیت اعتباری خود را برای شارژ اعتبارش به متصدی مربوطه سپردم، گفت: ضعیف شده، کنار کارت بانک میذاری؟
  • این تعطیلات آخر هفته ای را بچه های فامیل رفته بودند باغ یکی از دوستان برای کمک کردن در برداشت محصول - سیب بود اتفاقا! - می گفتند صاحب باغ به باغبان حسابی پریده بود که چرا بار امسال درشت نیست؟!
  • تا ساعت 4 امروز باید سه تا کار تحویل بدیم، تازه یه کار عقب افتاده هم داریم که حتما باید تموم بشه .
  • تا قبل از این که این سنسور دنده عقب رو نصب نکرده بودم، تو اکثر پارک دوبل ها دسته گل به آب می دادم!

...

یکی از مهمترین ویژگی های نوآوری نظام یافته بر پایه TRIZ ادعای حل تضادها در فرآیند کشف و حل مساله هاست. آلتشولر و همکارانش در بررسی های خود سه گونه تضاد را معرفی کرده اند:

 

  • تضاد اجرایی: زمانی که می خواهیم کاری را انجام دهیم اما روش انجام آن را نمی دانیم.
  • تضاد تکنیکی: ایده ای برای بهبود بخشی از سیستم ارایه شده است اما منجر به تضعیف بخش دیگری از سیستم می شود.
  • تضاد فیزیکی: دو خاصیت از یک عنصر سیستم ، روبه روی هم می ایستند.

دو برابرکردن وسعت باله ی پایداری عمودی در یک هواپیما لرزش هواپیما را تا پنجاه درصد افزایش می دهد. ولی مقاومت هواپیما در مقابل تندبادها را با افزایش مقاومت هوا و وزن هواپیما، افزایش می دهد.

علم الکترونیک معاصر با یک مسأله ی جدی روبه رو استاز یک سو، نیازهای ویژگی های کار سیستم های الکترونیک، با پیچیده تر شدن پی درپی، بالا می رود و از سوی دیگر، محدودیت های ابعاد، وزن و مصرف انرژی روز به روز بیشتر می شوند.

نمونه هایی از موقعیت های کشف تضادها را در صنایع هوایی و الکترونیک به نقل از کتاب الگوریتم نوآوری خواندید. TRIZ کلاسیک برای فرموله کردن تضادها و حل آن ها، 40 اصل ابداعی را برای تضادهای تکنیکی و اصول تفکیک را برای تضادهای فیزیکی پیشنهاد می دهد. برای پرورش TRIZی فکر کردن خودتان، پیشنهاد می کنم در جست وجوی تضادها باشید ...

۱۶ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۰۷ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

هر چقدر پول بِدی، آش می خوری!

!You get what you pay for

By Meysam Maleki

از قدیم گفتن "هر چقدر پول بِدی، آش می خوری". یعنی هر چه بیشتر تلاش کنی به نتایج بهتری می رسی. آلتشولر در بررسی اسناد ثبت اختراع هم به نتیجه مشابهی رسید. او خلاقیت مخترعان را در پنج سطح دسته بندی کرد (سطح بالاتر یعنی خلاقیت بیشتر) و دریافت که هر چه تلاش فرد برای رسیدن به پاسخ بیشتر باشد، پاسخ نهایی خلاقانه تر است. در اینجا منظور از تلاش تعداد راه حل هایی هست که فرد به عنوان پاسخ احتمالی بررسی می کند. آلتشولر به این نتیجه رسید که برای رسیدن به پاسخ های سطح یک (یعنی پاسخ های ساده) معمولا فرد بین یک تا ده راه حل احتمالی را بررسی می کند اما برای رسیدن به پاسخ های سطح پنج (پاسخ های کاملا نوآورانه یا کشف) فرد بیش از صد هزار راه حل را بررسی می کند. پشت صحنه منظور این است که ذهن فردِ کاشف یا مخترع باید آنقدر ورزیده باشد تا این تعداد راه حل را اول به عنوان گزینه های روی میز! مطرح و مطالعه کند و بعد تایید را رد کند. ذهن تمرین کرده و چالاک می تواند هم گزینه هایی در حد توسعه های محدود را بیابد و هم با غلبه بر اینرسی ذهنی، پاسخ های خارج از فضای مساله را بررسی کند. مثلا برای حل مسایل فرهنگی از علم کوآنتوم استفاده کند یا برعکس!

۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۲۳ ۱ نظر
میثم ملکی

یازده: راه نجات (Cushion in Advance)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 11

Cushion in Advance / Cushioning / Cushioning In Advance

.Compensate for the relatively low reliability of an object with emergency measures prepared in advance

 

قهرمان فیلم ها همیشه یک برگ برنده دارن که در آخرین لحظه و وقتی که همه ناامید شده اند، رو می کنند. برگ برنده ای که اونو از مخمصه بیرون میاره و به Plan B معروفه و اینجاست که هیجان ها به اوج خودش میرسه و همه شروع می کنند به تحسین قهرمان فیلم.

به یه نفر می گن ریسک کن یعنی با در نظر گرفتن خطرات احتمالی، اقدامات پیشگیرانه رو برای دفع و یا تقلیل خطر احتمالی، طرح ریزی کن.

بحث ما درباره ی شرایط عادی نیست؛ درباره ی شرایطی است که تضاد ها در برهه ی خاصی و بنا به دلایل غیر عادی رخ می دهند و نیاز به حفظ و ادامه کارکرد ایجاب می کند تا اقدامات پیشگیرانه مناسب برای رفع تضاد صورت گیرد.

لازم به ذکره که همه ی سیستم ها در شرایط ریسک قرار دارند پس پیش بینی نوع پیشامدها، زمان وقوع و چگونگی وقوع هر پیشامد جز لازم در طراحی هر سیستم می باشد مخصوصا اینکه با طراحی یک سیستم جدید سر و کار داشته باشیم.

نمونه ای از مثال ها عبارت اند از: نسخه پشتیبان هارد، تایر یدک، باتری ذخیره،کیسه هوا، سوپاپ اطمینان، مفهوم قابلیت اطمینان در سیستم های مهندسی، چتر نجات خلبانان جنگنده، دکمه بسیار پر کاربرد Ctrl+Z

به یاد داشته باشید؛ ما باید امید بهترین ها را داشته باشیم ولی خود را برای بدترین ها آماده کنیم.                                         

  • قابلیت اطمینان کم را با از پیش فراهم کردن اقدامات فوریتی متناسب با شرایط خطر، جبران کنید.

کارخانه های تولید فولاد به طور 24 ساعته فعالیت می کنند. اگر فقط برای چند دقیقه برق کارخانه قطع شود، تمامی سیالات و مواد مذاب به فلزات سخت و جامدی تبدیل می شوند و تمامی دستگاه ها از کار می افتند؛ راه حل تعبیه یک نیروگاه بسیار کوچک تولید برق است که در مواقع اضطراری بتواند جریان برق را برقرار سازد و از وقوع خسارت های میلیاردی جلوگیری کند. 

منبع عکس

۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۰ ۱ نظر
هادی آقازاده
جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ب.ظ محمود کریمی
انتظار دانشکده برای نقطه شروع

انتظار دانشکده برای نقطه شروع

Dean Was Waiting to Start One Day, Not Now!
Couple of months ago I have been invited to deliver a tutorial session for a group of Industrial Engineering students in a famous university. Before the session, I met the dean of school and we talked about his wishes to promote creativity, problem solving approach and TRIZ in their school for the young students. Waiting for a new course definition and approval and a good faculty member was in his mind. We discussed about bringing creativity in application of learning in several available course and new solutions. Like waht has experienced in other universities in Iran, also in Netherlands and South Korea. Finally proposed him not to wait for one day in future after course approval, start from tomorrow morning and next semester.
 
Valeri Souchkov and his TRIZ SummerCourse 2014 in Twente Universityبه دعوت انجمن علمی دانشکده، وعده برگزاری یک کارگاه TRIZ داشتیم. پیش از شروع جلسه، همراه با نماینده دانشجویان نزد رییس دانشکده رفتیم. آشنایی‌ام با ایشان سابقه‌ای حدودا 14 ساله دارد؛ از زمانی که هنوز مهندس خطاب‌شان می‌کردند. از علاقه‌هاشان تعریف می‌کردند: ایجاد ذوق و شوق بیشتر در دانشجویان، آشنا کردن آن‌ها با خلاقیت و نوآوری، آوردن درس مرتبط با تفکر خلاقانه و حل مساله و نوآوری و حتی TRIZ در دروس موجود و رایج دانشکده‌های مهندسی صنایع و مساله‌های اجرایی و اداری که در این راه دارند.
از جمله دشواری مصوب کردن درس و محتوای جدید، نداشتن عضو هیات‌علمی متخصص در این زمینه و نشدنی‌هایی دیگری که تا الان نگذاشته دانشجویان جوان، سر کلاس‌ها و در مسیر جاری یادگیری‌های دانشکده‌ای و لیسانس و فوق‌لیسانس خواندن از خلاقیت و نوآوری و متدولوژی‌هایی مانند تریز بدانند و درباره‌شان بخوانند.
عرض کردم:
چرا فقط به همین یک راه فکر می‌کنید؟
مگر دانسته‌های ما، سر کلاس رسمی دانشگاه و به لطف استاد فلان درس رخ داد؟
این خوب است که یک درس ویژه انواع سس‌ها و چاشنی‌ها و نقش آن‌ها در پخت و پز داشته باشیم به طور خاص. حالا که نداریم، می‌توانیم در همه درس‌ها ساعتی و فرصتی را چاشنی‌وار به این مقوله بپردازیم. از خلاقانه یاد دادن موضوع کلاسیک درس، تا تعریف پروژه‌ای که در آن کشفی صورت گیرد و بدون خلاقیت جواب یافت نشود، تا دعوت از دیگرانی که شاید روزی در همین دانشکده درس خوانده‌اند و حالا حرف عملی و دانش نظری در این خصوص دارند.
مثال آوردم خدمت‌شان از تجربه‌های این دو سه سال گذشته و دعوت‌های تک‌جلسه‌ای آقای دکتر حاجی‌یخچالی در دانشگاه تهران برای صحبت از تفکر خلاقانه و نوآوری و TRIZ برای دانشجوهای MBA و بازخوردهایی که بعدها در محیط کار از همان دانشجویان که حالا کارشناس و مدیر شده‌اند، گرفته‌ایم.
TRIZ introduction Seminar in South Korea University 2014 by eTRIZاز تماشای ویدئویی مرتبط سر کلاس و بررسی و تحلیل آن همراه با استاد درس. از تغییر روش تدریس، تا گونه‌ای دیگر آزمون گرفتن.
و نمونه‌های دیگر از دانشگاه‌هایی در تهران و دیگر شهرها و مدلی که همتایان فرنگی ما تجربه می‌کنند. مانند تجربه دوره تابستانی دانشگاه Twente هلند و آموزش‌های Valeri Souchkov یا سمینارهایی با عنوان Innovate or Dissapear که در برخی دانشگاه‌های کره جنوبی توسط دکتر Jeongho Shin  و دیگران برگزار می‌شود.
کتاب تازه‌شان را هدیه دادند و عکسی گرفتیم به یادگار از این دیدار.
امیدوارم منتظر یک روزی که درس جدیدی مصوب شود و حرف زدن از خلاقیت و نوآوری یک اجبار درسی به شمار آید، نشوند. کاش از همان فردا و ترم پیش رو، نقشه بروز یافتن خلاقیت و ابتکار در یاددهی و یادگیری را اجرایی کنند تا به جای «از آینده نامعلوم» از همین حالا دانشجویان جوان ما برای رویارویی با «آینده نامعلوم و مساله‌هایش» دانش و ابزاری داشته باشند.
۱۰ مرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۰ ۰ نظر
محمود کریمی