خلاقانه گام برداشتن در مسیر حل مسأله

۲۴ مطلب توسط «هادی آقازاده» ثبت شده است

نقل قول هایی از آلتشولر 2


برای دریافت تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید.

منبع نوشته ها: کتاب الگوریتم نوآوری

۲۲ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۲۲ ۰ نظر
هادی آقازاده
شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۳۳ ق.ظ هادی آقازاده
هجده: لرزش مکانیکی ( Mechanical Vibration)

هجده: لرزش مکانیکی ( Mechanical Vibration)

Principles for Innovative Problem Solving, Principle 18

هادی آقازاده


Use Mechanical Vibration 

قبل از ادامه بحث اجازه دهید یک تکنیک ساده اما اثر گذار را برایتان معرفی کنم

در کتاب 40 اصل شاه کلید های TRIZ برای نوآوری،  نویسنده کتاب پیشنهاد جالبی را مطرح می کند. آقای لف شولیاک به جای استفاده مرسوم از 40 اصل و ماتریس تضاد پیشنهاد می دهند بعد از تعریف مسئله و تضاد، از اصل 1 شروع کرده و برای هر اصل 3 دقیقه زمان بگذاریم و سعی کنیم مسئله خودمان را با اصل مورد نظر تطبیق بدهیم. با این کار بعد از حدود دو ساعت شما می توانید چندین ده ایده متناسب با مسئله تان از اصول اقتباس کنید. به امتحانش می ارزد.

اساس کار بسیاری از آلات موسیقی بر همین نوسان و ارتعاش می باشد

تلفن همراه من و شما قابلیت دیگری برای اطلاع دادن تماس ها و پیامک ها دارد و آن حالت ویبره است

از وسایل بهداشت فردی مثل مسواک گرفته تا وسایل آشپزخانه مثل هم زن

تسمه نقاله های ارتعاشی که در صنعت مواد غذایی بسیار مورد استفاده قرار می گیرند

استفاده از اثر پیزو الکتریک در وسایلی در وسایلی مثل میکروفن که ارتعاشات صوتی را به سیگنال های الکتریکی تبدیل می کند همچنین از این اثر در جنگ جهانی دوم برای اکتشاف زیر دریایی ها استفاده شده است

جوشکاری فرا صوت راهی برای جوش دادن پلاستیک ها و بعضی از فلزات می باشد

سوت سگ یا سوت بی صدا، سوتی است که صدای انسان را به امواج فرا صوت تبدیل می کند که انسان ها قادر به شنیدن آن نیستند ولی حیوانات چرا.

  • از نوسان استفاده کنید
  • اگر جسم در حال نوسان است، فرکانس آن را تا حد فرکانس صوت افزایش دهید
  • فرکانس تشدید را به کار ببرید
  • لرزش های مکانیکی را با ارتعاش های پیزو جایگزین کنید
  • ارتعاش های فرا صوت و میدان الکترومغناطیسی را همراه با هم به کار ببرید

چکش های تخریبی که به وفور در تخریب آسفالت نازنین خیابان ها استفاده می شود و نیز دریل های چکشی که علاوه بر چرخش مته به آن ضربه نیز وارد می کند و موجب تخریب سریعتر می شود از دیگر مثال های موجود می باشد. جالب اینجاست که همین ابزار صنعتی یکی از وسایل ضروری صخره نوردان نیز هست.

منبع عکس

۱۶ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۳۳ ۰ نظر
هادی آقازاده

نقل قول هایی از آلتشولر 1

altshuller 1

برای دریافت تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید

منبع نوشته ها: کتاب الگوریتم نوآوری

۱۸ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۴ ۱ نظر
هادی آقازاده
جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۰۷:۱۰ ب.ظ هادی آقازاده
هفده:حرکت به بعدی جدید (Transition into a new dimension)

هفده:حرکت به بعدی جدید (Transition into a new dimension)

Principles for Innovative Problem Solving, Principle 17

هادی آقازاده


Move into an additional dimension - from one to two- from two to three

در اخبار است تریز دانی به میان مردم آمده بود و با خلق درآمیخته بود و یاران همچون زنبورکان گرد گُل خوشبو بر گردش حلقه زده بودند و تضاد خویش عرضه کرده و جواب همی می گرفتندی!!!

Master ما چون در کوچه همی گذشتندی، به الوار های چوبی برخوردنی که روی هم همی انباشته شده بودند و سد راه وی و یاران را بگرفته بودی. چون تریز دان این را بدید رو به یاران کرد و دستور داد صاحب این الوار ها را بیاوردنی و چون به خدمت وی محضور گشت نخست چکی آبدار نثار وی نمود که چرا راه مردم بگرفتندی و آیا مگر من به شما تریز نیاموختندی و باب اصل 17 را مفصل بر شما نگشودندی؟

آن صاحب دل خسته، آن الوار دار بخت برگشته گفتندی: یا Master؛  آن جلسه به علت رساندن منزل به منزل غایب بودنی و نتوانستنی که در جلسه حضور همی برساندندی.

Master چو این را بشنید به یکی از یاران Brilliant خود دستور همی داد تا اصل 17 را چنان عرضه کند تا حجت بر همگان تمام شود.

آن یار از خود بی خود شده چو این بشنید چشمان از حدقه در رفته اش را گشوده تر ساختندی و گفتندی:

  • حرکت یا جایگزینی تک بعدی اجسام را به دو بعدی تغییر دهید. دو بعدی را سه بعدی کنید و این افزایش را ادامه دهید.
  • ترکیب و چیدمان چند لایه ای و چند سطحی اجسام را به کار گیرید.
  • جسم یا محل قرار گیری آن را در سمت دیگرش استقرار دهید.
  • به استفاده از جهت مقابل سطحی که مد نظر است، فکر کنید.
  • تصویر ها را بر روی سطوح کناری یا جهت پشت جسم بیندازید.

آن الواری نا دلوار اینان بشنید چونان برقی از جایش پراندنی و گفتندی: یا Master نیک دانستم در خیال آن یار غار چه بودندی! الوار ها را باید و شاید که در سمت دیگرش( در جهت عمودی مثل قرار دادن مداد از انتها) استقرار همی دادنی تا فضا Free شود و راه نیز گشوده.

Master ما که خوشحال می نمود گفتندی: آری همین است که فهمیدی حالا سریع رفتندی و مقدمات Implementation را فراهم کردندی تا خلق آسوده گشتندی.

Master ما بعد از این وقعه رو به یاران و مریدان خویش بنمودی و گفتندی: طریق صحیح استعمال اصول بر همین منوال بود که عرضه داشتم. نخست باید تضاد ها را بشناختی و آنگاه مراجعه به اصول کردندی. هر لحظه ای که تضادی را بدیدید که توان استعمال در جهت ها و ابعاد دیگر نیز را دارد  و جسم شما دارای جهتی و بعدی باشد بر شماست که به تغییر دادن و معکوس ساختن و از جهت دیگر دیدن آن همت گمارید. آن گاه برای اینکه خلق الله را از مثالی آبدار بی بهره نگذاردندی چند قدمی نرفته بودندی که بازگشتندی و گفتندی: راستی مثال فنی پیچیده اش هم گاری هایی ( خودرو) باشد که چروخ( چرخ ها) عقبشان نیز همی قادر به چرخش باشدندی تا پارک آنها Easy  تر فراهم شدندی!!

این را بگفت و یاران چو این بشنیدند، جملگی سر به بیابان گذاشتند...

۱۹ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۰ ۲ نظر
هادی آقازاده
دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۴ ب.ظ هادی آقازاده
شانزده: کمی کمتر، کمی بیشتر (Partial or Excessive Action)

شانزده: کمی کمتر، کمی بیشتر (Partial or Excessive Action)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 16

هادی آقازاده


If you can’t achieve 100 percent of a desired effect – then go for more or less

 

قبل از ادامه بحث جا دارد بار دیگر این نکته جالب را مورد تاکید قرار دهم که شما می توانید برای دست یازییدن به هر ایده از اصل های متفاوت استفاده کنید. یعنی ممکن است چند اصل به یک ایده ختم شوند. برای تمرین هم که شده بهتر است مثال های اصول گفته شده را بار دیگر با هم تطابق بدهید؛ خواهید دید که چگونه یک مثال از چندین اصل نشات می گیرد. بگذریم....

موقع رفتن به مسافرت همیشه پدرم بهم میگه: یکم بیشتر پول با خودت ببر. هزار و یک اتفاق ممکنه بیفته!

یک ضرب المثل ژاپنی می گوید: منتظر 100 درصد نباش. 60 در صد هم کافیست. شروع کن. این برای وقتیه که منتظر هستیم تا همه چیز خوب و ایده آل بشه تا ما تکونی به خودمون بدیم.

وقتی احتمال رویدادی کم باشد، معمولا با افزایش تعداد، احتمال رویدادی را افزایش می دهند. بر عکس این قضیه نیز صادق است.

حکمت نگهداری موجودی در شرکت ها و در زندگی این است که کسی از آینده خبر ندارد پس بهتر است که کمی بیشتر از آنچه لازم است، داشته باشیم.

وجود تلرانس ها ( رواداری) به این خاطر است که دست یافتن به مشخصات دقیق یک قطعه کاملا دست یافتنی نیست.

اگر دستیابی به کل جامعه مقدور نباشد معمولا از نمونه گیری استفاده می کنند یعنی کمی کمترش را ملاک قرار می دهند. ( اساس علم آمار منتظر همین اصل بود!! دیدید؟)

وجود حالت رگبار در سلاح ها به خاطر عدم اطمینان کافی از برخورد اولین تیر می باشد.

حمل تانکر اضافی سوخت توسط هواپیماهای جنگنده در ماموریت های حساس.

وجود دو ضامن بانکی در برخی معامله ها ( بالاخره یکی باشه که یقه اش رو بگیرند!)

خواندن بخشی از مطالب درسی در شرایط کمبود وقت

حراج کردن محصولات وقتی می خواهید آتیش به مالتون بزنید.

پس:

اگر دست یافتن به 100 % یک اثر دلخواه دشوار است، به بیش از آن و یا کمتر از مقدار اصلی دست یابید.

 در طراحی و تست محصول تازه ساخته و تکوین شده معمولا قبل از روانه شدن به بازار و رسیدن به دست مشتری، خود شرکت یا سازمان های ذی صلاح آزمایش هایی را برای اعطای گواهینامه ها، بر روی محصول انجام می دهند. برای اطمینان از کارکرد درست محصول در شرایط مختلف، محصول را در شرایط بیش از حد طبیعی اش مورد آزمایش قرار می دهند.

 زمانی که سالم ماندن محصول اهمیت به سزایی داشته باشد، بخش واحد مستقلی از شرکت برای همین کار اختصاص پیدا می کند.

شکل فوق تست موتور یکی از ماشین های فرمول 1 است.

منبع عکس

۲۴ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۴ ۰ نظر
هادی آقازاده
چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ هادی آقازاده
پانزده: پویایی (Dynamicity)

پانزده: پویایی (Dynamicity)

·     40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 15


Dynamization / Dynamics / Dynamic Parts

Change the object (or outside environment) for optimal performance at every stage of operation.  Divide an object into parts capable of movement relative to each other.  Change from immobile to mobile.  Increase the degree of free motion

 

 

خیلی از ما تجربه سفر شبانه با اتوبوس رو داریم. اگه مثل من زیاد با اتوبوس سفر می کنید حتما از وضع صندلی های اتوبوس ها، حتی از نوع ویژه هاش گلایه خواهید کرد. صندلی های اتوبوس فقط برای نشستن طراحی شدند نه برای خوابیدن. حالا صندلی رو تصور کنید که مطابق با تغییرات بدنی شما، تغییر شکل می دهد و با هر موقعیت شما، گزینه های مختلفی پیش روی شما قرار می گیرد.

افزایش پویایی در مدیریت موجودی در تولید ناب باعث شده است، سفارش ها به جای حجم عظیم، در بسته های کوچک و در دفعات بیشتر به کارخانه اصلی ارسال شوند که نتیجه اش نگهداری کمتر موجودی است.

یک شرکت معروف موتور سیکلت سازی اخیرا موتوری را روانه بازار کرده است که توانایی حضور در همه ی شرایط فیزیکی و جوی را دارد. کاربر متناسب با وضع موجود و با فشردن دکمه ای حالت موتور سیکلت را جوری تغییر می دهد که بهترین عملکرد را در آن لحظه داشته باشد.

اگر نگاهی به زنجیر همان موتور سیکلت هم داشته باشید خواهید دید که این زنجیر در سطح فرا سیستمش یک جسم غیر قابل انعطاف است ولی در صورت نگاه زیر سیستمی دنیایی از پویایی جلوه گر خواهد شد.

ربات های صنعتی دارای مفصل های فراوانی هستند تا قابلیت چرخش را در همه جوانب به ربات ها بدهند.

این اصل یکی از کاربردی ترین اصول ابداعی  است. می توانید صد ها مثال برای این اصل پیدا کنید.

لذا:

  • مشخصه های یک جسم یا محیط اطراف آن، باید به گونه ای تعریف شوند که در هر مرحله از کار، عملکرد بهینه داشته باشند.
  • اگر جسمی، غیر قابل حرکت است، آن را متحرک کنید. سعی در قابل تعویض شدن همان جسم داشته باشید.
  • جسم را به اجزایی تفکیک کنید که بتوانند به نحوی کرتبط با هم، موقعیت خود را تغییر دهند.

خیلی از پسر بچه ها لودر (Loader) رو دوست دارند. این ماشین غول پیکر و دوست داشتنی برای جابه جایی در موقعیت های تنگ و باریک، دارای بدنه نیمه متحرکی است که لودر را به دو جز مستقل تبدیل می کند. آیا برای خودرو ها نیز مشکل پارک وجود ندارد؟ شاید الهام گرفتن از این اصل و این وسیله راهگشا باشد. 

 

منبع عکس

۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۱:۰۰ ۱ نظر
هادی آقازاده
چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۰ ق.ظ هادی آقازاده
طراحی ایجاد صنایع با گوشت!!

طراحی ایجاد صنایع با گوشت!!

!!Facilities Planning with meat


پروژه ای شروع می شود و بعد از دو سال تازه به این نتیجه می رسند که شروع پروژه اصلا توجیه اقتصادی نداشت.

این روزها تهیه لیستی از پروژه ها که سرنوشت جمله ی بالا را دارند چندان سخت نیست. کشورمان یکی از کشور های در حال توسعه است و به طبع نیازمند پروژه های عمرانی.  اگر دیدگاه های دولتی برای پروژه ها و راهبردهای غیر اقتصادی اش را نادیده بگیریم؛ هر طرح (اقتصادی) قبل از شروع نیازمند یک نگاه جامع و فراگیر و به تعبیری نیازمند یک نگاه 360 درجه ای به تمام جوانبی دارد که ممکن است در مدت طول عمر طرح با آن مواجه شود. هدف از این نگاه، پاسخ به یک سوال ساده است: آیا بودن طرح به نبودنش می چربد؟

هرچه این نگاه واقعا 360 درجه ای باشد سوال بالا با دقت بیشتری پاسخ داده خواهد شد. امروزه چندین و چند ابزار و مفهوم ساده و پیچیده برای این کار به وجود آمده و توسعه پیدا کرده است. مفاهیمی که هر کدام بخشی از این نگاه را پوشش می دهند. به عنوان مثال، مطالعات امکان سنجی، اقتصادسنجی، آمایش زمینی، تحلیل بازار، تحلیل رقابت، چرخه عمر، ابزار های اقتصاد مهندسی و...  را می توان نام برد.

این ابزارها هر چند بسیار مفید هستند اما باید پذیرفت که هر پروژه ای مشخصات خاص خود را دارد و قطعا این منحصر به فرد بودن اجازه نمی دهد هر پروژه ای را از زاویه دید پول و نرخ بهره ببینیم و شاید یکی از علت های ریشه ای شکست پروژه ها نیز همین باشد.

برای تحصیل این نگاه 360 درجه ای در نقطه ای به ناچار قوانین و استاندارد ها از کار می ایستند و آنجاست که  خلاقیت آغاز می شود. خلاقیتی که اجازه می دهد جور دیگر دیدن را تمرین کنیم. به نظرتان اصلی ترین نیاز برای احداث یک بیمارستان چیست؟ داستان زیر را با هم می خوانیم.

« شیوع بیماری ها در شهر بغداد به شدت افزایش پیدا کرده بود. بسیاری از بیماران جایی برای درمان و مداوا نداشتند. وضع رفته رفته نگران کننده می شد. به دستور معتضد، خلیفه عباسی قرار بر این شد که بیمارستانی برای بیماران در بغداد احداث شود. اما مشکل تازه آغاز شده بود. سازندگان بیمارستان بر سر محل استقرار بیمارستان اختلاف نظر داشتند و هر کدام دلایل خاص خودشان را بیان می کردند. کار به دربار کشیده شد و سرانجام پیشنهاد شد تا  نظر حاذق ترین پزشک آن دوران نیز پرسیده شود.

زکریای رازی را به راحتی می شد در بیمارستان ری پیدا کرد مخصوصا اینکه دستور، دستور خلیفه باشد. او را از ری به بغداد آوردند تا بلکه او  منازعه را پایان دهد. یک گردش اجمالی در شهر کافی بود تا راه حل پیدا شود.

 راه حل، احداث تکه های مساوی گوشت در مناطق مختلف شهر بود. گوشتی که دیرتر فاسد می شد بهترین مکان برای احداث بیمارستان بود زیرا آلودگی محیطی در آنجا کمتر از جاهای دیگر بود. 

۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۲:۳۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

چهارده: انحنا دادن (Spheroedality)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Princple 14


Curvature/ increase Curvature

 

چند ساله که در پارک های کشور، وسایل ورزش همگانی رو تعبیه کرده اند. اگر به یکی از اون وسیله ها به نام گام زن چپ و راست دقت کنید خواهید دید، دسته های آن در بعضی مدل ها به صورت خمیده است. شبیه حرف H با دسته های کج. خب این چه فایده داره: فایده ش اینه که در طول میله افقی می توان با این استفاده از این اصل صرفه جویی کرد.

یادش به خیر قدیما، مادرها لباس ها رو با کلی صلوات فرستادن آب می کشیدند و بعدش با دو دست محکم پیچشون می کردند تا آبشون بچکه. لباس شویی ها با نیروی گریز از مرکز همین کار رو انجام دادند.

در معماری بناها، از طاق های خمیده برای تقسیم نیرو و افزایش مقاومت سقف در برابر خرابی استفاده می شود.

پیچ ارشمیدس یکی از بهترین خلاقیت های قرون باستان بوده است و در آن با چرخاندن پیچ، آب به بالا پمپاژ می شد.

متر های نواری نقشه برداری که در صنعت بسیار استفاده می شوند. با الهام از این وسیله، گونه ای از خشاب های اسلحه های رگبار که شکل کروی دارند، می توانند تا 100 گلوله را در خود جای دهند.

سانتریفوژها با استفاده از نیروی گریز از مرکز، مواد را در سطح مولکولی خالص سازی می کنند.

گاورنر وات، آینه های محدب و چیدمان سالن های همایش از مثال های دیگر این اصل هستند.

پس:

  • قسمت های خطی را با اجزای خمیده، سطوح صاف را با سطح های انحنادار و شکل های مکعبی را با اشکال کروی جایگزین کنید.
  • از غلتک ها، توپ ها و مارپیچ ها، استفاده کنید.
  • حرکت های دوار و چرخشی را جایگزین حرکت های خطی کنید. از نیروی گریز از مرکز بهره بگیرید.

نگاهی گذرا به روند ساخت نمایشگر ها، نشان می دهد صفحه های صاف و تخت تلویزیون، به سرعت جای خود را به صفحه های خمیده با وضوح و کیفیت بسیار بالا می دهند. تلویزیون های OLED نمونه ای از این محصولات هستند که به بازار نیز عرضه شده اند.

منبع عکس

۰۴ مهر ۹۳ ، ۰۴:۳۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

سیزده: تغییر جهت (Do It in Reverse)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 13

by Hadi Aghazadeh


 Do It in Reverse / Inversion / The Other Way Around

a. Instead of the direct action dictated by a problem, implement an opposite action (i.e., cooling instead of heating). b. Make the movable part of an object, or outside environment, stationary - or a stationary part moveable. c. Turn an object upside-down.

 

خدا برکت بده به پله برقی. فکر کن بخوای پله های متروی تجریش رو خودت بری بالا!!

یه نفر نشسته فکر کرده چطوری میشه هم از پله ها بالا رفت و هم نرفت! بعدش احتمالا اصول تفکیک رو گذاشته جلوش و گفته خب. فکر کنم از اصول تفکیک که 4 تا هستند ( اصول تفکیک زمانی مکانی شرایط و سیستم ) تقکیک شرایط و تفکیک سیستم به درد بخورند یعنی با جدا سازی شرایط، سیستم و ویژگی های خاص می شود هم بالا رفت و هم نرفت. بعدش راه حل اجرایی خودش رو ارائه داده.

در خانه های خیلی از آپارتمان نشین ها، برای ورزش از دستگاه دوی ثابت استفاده می شود. کف ثابت باشگاه با صفحه ی دوار جایگزین شده.

برای آموزش شناگر مبتدی، در بعضی استخر ها، شناگر درجا شنا می کند. در حالی که آب در حرکت است.

فرآیند مونتاژ کامیون، تقریبا برعکس فرآیند مونتاژ خودرو است یعنی فرآیند با مونتاژ لاستیک ها بر روی شاسی شروع می شود و خود کامیون به جای حرکت داده شدن توسط جرثقیل، در طی فرآیند حرکت می کند.

جنگنده ی A- 10 ساخت آمریکا که ماهیت ضد تانک دارد، مجبور است در ارتفاع پایین پرواز کند. برای در امان ماندن از آتش دشمن، موتور ها نه در زیر بال ها که در بالای آن قرار دارند به طوری که ورودی توربین موتور ها به هیچ وجه امکان اصابت موشک ندارد.

نکته ی آخر این که این اصل یکی از اصول پر کاربرد است و تازه برای از بین بردن اینرسی ذهنی هم مفید است.

خلاصه:

  • به جای انجام مستقیم کاری که توسط شرایط مسأله تحمیل شده است، عمل مخالف آن را اجرا کنید.
  • جسم را سر و ته کنید.
  • بخش های متحرک جسم یا محیط اطراف را ساکن کنید و قسمت های ساکن را متحرک کنید.

آزمایش های آیرودینامیکی روی وسایل پرنده  در تونلی موسوم به « تونل باد» انجام می شود. کار تونل باد، تولید باد است برای کپی ارزان قیمت جسم پرنده تا آزمایش های مختلف در سطح زمین انجام شود و هزینه ها و خطرات کاهش یابد.

منبع عکس

۱۲ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

دوازده: هم سطح سازی (Equipotentiality)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 12


 Equipotentiality / Bring Things to the same level

Change the condition of the work in such a way that it will not require lifting or lowering an object

 

اهرام ثلاثه ی مصر را کارگرانی ساخته اند که مجبور بودند دو میلیون تخته سنگ 2 تا 4 تنی را به ارتفاع بسیار زیاد حمل کنند. نقل شده که یکی از ابتکارات طراحان برای حمل تخته سنگ ها، استفاده از الوار های شبیه تراورس های راه آهن برای بالا بردن تخته سنگ ها بود. ایده ای که نیاز به بالا و پایین بردن تخته سنگ ها را حذف می کرد.

یادمه اول دبیرستان، یهو معاون ها و مدیر مدرسه، همه ی بچه ها رو ریختن وسط حیاط مدرسه و گفتند: می خوایم سطح کلاس ها رو بر اساس معدل راهنمایی تون هم سطح کنیم. ما هم گفتیم که چی بشه؟ جواب آمد: تا جو رقابتی متعادل تر بشه.

یکی از مجتمع های تجاری بزرگ مشهد، جوری طراحی شده که بدون اینکه از پله ها بالا بروی می توانی با راهپیمایی حدودا 4 کیلومتری از ابتدا تا انتهای پاساژ را گشت بزنی و خرید کنی. البته اگر عطر فروش هایش بگذارند!

خشاب اسلحه به کمک فنر همیشه گلوله را هم سطح گلنگدن نگه می دارد.

با نگاهی به ماتریس تضاد تکنیکی، می توان فهمید که از 39 پارامتر، اکثر پارامتر هایی که واژه ی «متحرک» دارند، این اصل برایشان پیشنهاد شده است. وقتی حداقل یکی از اجزای سیستم متحرک است، بهتر است نگاهی به این اصل هم بندازید.

مثال دیگری که آلتشولر نقل می کند و روایت آن را می توانید در یکی از یادداشت های اکسیر نوآوری بخوانید نیز به نوعی با این اصل مرتبط است.  

به هر صورت:

  •  شرایط کاری را به نحوی تغییر دهید که به بالا و پایین بردن جسم نیاز نباشد.

چاله های مکانیکی طوری طراحی می شوند که نیاز به بالا بردن ماشین نباشد. در عوض آن ، این مکانیکی است که به درون چاله می رود.  این مثال در کتاب شاه کلید های TRIZ برای نوآوری نیز آمده است.

منبع عکس 

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۰۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

تضاد های زندگی من

My life's contradictions

I’m going to talk with you about our life’s contradictions that don’t let us achieve our dreams and goals. Contradictions are necessary part of our life but we don’t like them. I have helped you with engineering vision and examples especially with TRIZ

قسمتی از اقیانوس معروف  مهندسی صنایع، خواندن دروسی است که در نگاه اول به درد خواندن در حوزه ی بهبود و مدیریت و مهندسی صنایع نمی خورند. یکی از این درس ها مبانی مهندسی برق هست.

در اولین جلسه این درس خسته کننده، جالب ترین نکته ای را که باید می فهمیدم را دریافتم. مدار الکتریکی و ربطش به زندگی!!

الکترون ها در داخل رسانا حضور دارند ولی تا وقتی جریانی و به طبع میدانی نباشد که تمامشان را در یک جهت سوق دهد چراغی روشن نخواهد شد. هم چنان که به مدار فکر می کردم به زندگی نیز می اندیشیدم که چطور تضاد هایش به مانند الکترونی هستند که ما را به این سو و آن سو کشانده و از هدفی که داریم باز می دارند تضادهایی که ما را در راه رفتن به ماندن می خوانند. الکترون هایی از جنس راه درست و راه آسان، ادامه تحصیل یا کار، ازدواج آری یا خیر؟، اینجا بودن یا آنجا بودن، با این بودن یا نبودن، رفتن یا ماندن، حرف زدن یا نزدن، به این اندیشیدن یا نیاندیشیدن و هر مخمصه ای که آینده زیبا را به چالش می کشاند. در سطح بالاتر تضادها در آرا و اندیشه هایمان شکل می گیرد. تضادهایی که خواستنمان را به نتوانستن می کشانند. همان دودلی های انتخاب و تصمیم که سرعت گیر حرکت رو به جلویمان هستند. همان نفس اماره و نفس لوامه ای که تو را مخیر به انتخاب می کنند و زیباترین صفت انسانی ات را به تو می بخشند اما اگر نتوانی درست انتخاب کنی چه؟ 

اینها الکترون های زندگی هستند. نمی توانی بعضی را حذف و بعضی دیگر را نگه داری. اما می توانی به آنها جهت دهی. زمانی که هدفی باشد و انگیزه ای، همه اندیشه ها و باورها فقط یک چیز می بینند و تا نمی رسند، آرام نمی گیرند. انسان در این شرایط می داند که تضاد چیست و کدام عامل باید رفع شود تا تضاد رفع شود؟

افکار ما میدان الکتریکی زندگی ما هستند و تضادها، الکترون های هر چند منفی زندگی هستند که نبودشان شیرینی هدف زندگی و شوق رسیدن به آن را از بین می برد. 

انسان وقتی بزرگ می شود که باور های بتنی قبلی اش به چالش کشیده شده باشد، با تضاد در انتخاب ها روبه رو شود، دشواری انتخاب، او را به مرز های سقوط یا ماندن بکشاند و در نهایت لذت رفع تضادها را در میدان عمل بچشد و بداند زندگی همواره تضادهای تازه ای برای او دارد و از تضادها نمی توان گریخت اما می شود آن ها را در یک جهت سوق داد. بداند به جای اینکه تسلیم تضادها شود، آنها را چنان بشناسد و رفع کند که چراغ زندگی اش روشن شود.

تسلیم تضادها نشویم، آنها را حل کنیم.

۲۴ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۴۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

یازده: راه نجات (Cushion in Advance)

40 Principles for Innovative Problem Solving, Principle 11

Cushion in Advance / Cushioning / Cushioning In Advance

.Compensate for the relatively low reliability of an object with emergency measures prepared in advance

 

قهرمان فیلم ها همیشه یک برگ برنده دارن که در آخرین لحظه و وقتی که همه ناامید شده اند، رو می کنند. برگ برنده ای که اونو از مخمصه بیرون میاره و به Plan B معروفه و اینجاست که هیجان ها به اوج خودش میرسه و همه شروع می کنند به تحسین قهرمان فیلم.

به یه نفر می گن ریسک کن یعنی با در نظر گرفتن خطرات احتمالی، اقدامات پیشگیرانه رو برای دفع و یا تقلیل خطر احتمالی، طرح ریزی کن.

بحث ما درباره ی شرایط عادی نیست؛ درباره ی شرایطی است که تضاد ها در برهه ی خاصی و بنا به دلایل غیر عادی رخ می دهند و نیاز به حفظ و ادامه کارکرد ایجاب می کند تا اقدامات پیشگیرانه مناسب برای رفع تضاد صورت گیرد.

لازم به ذکره که همه ی سیستم ها در شرایط ریسک قرار دارند پس پیش بینی نوع پیشامدها، زمان وقوع و چگونگی وقوع هر پیشامد جز لازم در طراحی هر سیستم می باشد مخصوصا اینکه با طراحی یک سیستم جدید سر و کار داشته باشیم.

نمونه ای از مثال ها عبارت اند از: نسخه پشتیبان هارد، تایر یدک، باتری ذخیره،کیسه هوا، سوپاپ اطمینان، مفهوم قابلیت اطمینان در سیستم های مهندسی، چتر نجات خلبانان جنگنده، دکمه بسیار پر کاربرد Ctrl+Z

به یاد داشته باشید؛ ما باید امید بهترین ها را داشته باشیم ولی خود را برای بدترین ها آماده کنیم.                                         

  • قابلیت اطمینان کم را با از پیش فراهم کردن اقدامات فوریتی متناسب با شرایط خطر، جبران کنید.

کارخانه های تولید فولاد به طور 24 ساعته فعالیت می کنند. اگر فقط برای چند دقیقه برق کارخانه قطع شود، تمامی سیالات و مواد مذاب به فلزات سخت و جامدی تبدیل می شوند و تمامی دستگاه ها از کار می افتند؛ راه حل تعبیه یک نیروگاه بسیار کوچک تولید برق است که در مواقع اضطراری بتواند جریان برق را برقرار سازد و از وقوع خسارت های میلیاردی جلوگیری کند. 

منبع عکس

۱۱ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۱۰ ۱ نظر
هادی آقازاده

ده: اقدام مقدماتی (Preliminary Action)


دیدید بعضی از دانشجو ها و دانش آموزها وقتی تصمیم می گیرند درس بخونند یا پروژه ای رو شروع کنند، علاوه بر این که میگن از این شنبه شروع می کنم، کل وسایلاشونو جمع می کنند، مداداشونو تیز می کنند، لوازم تحریر جدید می خرند تا بلکه - دقت کنید - بلکه شروع کنند. به این میگن اقدام مقدماتی یعنی پیش بینی نیاز های درس خواندن به منظور یک شروع موفق!

بازاریاب ها قبل از ارائه محصول به کل بازار آن را در محدوده ی خاصی عرضه می کنند، شرکت های نرم افزاری قبل از نسخه نهایی، نسخه آزمایشی را در اختیار کاربران قرار می دهند، تمرین چگونگی واکنش قبل از زلزله با مانور، سیستم پیش پرداخت  برای خرید و ... مثال های این اصل هستند.

برای حرکت در مسیر ایده آلی لازم است که هزینه اجرایی سیستم کاهش یابد. ماهیت این اصل کمک می کند تا از بروز تضادهایی که در حین وقوع کارکرد سیستم به وجود می آید، جلوگیری شود. در واقع ماهیت پیش گیرانه دارد در حالی که اصل نهم بعد از رخداد مسئله ثانویه سعی در خنثی کردن اثر آن دارد.

لذا:

  • نیاز های جسم به تغییر یافتن را به طور کامل یا نسبی، از پیش تدارک ببینید.
  • اجسام را از قبل طوری بچینید که بلافاصله از مطلوبترین جای ممکن وارد عمل شوند.

تانک های اسرائیلی مرکاوا دارای سیستم مشت آهنین هستند که از برخورد هرگونه موشک به تانک جلوگیری می کند. نحوه ی کار این سیستم که متشکل از یک رادار 360 درجه ای و دو لانچر پرتاب موشک واره است، به این صورت است که موشک مهاجم قبل از اصابت به تانک به امواج رادار اصابت کرده و منفجر می شود. جالب این جاست که جنگجویان حزب الله هم همین کار را با موشک های خود کرده اند و موشک های آنها نیز قبل از برخورد، یک انفجار اولیه دارد و بعد از عبور از رادار به تانک اصابت می کند.

منبع عکس 

۰۷ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۵ ۰ نظر
هادی آقازاده

نه: واکسیناسیون (Preliminary Anti-action)


پزشک ها این اصل رو باید دوست  داشته باشند. همه ی واکسن های ساخته شده به نوعی از این اصل پیروی می کنند. آزمایشگاهی ها وقتی قراره در معرض اشعه ی ایکس قرار بگیرند از تجهیزات مخصوصی استفاده می کنند. خود پزشک ها هم در عمل جراحی پیش بینی همه اتفاقات ممکن را کرده اند و در صورت بروز مشکل سریعا اقدام می کنند.

صنعتی ها نیز از این اصل استفاده می کنند: تدوین قوانین و استاندارد های صنعتی، رویه های استاندارد کاری برای فعالیت های مونتاژی و تولیدی، تهیه دفترچه راهنما برای اپراتور های تازه کار، استفاده از کلاه ایمنی و ...

باید تا به حال متوجه شده باشید که هر اصل در واقع گونه ی خاصّی از تضاد ها را رفع می کند. فکر می کنید این اصل چه تضادی را رفع می کند؟ زمانی که راه حل مان مسئله ثانویه ایجاد می کند این اصل می تواند راه گشا باشد. در آشنایی با هر اصل به این فکر کنید که ماهیت اصل چه گونه ای از تضاد ها را رفع می کند.

خلاصه:

  • اگر انجام کاری به جسم تنش وارد می کند. مقابله پیشاپیش با آن یا عمل خنثی کننده اش را از قبل انجام دهید.

اگر محوطه فرود بشقابک های هدف در تیراندازی به اهداف پروازی را دیده باشید پوشش گیاهی آن ناحیه کاملا تخریب می شود (مسئله ثانویه) یک راه حل این است که جنس بشقابک ها را از کود های گیاهی بسازند تا نه تنها پوشش گیاهی تخریب نشود که تقویت هم شود. (این مثال در کتاب نوآوری نظام یافته آمده است)

منبع عکس

۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۲۴ ۰ نظر
هادی آقازاده

باور های ذهنی خوب یا بد؟


این همون آدم دو روز پیشه؟ خیلی عوض شده! اصلا انتظارشو نداشتم این حرف رو به من بزنه. اِ اِ اِ راست راست جلوی من وایساد و یه عذر خواهی هم نکرد...

اینها بخشی از گفت و گوی های درونی اکثریت ما را تشکیل می دهند زمانی که انتظار نداریم رفتاری را شاهد باشیم و دقیقا همان رفتار را شاهد می شویم.

دنیای عجیبی است این دنیا. همه با هم فرق دارند و این فرق داشتن، تضاد ایجاد می کند، اصطکاک فکری ایجاد می کند. رفتار ما انسان ها از چارچوب های خاصی نشات می گیرد چارچوب هایی که فقط خودمان قبولشان داریم و جالب اینجاست که دوست داریم دیگران هم قبولشان داشته باشند. و این دوست داشتن همیشه خوب نیست! حداقل برای خودمان خوب نیست. کسی مجبور نیست چارچوب ذهنی ما را بشناسد و به آن احترام بگذارد. پس یاد بگیریم که باور ذهنی مان دامن گیر زندگی شاد و راحت مان نشود. اگر دنبال ابزار برای از بین بردنش هستید پیشنهاد می کنم، ابزارهای غلبه بر « اینرسی ذهنی (Psychological inertia) » را بیاموزید. درباره این ابزارها می نویسیم.

۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۲:۴۱ ۰ نظر
هادی آقازاده

هشت: جبران وزن (Counterweight)


داشتم می دویدم که گروهی بساطشون رو پهن کرده بودند تا ظاهرا سالن چادری موقتی رو در محوطه پارک بنا کنند. دویدم و دفعه بعد که برگشتم دیدم هنوز مشکل حل نشده بود. قرار دادن ستون های میله ای بزرگ برای برپا کردن سقف سخت ترین بخش کار بود. من قبلا به این اصل آشنا بودم یهو به ذهنم رسید که چرا از این اصل استفاده نمی کنند. به این صورت که یک بالن رو اگه به وسط سقف پلاستیکی بزارن و داخلش رو پر گاز طبیعی کنند که سبک تر از هواست، سقف به خودی خود بالا خواهد رفت. برای برگشت به حالت اولیه می تونن از یک راه نجات استفاده کنن.

قانون جاذبه، فرمول چگالی، قوانین آیرودینامیک و بسیاری از قوانین فیزیکی برای ایده گرفتن درباره ی چگونگی استفاده از این اصل می تواند کمک کننده باشد.

از مثال های معروف می توان به کشتی ها، جلیقه نجات، عملکرد هواپیما، بالون ها تا وزنه های آسانسور و شناور داخل کولر آبی اشاره کرد.

بنابراین:

  • وزن جسم را با اتصال دادن آن به جسم دیگری که دارای نیروی بالابرنده است، جبران کنید.
  • وزن جسم را با نیروی های آیرودینامیکی یا هیدرودینامیکی که از محیط اطراف تامین می شود، جبران کنید.

قطارهای مغناطیسی (Maglev) برای کاهش اصطحکاک بین قطار و ریل های مغناطیسی از خاصیت هم نام بودن قطب های مغناطیسی استفاده می کنند تا با دفع شدن توسط یکدیگر، اصطحکاک بین آنها کم شود.

منبع عکس

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۲ ۰ نظر
هادی آقازاده

هفت: آشیانه دادن (Nesting)


یادش بخیر اون قدیما که مثل الان ارتباطات تا این حد گسترده نبود؛ پدر ها و پدر بزرگ ها یه رادیوی قدیمی داشتند که مدام در حال پخش صدا بود. من که یادمه. مخصوصا رادیو ضبط خودمونو که آنتن تلسکوپی اش رو شکسته بودم. آخه کلا یه جورایی مرموز بود. با خودم فکر می کردم این فلز سیمی بلند چه جوری می تونه اینجوری کوچیک شه.

بعضی اوقات، زمانی که پارامترهای ابعادی یه عامل مزاحم میشه به شدت می تونیم از این اصل استفاده کنیم. اگه به جارو برقی دقت کرده باشید می بینید که سیمش میتونه دور یک دوار چرخونده بشه و هر زمان که لازم باشه میشه از اون استفاده کرد. متر بناها، ظروف آشپزخونه در سایز های مختلف به صورت تو در تو، جلیقه در داخل کت، صندلی های که تو هم میرن و برای حمل و نقل و انبار کردن فضای کمتری رو اشغال می کنن و ... نمونه ای از مثال هایی هستند که در زندگی روزمره ما کاربرد دارند.

پس :

  • جسمی درون جسم دیگر قرار داده می شود. آن جسم هم به درون جسم سومی می رود. و این کار ادامه می یابد...
  • جسمی از درون یک حفره یا سوراخ به درون جسمی دیگر می رود.

الان که کمربند ایمنی این طوری خیلی ها نمی بندند! تصور کنید که مکانیزم کمربند ایمنی فقط یک پارچه سفت و ضخیم و غیر قابل انعطاف بود!

منبع عکس 

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

شش: چندکارگی (Universality)

هادی آقازاده


در هر کسب و کاری که هستید اگه بتونید علاوه بر خدماتی که تا حالا عرضه می کردید خدمتی جدیدی نسبت به رقبا عرضه کنید قطعا یک گام جلوتر خواهید بود. موبایل ها بهترین مثال برای این اصل هستند. کارکرد اولیه موبایل چیزی جز ارتباط از راه دور و در همه جا نبود اما کیه که الان ندونه موبایل چه کارها که نمی کنه! از بازی گرفته تا اداره کسب وکار رو با یه شی کوچیک قابل حمل میشه داشت.

مثال درباره چندکارگی زیاده. در واقع یکی از اصول پر طرفدار در نوآوری همین اصل هست . تقریبا هر وسیله ای که اطرافتون می بینید رو می تونید کاربرد این اصل رو براش پیاده کنید. باور نمی کنید؟ امتحان کنید. فقط به کمی تغییر نیاز داره. بارزترین نمونه این اصل همین ورزشگاه 12 هزار نفری آزادیه. من یادم میاد جام جهانی ژیمناستیک رو هم در اون برگزار کردند. کلاً مسئولان ورزشی هر وقت کم میارن میرن سراغ این ورزشگاه. 

البته نکته ی اساسی رو فراموش نکنید. اگر قراره تعداد کارکرد ها بیشتر بشه بهتر اینه که هزینه زیاد نشه . در واقع تصور غلط درباره این اصل اینه که فکر کنید به هر قیمتی میتونید کارکرد ها رو زیاد کنید! در حالی که هدف این اصل بهره گیری بیشتر از سیستم با همون امکانات موجوده.

به هر صورت:

  • یک جسم می تواند کارکرد های متنوعی داشته باشد؛ بنابراین اجزای دیگر حذف می شوند.

اپراتور ایستگاه کاری رو در نظر بگیرید که باید از 30 ابزار مختلف برای انجام کارش استفاده بکنه . قطعا استفاده از ابزار آلات چند منظوره میتونه خیلی بهش کمک کنه.

منبع عکس

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۵ ۰ نظر
هادی آقازاده

پنج: ادغام (Merging)

هادی آقازاده


اولین نسل تلفن ها رو اگه دیده باشید، حتما به طراحی اون می خندید! و از این که چرا از همون اول گوشی و میکروفن رو با هم در یک مجموعه واحد قرار ندادن تعجب می کنید. کلاً همه این جوری هستیم تا وقتی راه حل خلاقانه ای ارائه نشده هیچ کس ایده ای نداره ولی وقتی ایده ای ساده مطرح می شه با خودتتون می گید چرا به ذهن من نرسید!

خیلی از فعالیت ها و کارکردها رو میشه در صورت تشابه نسبی با یکدیگر در یک مجموعه واحد قرار داد و از اتلاف جلوگیری کرد.این یعنی کاهش هزینه و افزایش ایده آلی سیستم.

یکی از خودروسازان مشهور با استفاده از مفهوم مهندسی همزمان، خودرویی را که متوسط زمان طراحی تا تکوینش 36 ماه بود را در 18 ماه طراحی و روانه بازار نمود.

آموزش ضمن خدمت، بسته های کمک آموزشی، ترکیب ایستگاه های کاری در خط تولید، شبکه های کامپیوتری همه مثال هایی از این اصل هستند.

به هر صورت:

  • اجسام مشابه یا اجسامی که برای انجام عملیات پی در پی در نظر گرفته شده اند را به صورت مکانی با هم ادغام کنید.
  • عملیات مشابه یا پیاپی را به صورت زمانی با هم ترکیب کنید.

اگه شما هم با مسئله کمبود پورت USB دست و پنجه نرم می کنین شاید این نوع پورت ها به دردتون بخوره.

منبع عکس

۱۵ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۸ ۰ نظر
هادی آقازاده

زحمت فکر کردن ...

هادی آقازاده


یک وبگردی ساده باز نا امیدت می کند! سریالی که این روزها مهمان سفره های افطار ماست گویا کپی ناقصی از یک سریال پر طرفدار آمریکایی است. جدا از بجث های توهین به شعور مخاطب و دیگر قضایا، به این فکر می کنم آیا قحطی سوژه بود که باید از یک فرهنگی که کاملا در تضاد با داشته های فرهنگی ماست ایده بگیریم؟ البته نباید تر و خشک را با هم بسوزانیم؛ اما قضیه ی کپی کردن کما بیش تبدیل به یک عادت شده. اشتباه نکنید! من مخالف ایده گرفتن به طرز صحیحش نیستم (کاری که شاید TRIZ خوب بلده) ولی ایده گرفتن فرق دارد با کپی کردن کامل تمامی جوانب کار.

رد پای این طرز تفکر در صنعت و تجارت ما هم خیلی پیش تر از اینها وجود داشته و دارد. یاد جمله ای می افتم که در کتاب کلید در وضعیت روشن خوانده ام. نویسنده اقرار می کند که محصولی را تولید می کردند که خودشان نمی دانستند چگونه ساخته می شود! این روزها که دوباره زمزمه های حضور پژو در ایران شنیده می شود باید دوباره شاهد کشتی های بزرگ قطعات خودرو باشیم که در بندرگاه های ما منتظر بارگیری هستند . صنعت مونتاژی ما تقاضایی برای نوآوری ایجاد نکرده است و نمی دانم چه کسی قرار است این دور باطل را بشکند و طرحی نو در اندازد. اقتصادی که کپی ناقصی از سیستم اقتصادی "الف" با آمیزه هایی از فلسفه  "ب" است و ادعا دارد نظام اقتصادی "ج" را اجرا می کند! چگونه می تواند تعریف سیستم را که انگاری همه مان بلدیم، در عمل نشان دهد. نظام اقتصادی که در آن فقط اسم اوراق بهره به اوراق بهادار تبدیل می شود و چه سمینارها و همایشهایی که برای توجیه و حتی جا انداختن این سیستم ناقص برگزار نمی شود ...

تا کی باید زحمت فکر کردن برای حل مسئله های خودمون را به دیگران واگذار کنیم؟ چه تعداد از رساله ها و مقاله ها دردی از درد های این مملکت رو درمان کرده؟ مسئله های ما آن قدر ها هم پیچیده نیست که نیازمند عنوان هایی باشد که خود نیازمند تفسیر هستند چه برسد به معادله ها و فرمول های چند صفحه ای ریاضی که در آخر انسان را از ادامه خواندنش منصرف می کند. هر گونه حساب کنیم در نهایت این خود ما هستیم که باید راه حلی برای مسئله هایمان پیدا کنیم . پس بهتر است شروع کنیم.

۱۲ تیر ۹۳ ، ۱۹:۰۵ ۱ نظر
هادی آقازاده