خلاقانه گام برداشتن در مسیر حل مسأله

یک پذیرایی دلنشین ...

سیدعلیرضا کاشی‌زاد

تصور کنید در این روزهای ماه مبارک رمضان، هر روز 12 هزار روزه‌دار، میهمان سفره افطار شما باشند ... 

...

مراسم سفره‌های اکرام رضوی که چند سالی است در ماه مبارک رمضان در مشهد اجرا می‌شود، پس از اذان مغرب و اقامه نماز، به مدت هشت تا دوازده دقیقه در صحن هدایت پهن می‌شود و پس از صرف افطاری این صحن به حالت عادی بازمی‌گردد و مسیر تردد زائران و مجاوران هموار می‌شود.

این مراسم یک‌ ساعت قبل از اذان مغرب و عشاء با ختم یک جزء از قرآن و مداحی و نماز جماعت برگزار می‌شود و سپس مدعوین به صحن هدایت که بیش از ۳۰۰ متر سفره در آن گسترده است، راهنمایی می‌شوند

مطابق این برنامه در کل ماه مبارک رمضان ۳۶۰ هزار نفر بر سر خوان پرنعمت حضرت رضا علیه السلام میهمان می‌شوند که برای این تعداد روزانه بالغ بر ۵۰۰ نفر خادم در نظر گرفته شده است که عهده‌دار ۶ هزار ساعت کار در روز هستند.
هم‌چنین تعداد ۲ میلیون بسته‌ی متبرک در طول ماه مبارک رمضان بین روزه‌داران در صحن‌های مختلف توزیع می‌شود

...

گزارش تصویری آیین افطار روزه‌داران در حرم امام رضا علیه السلام

...

کارت‌های افطاری ماه مبارک رمضان، سال‌های قبل در اتوبوس‌ها و مساجد و غیره توزیع می‌شد؛ اما امسال با بررسی درس آموخته های اجرای این طرح در سال‌های گذشته، اکیپ‌های مخصوصی از خدمه، دعوت‌نامه‌های ضیافت اکرام رضوی را به قید قرعه در مساجد و محلات سطح شهر توزیع می‌کنند.

...

گزارش تصویری توزیع کارت دعوت افطاری در حرم امام رضا علیه السلام بین مردم مشهد

...

هنگام مطالعه گزارشهای پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی و تماشای تصاویر به این فکر می کردم که چقدر در حوزه طراحی و ارایه خدمات زیارتی اتفاقات خوبی رخ داده است. و باز هم چقدر اتفاقات خوب تری می تواند رخ دهد.

خوش به حال آنهایی که زنگ خانه شان به صدا در آمده و دعوت شده اند ...

شهنشهی که نوازد ز مهر آهو را / کجا ز درگه لطفش کسی رود مأیوس

۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۶:۵۰ ۱ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

شیپورزنی 40 اصل TRIZ از سر تنگ


با این موضوع بارها برخورد کرده‌ام. می‌فرمایند بیاییم 40 اصل TRIZ را بگیریم و آن را برای نساجی، پزشکی، حمل و نقل یا صنایع غذایی بومی‌سازی کنیم! خیلی هم از این ایده و پیشنهادشان ذوق‌زده‌اند. شرح هم می‌دهند که کسی تاکنون این کار را نکرده است و می‌توانیم مقاله خوبی هم از آن در آوریم. گاهی این قصه را درباره نشر یک کتاب می‌شنوم و گاه برای وب‌سایت یا مقاله، ایمیلی می‌گیرم. تازگی‌ها برای app هم طرف مشورت تلفنی بوده‌ام. سفارش برگزاری کارگاه و سمینار آموزشی از این جنس، هم داشته‌ام.

عرض کرده‌ام که چند ده سال پیش، کسانی به سرپرستی گنریش آلتشولر آمده‌اند و قاعده‌های خاص هر حوزه از دانش که در تولد اختراع‌‌ها به کار آمده بود را عمومی کرده‌اند. یعنی هنرشان این بوده که بگویند مهم نیست الان مساله‌ شما در زمینه مکانیک است، شیمی، بازاریابی، فیزیک یا نساجی، همه آن‌ها که خوش‌فکر بوده‌اند و خرده هوشی داشته‌اند و خلاقانه دنبال کشف و حل مساله می‌گشته‌اند، از «این مسیر» به «جواب خوب» خود رسیده‌اند.

این مسیر یعنی جستجوی تضادها. جواب خوب، یعنی ایده‌هایی که شما با فکر کردن به توصیه‌های این اصل‌های 40 گانه و ترفندهای قبلا جواب پس‌داده، می‌یابید.

حالا می‌شود وقتی یک قاعده عمومی وجود دارد که با زحمت هم کشف شده است، بیاییم و بی‌زحمت آن را مدام به هر کدام حوزه‌های از علم و دانش و فناوری نسبت دهیم و برایش مثال بازی کنیم. به درد یاددهی و تعمیق محتوا در ذهن یادگیرنده و علاقه‌مند کردن دیگران به TRIZ می‌خورد. به کار یک دوره آموزشی و سمینار و کارگاه می‌آید. می‌تواند از آن جزوه‌ای با نسخه‌های محدود چاپ کرد. اما به یادماندنی شدن و کارآمدی‌اش در بازاری که مخاطبان نآگاه دارد، بیشتر رونق می‌یابد تا در قضاوت آن‌ها که با خواندنش می‌گویند: «خب! که چی؟ این کار را که هر کسی می‌تواند انجام دهد.»

انگار یکی درهای کوچک پرشمار را با گشت و گذار فراوان کنار هم آورده باشد و دروازه بزرگی برای عبور همه بسازد و ما بیاییم این دروازه را به درهای کوچک مختلف تقسیم کنیم دوباره.

می‌شود به جای یک کتاب 40 اصل TRIZ در 160 صفحه، «دانشنامه جامع کاربردی معجزه‌های روشنگرانه برای اختراع در همه زمینه‌های علمی»،‌ با قید «برای اولین بار در دنیا» را چاپ کنیم در 16000 صفحه‌. هر بخش 160 صفحه‌ای را به یک حوزه از کاربرد اختصاص دهیم با مثال‌های مرتبط!

بیمه هم بکنیم که با استفاده از این کتاب، به طور تضمینی می‌توانید اختراع خود را به ثبت برسانید. اگر هم بخواهیم زنجیره خدمات را کامل کنیم عضویت در بنیاد ملی نخبگان و معافیت از سربازی و برگزاری مراسم شایسته خواستگاری و پذیرش در جشنواره اختراعات فلان جای دنیا را به منوی پیشنهادی‌مان اضافه کنیم.

در برابر این که «پس چه کنیم؟» پیشنهاد کرده‌ام که بیایید مساله واقعی حل کنید. مسیر شروع از کشف مساله تا پایان رسیدن به راه‌حل‌های خود را مستند کنید. این که شما خودتان، واقعا چه کرده‌اید برای همه جذاب است. شما خودیادگیری و تسلط به ابزار را تجربه می‌کنید و ما هم اعتماد به نفس می‌یابیم و باور و اعتماد به ابزار و شوق برای دست به کار حل مساله شدن. هیچ‌کس به جای دیگری، مساله حل نمی‌کند. اگر در صنعت یا حوزه خاصی، چندین مساله حل کنید، این یافته شما برای دیگران هم جذاب است که ببینند شما از سفرتان چه آورده‌اید. ابزار را چطور دست گرفتید؟ با چه پیش‌بینی نشده‌هایی رو در رو شدید؟ چه چیز تازه‌ای کشف کردید؟ یافته‌های تازه و دانش ضمنی شما برای دیگران هم طراوت دارد.

 

یادآوری 1: می‌دانم که عزیزان دلسوزی، ممکن است تجربه‌هایی مشابه موضوع این یادداشت داشته باشند. شاید خروجی کارشان همین حالا هم منتشر شده باشد؛ با استقبال یا کم‌رونق. گاه پس از همفکری می‌فرمودند که کاش از ابتدا به این نکته توجه می‌کردند و وقتی که صرف تولد آن کتاب یا محتوا شده را به محصولی ویژه‌تر اختصاص می‌دادند. غرض این یادداشت اصلا نقد و تحلیل تلاش صادقانه ایشان یا ارزش‌گذاری و نقد فرد یا افرادی خاص و دیدگاه آن‌ها نیست.
یادآوری 2: یادمان هست که 40 اصل ابداعی، جزو ساده‌ترین و معروف‌ترین ابزارهای TRIZ است که خود آلتشولر به دلیل ماهیت پیروی از سعی و خطا، ترجیح داشت نامش را 40 «اصل» نگذارد و بدان 40 ترفند یا چیزی شبیه میان‌بر بگوید. در سال‌های آخر عمرش نیز تاکید داشته آن را جزو ابزارهای TRIZ نشناسند و  در خانواده یافته‌های TRIZ و ابزارهای جانبی فرضش کنند. چرا که TRIZ با هدف به حداقل رساندن سعی و خطا در یافتن پاسخ مساله ابداعی متولد شد. در حالی که در 40 اصل، همچنان سهمی از سعی و خطا وجود دارد.

یادآوری 3: اینجا در TRIZ Journal فهرست مفصلی از مثال‌های 40 اصل در حوزه‌های مختلف کاربرد آمده است. از نمونه‌های کسب و کار (در شماره سپتامبر 1999) تا صنایع غذایی،‌ مالی، تبلیغات و نقل قول‌هایی از ادبیات لاتین (در شماره ژانویه 2008).
اطلاعات مرتبط هم از همان صفحه، چنین بازنشر می‌شوند:

 

Contradiction Matrix and the 40 Principles for Innovative Problem Solving

The Contradiction Matrix is in the July 1997 issue. The matrix tells you which of the 40 principles have been used most frequently to solve a problem that involves a particular contradiction. For a tutorial article and a list of the 40 principles with technical examples, see managing editor Ellen Domb's article from July 97. (For an automated contradiction matrix, go to the TRIZ 40 site.)

See Ellen Domb‘s article from Nov. 98 for an explanation of the 39 parameters. If you would like to get lots of additional examples to help you solve your problem, try any of the following:

  • Business Examples: The TRIZ Journal, September 1999
  • Social Examples: The TRIZ Journal, June 2001
  • Architecture Examples: The TRIZ Journal, July 2001
  • Food Technology Examples: The TRIZ Journal, October 2001
  • Software Development Examples: The TRIZ Journal, September, November 2001 and (PDF) August 2004
  • Microelectronics Examples: The TRIZ Journal, August 2002
  • Quality Management Examples: The TRIZ Journal, March 2003
  • Public Health (fighting SARS): The TRIZ Journal, June 2003
  • Chemistry Examples: The TRIZ Journal, July 2003
  • Ecological Design Examples: The TRIZ Journal, August 2003
  • 40 Inventive Principles with Applications in Service Operations Management By: Jun Zhang, Kah-Hin Chai, Kay-Chuan Tan: The TRIZ Journal, December 2003
  • 40 Inventive Principles with Applications in Education By: Dana G. Marsh, Faith H. Waters, Tabor D. Marsh, The TRIZ Journal, April 2004
  • The 40 Inventive Principles of TRIZ Applied to Finance By: Stephen Dourson, The TRIZ Journal, October 2004
  • 40 Inventive Principles in Marketing, Sales and Advertising By: Gennady Retseptor, The TRIZ Journal, April 2005
  • 40 Inventive Principles with Examples for Chemical Engineering By: Jack Hipple, The TRIZ Journal, June 2005
  • Application of 40 Inventive Principles in Construction By: Abram Teplitskiy, The TRIZ Journal, March 2005
  • 40 Inventive Principles in Customer Satisfaction Enhancement By Gennady Retseptor, The TRIZ Journal, January 2007
  • 40 Inventive Principles in Latin Phrases By Gennady Retseptor, The TRIZ Journal, January 2008

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۵ ۰ نظر
محمود کریمی

نوآورانه بر مدار مشتری


 
با مدیری جوان از یک Business School معتبر جلسه ای برای آغاز یک همکاری دارم. در لابلای صحبت ها به طرح نوآورانه ای که آن موسسه ارایه کرده اشاره ای می کنم و اینکه این روزها دیده ام تقلیدها از این برنامه شروع شده.
مدیر جوان نفس عمیقی می کشد و می گوید متاسفانه همینطور است و ابراز تعجب می کند چرا که مخاطبین دو مجموعه تفاوت های زیادی با هم دارند. سری به نشانه تایید تکان می دهم و ادامه صحبت ها!
بارها و بارها این مساله را نه فقط در بخش خدمات بلکه در بخش صنعت هم مشاهده کرده ام، در محیط های تولیدی بارها دیده ام که محصولی به صرف اضافه شدن به سبد تولید رقیب، به سبد تولید یک تولید کننده اضافه شده است، در برخی سازمان ها که چارچوب هایی به ظاهر محکم تر دارند این اقدام حتی با تحلیل های استراتژیکی مانند مدل پورتر انجام می شود. با نگاهی همیشگی و مستمر به رقیب و حلقه مفقوده ای به نام مشتری!
مفهوم مشتری مداری مفهومی نیست که به تازگی در اذهان مطرح شده باشد، اما در مدل های نوین استراتژی کسب و کار تاکید ویژه ای بر آن وجود دارد. این مدل ها به مشتری به عنوان منبعی بی پایان از ایده ها برای ایجاد مزیت های رقابتی نوآورانه می نگرند و این مسیر را تا عملیاتی کردن گردش نوآورانه بر مدار مشتری دنبال می کنند.

 
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۵:۰۸ ۰ نظر
حمیدرضا پیراوی‌ونک

نگران طراحی بدمان نباشیم!


چند ماه قبل در همایشی در دانشگاه تهران راجع به طراحی خودرو و Art Center (یکی از بزرگترین دانشگاههای طراحی دنیا) شرکت کردم. شاید تنها چیزی که از آن همایش به خاطرم مانده - به غیر از این موضوع که مهمترین بخش گرفتن پذیرش از یک دانشگاه معتبر طراحی، تهیه پورتفولیویی پر از اسکچهای دستی است - جمله ای باشد که یکی از سخنرانهای محترم گفت: "من اگه بخوام شکل چیزی رو خوب حفظ کنم اون رو می کشم".  این حرفی بود که شاید قبلا هم شنیده بودم ولی هیچ وقت توجه نکرده بودم.

مدتی بعد در همایش دیگری در همان دانشگاه تهران، سخنران دیگری نکته ای گفت با این مضمون که بهترین راه یاد گرفتن هر چیز - چه شکل و فرم اشیاء چه هر موضوع دیگر - این است که فرم آن را بکشی. و من باز هم به این جمله توجه نکرده بودم!

تا حالا شده از چیزی که توجه شما را جلب کرده عکس گرفته باشید تا تصویر آن را برای خودتان نگه دارید؟ تا حالا چند بار به عکس هایی که گرفته اید سر زده اید؟ تا حالا شده عکسی را به طور اتفاقی ببینید و متوجه شوید که اصلا یادتان نبوده که یک وقتی چنین عکسی گرفته اید؟! اگر بخواهید چیزی را به خاطر بسپارید چه کار می کنید؟

الآن که دارم این مطلب را می نویسم می دانم که هنوز هم به آن جمله توجه نکرده ام! ولی این فراموشی من اصلا چیزی از ارزشهای این نکته کم نمی کند! ولی چیزی که راجع به آن مطمئنم این است که برای کشیدن اشیای مختلف حتما لازم نیست طراحی خوبی داشته باشیم. فقط خود ما قرار است از چیزی که کشیدیم سر در بیاوریم. پس حتی لازم نیست آن را کامل بکشیم! کشیدن به ما کمک می کند تا به تمامی جوانب شکل و فرم و یا صورت مسئله های مختلف توجه کنیم و آنها را در نظر بگیریم، کاری که قطعا با فشار یک دکمه برای ضبط عکس رخ نمی دهد. انگاری این که از دستمان کمک می گیریم، حتما آن موضوع را بهتر یاد می گیریم و بهتر به یاد می آوریم.

پس نگران طراحی بدتان نباشید، کسی به غیر از خود شما قرار نیست حافظه تان را ببیند! 

۲۶ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۹ ۱ نظر
بهزاد معظمی

هفت: آشیانه دادن (Nesting)


یادش بخیر اون قدیما که مثل الان ارتباطات تا این حد گسترده نبود؛ پدر ها و پدر بزرگ ها یه رادیوی قدیمی داشتند که مدام در حال پخش صدا بود. من که یادمه. مخصوصا رادیو ضبط خودمونو که آنتن تلسکوپی اش رو شکسته بودم. آخه کلا یه جورایی مرموز بود. با خودم فکر می کردم این فلز سیمی بلند چه جوری می تونه اینجوری کوچیک شه.

بعضی اوقات، زمانی که پارامترهای ابعادی یه عامل مزاحم میشه به شدت می تونیم از این اصل استفاده کنیم. اگه به جارو برقی دقت کرده باشید می بینید که سیمش میتونه دور یک دوار چرخونده بشه و هر زمان که لازم باشه میشه از اون استفاده کرد. متر بناها، ظروف آشپزخونه در سایز های مختلف به صورت تو در تو، جلیقه در داخل کت، صندلی های که تو هم میرن و برای حمل و نقل و انبار کردن فضای کمتری رو اشغال می کنن و ... نمونه ای از مثال هایی هستند که در زندگی روزمره ما کاربرد دارند.

پس :

  • جسمی درون جسم دیگر قرار داده می شود. آن جسم هم به درون جسم سومی می رود. و این کار ادامه می یابد...
  • جسمی از درون یک حفره یا سوراخ به درون جسمی دیگر می رود.

الان که کمربند ایمنی این طوری خیلی ها نمی بندند! تصور کنید که مکانیزم کمربند ایمنی فقط یک پارچه سفت و ضخیم و غیر قابل انعطاف بود!

منبع عکس 

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

رد کارپت و ماجرای کنفرانس سال 2006 انجمن TRIZ اروپا

جلسه‌ای در خیابان دانشگاه (ضلع شرقی دانشگاه تهران) پایان یافت. قدم‌زنان آمدم به سوی کتاب‌فروشی‌ها. کتاب «زندگی سراسر حل مساله است» کارل پوپر (نشر مرکز، شابک 9789643057916) را خریدم. کتاب تازه‌ای با نام «نوآوری» و زیرعنوان «از نان شب واجب‌تر است» (انتشارات صبح صادق، قم، شابک 9789648403930) را هم دیدم. به سبد اضافه شد. از کتاب «تغییر ذهن» هوارد گاردنر که آقای دکتر سیدکمال خرازی ترجمه‌اش کرده‌اند (نشر نی، شابک 9789643129535) هم نتوانستم بگذرم.
رسیدم جلوی سینما بهمن در میدان انقلاب. «رد کارپت» ساخته رضا عطاران روی پرده بود. سئانس بعدی فیلم 15 دقیقه دیگر شروع می‌شد. وقت داشتم. بلیت خریدم و رفتم داخل. ضمن تماشای فیلم مدام یاد تجربه‌های مشابه دوستان و آشنایانی افتادم که «چیزی را خواستند» و از ته دل خواستند و با همه وجود برای به دست آوردنش تلاش کردند.
قصه تصمیم به رفتن و شرکت در کنفرانس TFC2006 که کنفرانس سالانه انجمن TRIZ اروپا (ETRIA) است، به خاطرم آمد.
سال 1384 قراری داشتیم از سوی مؤسسه مطالعات نوآوری و فناوری ایران با شبکه 4 سیما برای تولید مجموعه 5 قسمتی «آشنایی با نوآوری نظام‌یافته TRIZ». پروژه پر پیچ و خمی بود. ما 13 قسمت پیشنهاد دادیم. شبکه محافظه‌کارانه 5 قسمت مصوب کرد. تغییرات مدیریتی این میان و قصه‌هایی که روایتش حوصله مستقل می‌خواهد، بماند برای فرصتی دیگر.
سؤال ما این یود: چطور می‌توانیم به دانش روز و دست اول TRIZدست یابیم؟ و آن را با همه دیگر علاقه‌مندان ایرانی به اشتراک بگذاریم؟
پاسخ در دسترس چنین بود: باید بهترین‌های TRIZ دنیا را ببینید و از آن‌ها در رابطه یادگیری حضوری و ارتباط رو در رو بیاموزید. گفتند منبع منتشر شده و خودآموز معتبر مرجع و کامل موجود نیست و یادگیری از راه دور هم با ابزارها و شرایط کنونی ممکن نیست (آن زمان واقعا ممکن نبود).
بر اساس آموخته‌های‌مان از خود TRIZ از خودمان پرسیدیم: چطور می‌شود به بهترین‌ها دسترسی داشت؟
پاسخ: باید یک به یک به دیدارشان بروید. از ژاپن تا آمریکا.
طبیعی است که نشدنی باشد!
پرسیدن‌ها را بر اساس ابزار «ایده‌آلی» تریز دنبال کردیم.
راه‌حلی این چنین ساخته شد: اگر با دوربین به بهترین کنفرانسی که همه این بهترین‌ها در آن جمع می‌شوند بروید، بیشترین شانس رسیدن به بهترین جواب ممکن را دارید. و تازه می‌توانید سؤال‌های اختصاصی خود و دیگر علاقه‌مندان را هم بپرسید و پاسخ مستند و ضبط شده‌اش را بیاورید. این آرشیو در اختیار همه دنیا می‌تواند قرار بگیرد.
و این طور شد که عرم سفر به کنفرانس سال 2006 جدی و برایش اقدام شد. به اتفاق مهدی پروین (که الان در دانشگاه پلی‌تکنیک میلان ایتالیا، دکترا می‌خواند) از طرف همه دوستان و همکاران مؤسسه مطالعات نوآوری و فناوری ایران، تدارک سفر کردیم. و البته ویزای شنگن صادره از سوی سفارت بلژیک، به تاریخ یک روز پس از شروع کنفرانس آن سال صادر می‌شد. و زودتر ممکن نبود. وقت کافی هم برای اقدام ویزای ملی نداشتیم (آن زمان ویزای ملی در محدوده کشورهای شنگن صادر می‌شد: یعنی تردد فقط در خاک بلژیک). پس: نرفتیم! یعنی نشد که برویم.

مساله‌ای داشتیم. برای یادگیری TRIZ با خود TRIZ به آن فکر کردیم. ایده راه‌حل متولد شد. مانع سر راه اجرای راه‌حل جدی و خارج از اختیار ما بود. راه‌حل اجرا نشد اما خوشحال بودیم که ایده نو و کاربردی یافتیم. پس از آن چند بار به کنفرانس TFC رفتیم. و می‌دانستیم چرا می‌رویم.

۲۴ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۹ ۰ نظر
محمود کریمی
يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۲ ب.ظ سروش رحیمیان
Hack day یا گر تو بهتری میزنی بستان بزن!

Hack day یا گر تو بهتری میزنی بستان بزن!


hackday event

خبری درباره نتفلیکس «Netflix» برای اولین بار من را با این واژه آشنا کرد. طی برنامه «hack day» یکروزه شرکت نتفلیکس مهندسان این شرکت سیستمی درست کرده بودند که اگر کاربر در هنگام تماشای برنامه مورد علاقه اش در جلوی کامپیوتر به خواب می‌رفت پخش برنامه متوقف و صدا قطع می‌شد. این و چندین دستاور دیگر حاصل 24 ساعت کار مداوم مهندسان نتفلیکس بود که در یک فضای نوآورانه به دور از همه دغدغه‌های کاری خلق شده بود.

«hack» در لغت به معنی پیدا کردن یک راه حل سریع و مناسب است؛ راه حلی هوشمندانه که الزاما شسته رفته‌ترین راه‌حل نیست. در واقع «hack day» یا «hackathon» برنامه هایی است که در آن تعدادی قابل توجهی از توسعه‌دهندگان برای زمان مشخصی (معمولا 1روز تا 1 هفته) دور هم جمع می‌شوند و در قالب تیم های مختلف برای یک موضوع خاص یا یک هدف عمومی به خلق و توسعه ایده ها می پردازند. در ابتدا معمولا فعالان این حوزه یا مدیران ارشد و دست‌اندرکاران برگزاری به سخنرانی می‌پردازند تا وضعیت موجود، اهداف مورد نظر و همچنین پیشرفت‌ها و امکانات و منابع جدید را به فراخور برنامه اصلی مراسم تشریح کنند.‌ شرکت‌های دانش‌محور یا تکنولوژی‌محور، دانشگاه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد از برگزارکنندگان اصلی چنین برنامه‌هایی هستند. این برنامه یا به صورت داخلی از بین دانشجویان یا کارمندان همان نهاد یا به شکل باز، با حضور متقاضیان واجد شرایط برگزار می‌شود. در پایان هم ایده‌ها ارائه می‌شود و از ایده‌های برتر تقدیر می‌گردد. معمولا جوایزی نیز در بخش‌های مختلف به برگزیدگان اهدا می‌شود.

شرکت‌های برزگی مثل اینتل «Intel»، گوگل «Google»، یاهو «Yahoo» و از این دست شرکت‌ها حتی از شرکت، شهر و کشور خود فراتر رفته‌اند و مراسم‌هایی را در کشورهای دیگری برگزار می‌کنند تا بتوانند از ناب‌ترین استعدادها، در هر نقطه‌ای از جهان استفاده کنند. بعضی از این «hack day»‌ها با هدف‌های خاص برگزار می‌کردند مثلا لینکدین «LinkedIn»  یک برنامه با هدف افزایش حضور زنان در عرصه مهندسی برگزار کرد. بعضی دیگر با هدف توسعه یک برنامه یا یک زبان برنامه‌نویسی خاص و یا بهبود یک سرویس آنلاین برگزار می‌گردد.‌ یا در سالگرد مرگ آرون شوارتز مبتکر، برنامه‌نویس و فعال شهیر دنیای اینترنت، تعدادی از برنامه‌نویسان گرد هم آمدند تا با فعالیت خود، دنیای مجازی را به شکلی که او تصور می‌کرد، به واقعیت تبدیل کنند.

البته این مراسم‌ها فقط محدود به مسائل تجاری یا علمی نیست. در برنامه «national day  of civic hacking» در روز 31 می 2014، 11 هزار نفر در 83 شهر آمریکا گرد هم آمدند تا با استفاده از امکانات در دسترس خود، به همفکری و همیاری برای حل مشکلات جامعه‌شان بپردازند. این افراد که از اقشار مختلف اجتماع محلی خود بودند، با دیدی کارآفرینانه و با استفاده از تکنولوژی‌های موجود و اطلاعات در دسترس سعی کردند که مشکلات مختلف جامعه خود را مورد بررسی قرار دهند تا راه حل‌های کم‌هزینه‌تر و کاربردی‌تری پیدا کنند.

در نوع دیگری از این برنامه‌ها، تشکل غیردولتی و غیرانتفاعی «GovHack» در استرالیا هر ساله برنامه‌هایی را جهت بهبود خدمات دولتی و ایجاد یک دولت باز و شفاف به کار می‌گیرد. هدف این برنامه استفاده بهتر از منابع و اطلاعات دولتی است. تمام افراد به صورت داوطلبانه در این hack day  حاضر می‌شوند.

در بریتانیا نیز گروهی از متخصصان کامپیوتر در مراسم‌های مشابهی تخصص خود را در جهت ارتقای سیستم درمانی ملی بریتانیا به کار می‌گیرند. در برنامه «NHS hack day» این افراد هر ساله به صورت داوطلبانه جمع می شوند تا با بهبود مستمر و ارتقای سیستم یک نرم‌افزار کد باز (open source) که برای این سیستم طراحی شده است، تا همه افراد در سرتاسر بریتانیا، بتوانند از بهترین خدمات بهداشتی بهره مند شوند.

نمونه‌های بسیار دیگری نیز در گوشه و کنار دنیا درحال برگزاری است. زمان برگزاری محدود و نگاه کاربردی به موضوع، کنار فضای یادگیری در رقابت، باعث جذابیت چنین گردهمایی‌هایی شده است. نکته قابل توجه دیگر حضور پررنگ سازمان‌های مردم‌نهاد و نیروهای داوطلب در جهت حل مسائل شهری، اجتماعی و دولتی است که بعد جدیدی به چنین برنامه‌هایی بخشیده است.

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۲ ۰ نظر
سروش رحیمیان

شش: چندکارگی (Universality)

هادی آقازاده


در هر کسب و کاری که هستید اگه بتونید علاوه بر خدماتی که تا حالا عرضه می کردید خدمتی جدیدی نسبت به رقبا عرضه کنید قطعا یک گام جلوتر خواهید بود. موبایل ها بهترین مثال برای این اصل هستند. کارکرد اولیه موبایل چیزی جز ارتباط از راه دور و در همه جا نبود اما کیه که الان ندونه موبایل چه کارها که نمی کنه! از بازی گرفته تا اداره کسب وکار رو با یه شی کوچیک قابل حمل میشه داشت.

مثال درباره چندکارگی زیاده. در واقع یکی از اصول پر طرفدار در نوآوری همین اصل هست . تقریبا هر وسیله ای که اطرافتون می بینید رو می تونید کاربرد این اصل رو براش پیاده کنید. باور نمی کنید؟ امتحان کنید. فقط به کمی تغییر نیاز داره. بارزترین نمونه این اصل همین ورزشگاه 12 هزار نفری آزادیه. من یادم میاد جام جهانی ژیمناستیک رو هم در اون برگزار کردند. کلاً مسئولان ورزشی هر وقت کم میارن میرن سراغ این ورزشگاه. 

البته نکته ی اساسی رو فراموش نکنید. اگر قراره تعداد کارکرد ها بیشتر بشه بهتر اینه که هزینه زیاد نشه . در واقع تصور غلط درباره این اصل اینه که فکر کنید به هر قیمتی میتونید کارکرد ها رو زیاد کنید! در حالی که هدف این اصل بهره گیری بیشتر از سیستم با همون امکانات موجوده.

به هر صورت:

  • یک جسم می تواند کارکرد های متنوعی داشته باشد؛ بنابراین اجزای دیگر حذف می شوند.

اپراتور ایستگاه کاری رو در نظر بگیرید که باید از 30 ابزار مختلف برای انجام کارش استفاده بکنه . قطعا استفاده از ابزار آلات چند منظوره میتونه خیلی بهش کمک کنه.

منبع عکس

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۵ ۰ نظر
هادی آقازاده

و ناگهان سر و کله مخترع پیدا شد!

محمود کریمی

هر از گاهی، سراغ کتاب‌های TRIZ می‌روم. حتا آن‌ها که دقیق خواندمشان. همیشه چیزهای تازه می‌شود یافت.

مقدمه کتاب And Suddenly the Inventor Appeared را می‌خواندم. چاپ اول آن سال 1994 و چاپ دومش 1996 به بازار آمده است. جزو  انگشت‌شمار کتاب‌هایی است که با تایید مبدع TRIZ یعنی آلتشولر و با ترجمه لف شولیاک منتشر شده و از اولین مراجع انگلیسی شده TRIZ به شمار می‌آید. در پیشگفتار کتاب به رشد سریع TRIZ پس از خروج از روسیه و شوروی سابق اشاره کرده و فهرستی از شرکت‌هایی که برای ارایه خدمات TRIZ در آمریکا فعال یا ایجاده شده‌اند را آورده است.

«Invention Machine, Inc. سال 1991 در کمبریج ماساچوست فعال شده و اولین شرکت روسی است که در آمریکا خدمات TRIZ می‌دهد. کارشان ارایه نرم‌افزار و خدمات آموزشی است. به شرکت‌هایی که مساله‌های فنی داشته باشند نیز خدمات مشاوره حل مساله می‌دهند.

Ideationa Intenational Inc. در ساوتفیلد میشیگان قرار دارد و دومین شرکت آمریکایی است که توسط متخصصان روس تاسیس شده. آموزش و مشاوره می‌دهد و 3 نرم‌افزار تحت ویندوز برای حل مساله تولید کرده‌اند.

Technical Innovation Center Inc. شرکت دیگری در ماساچوست و مرتبط با Center for Technology Commercialization که شرکت انتقال تکنولوژی ناسا است، سومین مرجع اصلی مشاوره، آموزش و انتشارات TRIZ به شمار می‌آید.

کارشناسان خبره متعددی مانند ویکتور فی از دیترویت در میشیگان و زینووی رویزن از سیاتل در واشینگتن هم گروه‌های مشاوره TRIZ خود را راه‌اندازی کرده‌اند و خدمات آموزش و حل مساله می‌دهند.

برخی شرکت‌های آمریکایی نیز به سبد آموزش‌های خود برای مهندسان، TRIZ را افزوده‌اند. GOAL/QPC و American Supplier Institute از جمله فعالان آموزشی هستند که TRIZ را ترویج می‌دهند. در نوامبر 1995 بیش از 200 شرکت‌کننده در سمپوزیوم TRIZ برگزار شده توسط ASI در دیترویت حضور داشتند. در این سمپوزیوم بر TRIZ به عنوان یک ابزار مهم برای نوآوری نظام‌یافته تاکید شد.»

این کتاب مرجع نوشتن سناریو برای انیمیشن‌های پروژه TETRIS هم بوده و جالب است که Lev Shulyak اولین بار آن را با هزینه شخصی چاپ کرده تا در یاددهی TRIZ به آمریکایی‌ها مرجع خوبی داشته باشند.

۱۸ تیر ۹۳ ، ۱۲:۱۱ ۰ نظر
محمود کریمی

فرقی نمی کند نتایج مذاکرات وین 6 چگونه رقم بخورد

سیدعلیرضا کاشی زاد


جلسه آغاز می شود. همه منتظر آقای مهندس هستند. آقای مهندس شش سال است که مدیر یکی از پروژه های مهم مرتبط با صنایع نفت، گاز و پتروشیمی کشور است. ایشان فردی با تجربه و از موی سپیدان صنعت اند و نقش بسیار کلیدی در تصمیم گیری برای سرنوشت این پروژه دارند. این را یکی از اعضای مجموعه ای می گوید که بنده و دوستانم را به عنوان تیم مشاور به سازمان پروژه معرفی کرده اند.

آقای مهندس می آیند و در صدر مجلس می نشینند و می فرمایند: شروع کنیم!

پس از معرفی فرآیند توسط یکی از دوستان ما، آقای مهندس می فرمایند که به اهمیت اجرای این حوزه از خدمات مشاوره فنی باور دارند و بر اساس تجربه هایشان این متدلوژی می تواند تاثیر به سزایی در آینده پروژه بگذارد.

خب! معمولا اگر شما هم این سوی میز نشسته باشید، ته دلتان خوشحال می شوید که دست کم مدیریت ارشد سازمان کارفرما در ادامه داستان می تواند همراهی اثربخشی با شما داشته باشد. این که می گویم دست کم! چون تجربه شده که مدیریت ارشد انگاری باور به بهبود دارد اما از معاونانش گرفته تا کارشناسان اجرایی، نگاه شان به بهبود مانند نگاه شان به روزمرگی است. نگاهی که نمی بینندش! طبیعی است، روزمرگی است ...

بگذریم. جلسه از نیمه گذشته است و همه ی اعضا می دانند که بخش خاصی از پروژه که موضوع اصلی نشست هم هست از نظر اجرایی بیش از دو ماه تأخیر زمانی دارد. بهتر است وارد این داستان نشویم که یکی از اعضای مسئول حوزه کنترل پروژه، ماه ها قبل هنگام ترسیم گانت چارت پروژه بر اساس شنیده هایش یک عددی را برای اجرای این بخش از پروژه در نظر گرفته است.

بله! در مدیریت و کنترل یک پروژه، کارشناسی صرفا بر اساس شنیده هایش از فرآیند اجرای یک متدلوژی فنی، تخمین زمانی انجام می دهد. شاید باید گفت حیرت انگیز است. چون فرقی نمی کند نتایج مذاکرات وین 6 چگونه رقم بخورد. مهم این است که ما اشکالات جدی در ذهنیت طراحی و اجرای یک فعالیت حرفه ای داریم! و اگر رفع تحریم هم شود یا نشود در اذهان برخی از مدیران و کارشناسان ما تفاوتی رخ نمی دهد! عادت کرده ایم دانش را در دانشگاه، کار را در محیط کار و اخلاق حرفه ای را در پای سخنرانی همایش ها جای بگذاریم و به زندگی ادامه دهیم.

ای کاش قصه به همین جا ختم می شد. خبرگان این حوزه از مشاوره فنی می گویند: در نظر گرفتن مدت زمان 30 روز کاری برای انجام مراحل مختلف خدمات پایه معقول به نظر می رسد. در این میان تصور کنید همان آقای مهندسی که آگاهانه باور به بهبود داشت، می فرمایند: پروژه تأخیر دارد و امیدواریم نتیجه مطالعات شما را 2 روزه دریافت کنیم!

...

بخشی از قصه ای را خواندید که به یکی ازتابستان های گذشته باز می گردد. اجرای خدمات مشاوره ای ما در آن پروژه دو ماه به طول انجامید. آن هم به دلیل لغو برخی از جلسات کارگاه های مشاوره توسط کارفرما. با مزه تر آن است که چند روز پیش یکی از همکاران بخش مالی می گفت: بدهی دارند و پرونده مالی آن پروژه مشاوره فنی، هنوز باز است.

اتفاقا این باز بودن پرونده مالی پروژه های مشاوره هم از آن دست موضوعاتی است که به مذاکرات وین مربوط نمی شود. چون همان گروه از مدیران و کارشناسان ما عادت کرده اند به پروژه های بی پایان.

تصویر: حاشیه ی یکی از دیدارهای وزیر امور خارجه و مذاکره‌ کننده ارشد هسته‌ای ایران / عکاس: مقداد مددی / تسنیم

۱۶ تیر ۹۳ ، ۲۱:۴۳ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

پنج: ادغام (Merging)

هادی آقازاده


اولین نسل تلفن ها رو اگه دیده باشید، حتما به طراحی اون می خندید! و از این که چرا از همون اول گوشی و میکروفن رو با هم در یک مجموعه واحد قرار ندادن تعجب می کنید. کلاً همه این جوری هستیم تا وقتی راه حل خلاقانه ای ارائه نشده هیچ کس ایده ای نداره ولی وقتی ایده ای ساده مطرح می شه با خودتتون می گید چرا به ذهن من نرسید!

خیلی از فعالیت ها و کارکردها رو میشه در صورت تشابه نسبی با یکدیگر در یک مجموعه واحد قرار داد و از اتلاف جلوگیری کرد.این یعنی کاهش هزینه و افزایش ایده آلی سیستم.

یکی از خودروسازان مشهور با استفاده از مفهوم مهندسی همزمان، خودرویی را که متوسط زمان طراحی تا تکوینش 36 ماه بود را در 18 ماه طراحی و روانه بازار نمود.

آموزش ضمن خدمت، بسته های کمک آموزشی، ترکیب ایستگاه های کاری در خط تولید، شبکه های کامپیوتری همه مثال هایی از این اصل هستند.

به هر صورت:

  • اجسام مشابه یا اجسامی که برای انجام عملیات پی در پی در نظر گرفته شده اند را به صورت مکانی با هم ادغام کنید.
  • عملیات مشابه یا پیاپی را به صورت زمانی با هم ترکیب کنید.

اگه شما هم با مسئله کمبود پورت USB دست و پنجه نرم می کنین شاید این نوع پورت ها به دردتون بخوره.

منبع عکس

۱۵ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۸ ۰ نظر
هادی آقازاده

دربست میرداماد!

سروش رحیمیان


مفهوم freelancer (در فارسی از کلمه کارمزدی برای ترجمه استفاده می شود که به نظرم زیبا نیست) مفهوم تازه ای نیست. فریلنسر به عنوان یک شخص در ازای مبلغ مورد توافق کاری را برای شخص یا شرکتی انجام می دهد بدون آنکه استخدام شود. این خدمات بیشتر  در حوزه های مشاوره و خدمات فنی مهندسی رایج هستند.

حالا اما این موضوع به سطوح بالاتری ارتقا پیدا کرده است. امروز افراد با بهره گیری از فرصتهای موجود درفضای مجازی به قول معروف «از آب کره می گیرند». البته نه اینکه کلاه از سر کسی بردارند بلکه ارتباطات وسیعی که به لطف اینترنت و تلفن های همراه میسر شده است فرصت های جدیدی برای کسب درآمد به وجود آورده است که پیش از این حتی به ذهن این افراد هم خطور نکرده بوده است.

نمونه ای که در ادامه مروری بر آن خواهیم داشت سرویس های «ridesharing» یا به اشتراک گذاری سواری است. در این سیستم ها که اصولا مبتنی بر پلتفرم موبایل هستند، در یک سو خدمت دهنده - راننده و صاحب خودرو - قرار دارد و در سوی دیگر مسافر که متقاضی خدمت است. فرض کنید که شما قصد دارید از میدان آزادی خود را به خیابان میرداماد  برسانید. اپ را باز می کنید و روی نقشه موقعیت راننده های نزدیک را می بینید. با کلیک بر روی هر کدام از آنها می توانید مشخصات راننده و خودرو، عکس، امتیازات داده شده توسط مسافران قبلی را ببنید. سپس می توانید تقاضای خود را ثبت کنید. راننده اعلام آمادگی می کند و می توانید از روی نقشه شاهد این باشید که راننده شخصی شما دارد به سوی شما می آید. سوار که شدید، سپس اپلیکیشن مثل یک تاکسیمتر هزینه شما را تا مقصد محاسبه می کند و در پایان هزینه را به صورت خودکار از حساب شما برداشت می کند و به حساب راننده واریز می کند. شما در پایان موظفید که فرم نظرسجی را تکمیل کنید.  

هزینه این سرویس ها در عمل بیشتر از هزینه تاکسی های رایج است و کمی هم معطلی خواهید شد اما سرویسی که دریافت می کنید بسیار متفاوت است. حس داشتن یک راننده شخصی  با یک خودرو مناسب یا حتی لوکس ارزشی است که مشتریان حاضرند برای آن این هزینه بیشتر را متحمل شوند. کنترل و دقت نظر شدیدی بر کیفیت کاری راننده و اعتماد مشتریان به حدی است که در پلتفرم لیفت (Lyft) اکثریت مشتریان را خانم های بین 18 تا 35 سال  تشکیل می دهند و رانندگانی که امتیازشان کمتر از 4.5 از 5 شود، از سیستم خارج می شوند. با هر راننده به صورت رو در رو مصاحبه می شود و  شرایط سخت گیرانه ای برای ورود رانندگان به سیستم وضع گردیده است. این سرویس ها نه تنها برای مسافرین و رانندگان بلکه برای سرمایه گزاران نیز بسیار جذاب بوده است به طوری که این شرکت ها در چند سال اخیر صدها میلیون دلار سرمایه به خود جذب کرده اند. ارزش تخمینی ابر (Uber) که از شرکتهای پیشرو در این این صنعت است و تمرکز بیشتری بر سرویس های لوکس دارد، در طی آخرین برآورد انجام شده 18 میلیارد دلار است. این شرکت در حال حاضر در بیش از 39 کشور مشغول فعالیت است.

البته شروع این سیستم ها بدون مشکل نبوده است. مشکلات و خلا های قانونی یکی از مشکلاتی بوده است که این شرکت ها با آنها روبرو هستند به طوری که عملا در بعضی کشورها و شهرها هنوز مجوز فعالیت ندارند. از طرف دیگر رقیب اصلی این سامانه که تاکسی ها هستند نیز بیکار ننشسته اند. به خصوص در کشورهای اروپایی اعتصابات چند روزه، شکایت های حقوقی و حتی در یک مورد در فرانسه حمله به یک راننده سامانه ابر از مشکلاتی است که این شرکت ها با آنها دست به گریبانند. مخصوصا این که در بعضی کشورها قوانین سخت گیرانه و محدود کننده ای برای تاکسیرانی وجود دارد. از طرف دیگر مثلا در ایالت کالیفرنیا، مجلس ایالتی طی قانونی به طور رسمی این نوع از فعالیت های حمل و نقل را به رسمیت شناخت. اتفاقی که به زودی شاهد آن در ایالت ها و کشورهای دیگر نیز خواهیم بود. مقاومت در برابر تغیر بی فایده است.

نتیجه نهایی چه خواهد شد؟

از نظر من این گونه رقابت و بلکه جنگ ها نهایتا به نفع مصرف کنندگان و در نهایت به نفع اقتصاد هر کشورها خواهد بود. نتیجه این کشمکش ها مطمئنا اگر به مسائلی نظیر انحصار قانونی و تسلیم شدن در اثر فشارهای سندیکاهای کارگری نرود و به جای آن یک فضای رقابتی جهت بهبود کیفیت خدمات و عادلانه تر شدن قیمت منجر شود، نتیجه آن افزایش بهره وری منابع اقتصادی خواهد بود. 

در یادداشت های بعدی باز به بررسی نمونه های دیگر از این دست کسب و کارها خواهیم پرداخت.

۱۳ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۷ ۰ نظر
سروش رحیمیان

1946-1950

آلتشولر توسعه TRIZ را در این زمان آغاز کرد و نخستین نشست های آموزش TRIZ را ترتیب داد. همچنین در این سال ها بود که او به نقش کلیدی حل تضاد تکنیکی برای رسیدن به راه حل های اختراعی پی برد.

۱۳ تیر ۹۳ ، ۰۵:۴۹ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

زحمت فکر کردن ...

هادی آقازاده


یک وبگردی ساده باز نا امیدت می کند! سریالی که این روزها مهمان سفره های افطار ماست گویا کپی ناقصی از یک سریال پر طرفدار آمریکایی است. جدا از بجث های توهین به شعور مخاطب و دیگر قضایا، به این فکر می کنم آیا قحطی سوژه بود که باید از یک فرهنگی که کاملا در تضاد با داشته های فرهنگی ماست ایده بگیریم؟ البته نباید تر و خشک را با هم بسوزانیم؛ اما قضیه ی کپی کردن کما بیش تبدیل به یک عادت شده. اشتباه نکنید! من مخالف ایده گرفتن به طرز صحیحش نیستم (کاری که شاید TRIZ خوب بلده) ولی ایده گرفتن فرق دارد با کپی کردن کامل تمامی جوانب کار.

رد پای این طرز تفکر در صنعت و تجارت ما هم خیلی پیش تر از اینها وجود داشته و دارد. یاد جمله ای می افتم که در کتاب کلید در وضعیت روشن خوانده ام. نویسنده اقرار می کند که محصولی را تولید می کردند که خودشان نمی دانستند چگونه ساخته می شود! این روزها که دوباره زمزمه های حضور پژو در ایران شنیده می شود باید دوباره شاهد کشتی های بزرگ قطعات خودرو باشیم که در بندرگاه های ما منتظر بارگیری هستند . صنعت مونتاژی ما تقاضایی برای نوآوری ایجاد نکرده است و نمی دانم چه کسی قرار است این دور باطل را بشکند و طرحی نو در اندازد. اقتصادی که کپی ناقصی از سیستم اقتصادی "الف" با آمیزه هایی از فلسفه  "ب" است و ادعا دارد نظام اقتصادی "ج" را اجرا می کند! چگونه می تواند تعریف سیستم را که انگاری همه مان بلدیم، در عمل نشان دهد. نظام اقتصادی که در آن فقط اسم اوراق بهره به اوراق بهادار تبدیل می شود و چه سمینارها و همایشهایی که برای توجیه و حتی جا انداختن این سیستم ناقص برگزار نمی شود ...

تا کی باید زحمت فکر کردن برای حل مسئله های خودمون را به دیگران واگذار کنیم؟ چه تعداد از رساله ها و مقاله ها دردی از درد های این مملکت رو درمان کرده؟ مسئله های ما آن قدر ها هم پیچیده نیست که نیازمند عنوان هایی باشد که خود نیازمند تفسیر هستند چه برسد به معادله ها و فرمول های چند صفحه ای ریاضی که در آخر انسان را از ادامه خواندنش منصرف می کند. هر گونه حساب کنیم در نهایت این خود ما هستیم که باید راه حلی برای مسئله هایمان پیدا کنیم . پس بهتر است شروع کنیم.

۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۹:۰۵ ۱ نظر
هادی آقازاده

بله! ARIZ پیچیده است

سیدعلیرضا کاشی زاد


ARIZ یا الگوریتم حل مسأله های ابداعی پیچیده است ... این جمله را در بسیاری از متون و مستندات مربوط به TRIZ می بینید. جمله ای که اگر درگیر حل مسأله های ابداعی بر پایه ARIZ بوده باشید از همان گام نخست ARIZ می توانید به پیچیده بودنش اذعان کنید. اما بگذارید بگویم که بسیاری از حرفه ای های TRIZ به این اشاره می کنند که این پیچیدگی طبیعی است. و با تکرار یادگیری و درگیری تحلیل مسأله ها می توان به کارگیری ARIZ را در عمل ساده تر پیگیری کرد. این سادگی به معنی تغییر گام های ARIZ نیست بلکه به دلیل افزایش سرعت اجرای گام هاست. افزایش سرعتی که اگر از یک حرفه ای TRIZ سوال کنید، فلان گام را چگونه انجام دادی، شاید نتواند به شما پاسخ دقیقی بگوید که چگونه! چون بر اساس میزان تجربه ها و آموخته هایش در درگیر شدن با مسأله ها، گاهی این گام ها ناخودآگاه طی می شود. بله! ARIZ پیچیده است. اما این دلیل نمی شود که سراغ آن نرویم. به معرفی اصول کلی اجرای ARIZ می پردازیم و از بیان جزییات خودداری می کنیم. به بیان اهداف هر یک از گام ها اشاره می کنیم و خواهیم گفت که در فرآیند حل مسأله بر پایه ARIZ هر یک از گام ها چه نقشی دارند. یادمان باشد که پس از آشنایی و مطالعه این مجموعه مطالب، باز هم برای یادگیری خوب ARIZ مانند هر سر فصل دیگری نیازمند راهنمایی معلمان کارکشته هستیم.
۱۲ تیر ۹۳ ، ۰۴:۴۷ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

چهار: نامتقارن سازی (Asymmetry)

هادی آقازاده


همه تقارن رو دوست دارند. می دونید چرا؟ چون ذهن ما عادت داره همه چیز رو بر اساس الگوهای مشخصی ذخیره و دسته بندی کنه. یکی از این الگو های تقارن هست.

چه کسی جرات داره این تقارن رو به هم بزنه؟ تصور کنید روزی خودرویی با شکل نامتقارن در خیابان دیده بشه شاید در نگاه اول خیلی از ما، چنان تصور درستی از چگونگی طراحی این خودرو نداشته باشیم اما در نهایت این ذهن خلّاق طراحان خواهد بود که به کرسی خواهد نشست. نشانه های این طراحی های عجیب از هم اکنون مشاهده می شه. لاستیک های خودرو شروع خوبی برای این ماجراست.

ساختمون های با معماری جدید با انواع شکل های پیچیده یا جواهرات بسیار گران قیمت با اشکال پیچیده و نامتقارن همه در حال بر هم زدن ذهن تقارن جوی ما هستن. لطفا یه وقت هایی نامتقارن فکر کنین.

خلاصه:

  • فرم و شکل متقارن جسم را با فرم و شکل نامتقارن آن جایگزین کنید.
  • اگر جسم هم اکنون نامتقارن است، درجه عدم تقارن آن را بیشتر کنید.

موشواره های قدیمی که یادتونه؟ حالا نگاهی به نوع جدیداش بندازید. شاید با این یکی راحتی بیشتری احساس کنید . این طور نیست؟

منبع عکس

۱۱ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۲ ۰ نظر
هادی آقازاده

آزمون اجباری، امضای تحت فشار

محمود کریمی

روز دوم کارگاه دو روزه‌ای هستیم. موضوع تفکر خلاقانه است. هماهنگ‌کننده محترم مدیریت آموزش می‌فرمایند فلانی، نمره‌ها را کی می‌دهید؟

عرض می‌کنم: نمره! شما که این دو روز همراه ما بوده‌اید، راهنمایی کنید که چطور می‌توانم نمره‌ای اعلام کنم؟ کدام ارزیابی منصفانه می‌تواند ما را به نمره برساند؟ آن هم برای موضوعی که هنوز تا دم کشیدن و لعاب دادنش باید صبوری کرد. تازه دیگ را گذاشته‌ایم روی چراغ و این دوستان مشتاق به‌کار بستن یادگرفته‌هایشان هستند. بعد هم که ورود و خروج و نظم و حضور شش دانگ هم که همه نداشته‌اند با شیوه‌ای که اطلاع‌رسانی درون‌سازمانی شد.

می‌فرمایند که راست می‌گوییدها! پس بگذارید بپرسم و با مدیرمان هماهنگ کنم.

به تهران برمی‌گردم. چند روز بعد تماسی گرفته می‌شود. فرمایش می‌کنند که هماهنگ شد. مدیرمان بر اساس شناخت‌ از افراد، نمره‌ای برایشان ثبت کردند. اگر می‌شود شما فکس را دریافت کنید و امضا شده به ما برگردانید.

در پاسخ اما و اگر من می‌فرمایند که اگر این نمره‌ها نباشد انگار دوره برگزار نشده و چیزی در سابقه فراگیران ثبت نمی‌شود و چند دلیل دیگر.

یاد ویدئوی کوتاهی می‌افتم که در همین کارگاه دیدیدم و کاستی‌های دستوری بودن نظام آموزشی تولید انبوه را روایت و پیامدهای آن را نقد می‌کرد و همه هم گفتند صحیح است. آزمون، یکی از ایرادهای جدی همان ویدئو بود.

یاد اعتراف‌های زیر شکنجه می‌افتم. حالا نمی‌دانم چه کسی باید چه چیزی را چرا امضا کند!

عنوان آن ویدئوی در دسترس برای تماشا چنین است: RSA Animate - Changing Education Paradigms نسخه فارسی‌ شده‌اش را هم در بخش دیدنی‌های پایگاه «اکسیر نوآوری» خواهیم گذاشت.

۱۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۳۲ ۱ نظر
محمود کریمی

سه: کیفیت موضعی (Local Quality)

هادی آقازاده


جنگنده ی  F/A-18 ساخت آمریکا یک ویژگی منحصر به فرد داره. اگه موشکی با هر شدتی در یک درگیری هوایی به اون اصابت کنه، خلبان نباید زیاد نگران جونش باشه چون دور کابین خلبان از سخت ترین فلزات موجود در دنیای مهندسی مواد ساخته شده و خلبان حداقل 10 ثانیه برای ایجکت ( خروج اضطراری) وقت داره. حال سوال اینجاست چرا فقط کابین؟

چرا فقط کابین نه؟ آیا نیازی هست مثلا دُم هواپیما هم از این فلزات ساخته بشه. اگه این کار رو بکنند پس تکلیف هزینه ها و وزن سنگین و ... چه می شود.

چرا فقط همان جایی که نیازمند آن کارکرد هست رو ایجاد نکنیم؟ چرا طراحی ها متناسب با نوع استفاده کننده ها نباشه و هزاران چرای دیگر که تا حالا ذهن جست و جو گر بشر پرسیده و به جواب هایی هم رسیده .

پرس سر سرنگ نیازمند گرما است اما گرما به دارو موجود آسیب می زند . راه حل اینه که قسمت دارویی رو در محلول سرد نگهداری می کنند و فقط به سر آن گرما وارد می کنند.

دستگیره ضربه گیر، ابزار های خمیده ارگونومیک مخصوص چپ یا راست دست ها و تکنیک مهندسی ارزش همه مثال هایی از کیفیت موضعی می تونن باشن.

خلاصه بگم براتون که:

  • تغییر ساختار همگن و یکسان یک جسم یا محیط بیرونی به ساختار نا همگن و چند گونه
  • اجزای مختلف یک جسم، باید کارکرد ها و وظایف مختلفی انجام دهند
  • هر قسمت از جسم باید در شرایطی قرار گیرد که برای انجام عملیاتش مطلوب تر است.

فیلتر کردن آب هم می تونه داستان جالبی داشته باشه.

منبع عکس

۱۰ تیر ۹۳ ، ۲۱:۴۲ ۰ نظر
هادی آقازاده

این هشت تا

سیدعلیرضا کاشی‌زاد


یکی از پایه های نظری TRIZ تئوری تکامل سیستم های فنی است. آلتشولر بر اساس مطالعات پتنت ها، کتاب ها و مقالات به تدوین قوانین TRIZ و روندهای تکامل محصولات فناورانه پرداخته است. ادعا این است که مستقل از زمینه فناوری محصولات گوناگون این قوانین می توانند کاربردهایی داشته باشند. مبدع TRIZ هشت الگوی تکامل سیستم های فنی را در سه دسته زیر طبقه بندی کرده است:

استاتیک، سینماتیک و دینامیک.

شنیدن این دسته بندی، شاخه ای از فیزیک یعنی مکانیک را تداعی می کند. درباره منحنی S شکل سیستم ها صحبت خواهیم کرد. اما به طور مختصر می توان اشاره کرد که در دسته بندی آلتشولر، قوانین استاتیک به دوره تولد سیستم فنی، قوانین سینماتیک به دوره رشد و بلوغ سیستم و قوانین دینامیک به دوران افول سیستم و انتقال به زیر سیستمی دیگر مربوط می شود.

Laws of statics

The law of the completeness of parts of the system

The law of energy conductivity

The law of harmonizing the rhythms of parts of the system

Laws of kinematics

The law of increasing of the degree of deadliness of the system

The law of uneven development of parts of a system

The law of the transition to a super-system

Laws of dynamics

The law of the transition from a macro to a micro level

The law of increase of the S-field involvement


۰۹ تیر ۹۳ ، ۲۳:۴۹ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

با تماشای یک انیمیشن شروع کنیم

سیدعلیرضا کاشی زاد

اگر با TRIZ آشنا باشید حتما نام ARIZ را هم شنیده اید. می خواهیم مروری داشته باشیم بر چیستی و چگونگی ARIZ

برای شروع پیشنهاد می کنم که با تماشای یک انیمیشن شروع کنیم.
انیمیشنی که ساخته Nikolay Bogatyrev و همکارانش هست در BioTRIZ. از نیکلای و یافته های BioTRIZ  بیشتر خواهیم نوشت. اما امروز به بهانه آغاز نوشته های ویژه ARIZ نگاهی داریم به مرور ساده ی برخی از کلیدی ترین مفاهیم TRIZ در قالب یک انیمیشن. مسأله، نتیجه نهایی ایده آل، منابع و تضاد  ... 
 
۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۰ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد