خلاقانه گام برداشتن در مسیر حل مسأله

مثل آدم مساله رو حل کردن ...

 سیدعلیرضا کاشی زاد

  • راننده بنز قمه داشته ولی فرهنگ نداشته، راننده بی ام و هم کلا اعصاب نداشته،
  • من میگم بنز و بی ام و رو از رده خارج کنید مقصر این 2 تا هستن
  • واقعاً جای تاسف داره که چه کسانی بنز و بی ام و سوار میشن که حتی فرهنگ مثل آدم مساله رو حل کردن هم ندارند!
  • ملت روانین ...
  • انسانیت بنز و بی ام و و پیکان و نیسان نمیشناسه
  • واقعا به سر ما ایرانیا چی اومده؟
  • (ماموران بلافاصله در محل حاضر شدند) در این قسمت منظور 1 ساعت بعد بوده
  • همه قمه بدست شدن!!! خوبه هنوز کارمون به اسلحه نکشیده فعلا با قمه داریم میریم جلو ببینیم می تونیم آمریکا رو بگیریم یا نه
  • نه همین لباس زیباست نشان آدمیت!!
  • تازه به دوران رسیدگی...!!!
  • وضع امنیت جامعه از این هم بدتر خواهد شد.
  • تو فقر فرهنگی داریم دست وپا میزنیم
  •  اون ساعت های شب تو سعادت آباد دور دور راه می اندازند
  • مگر آقازاده ها هفت تیر ندارند
  • این است عاقبت پول داشتن و شعور نداشتن
  • این حادثه واقعییه؟ یا یک سکانس از فیلم بود؟!!!!
  • مگه جنگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • خدایا تا وقتی که به ما فرهنگ و اعصاب و جنبه ندادی ، پراید هم نده



متن یک خبر تأسف برانگیز را در خبرآنلاین بخوانید. پیشنهاد من هم مطالعه­ ی تحلیل­ های مردم بود. تا زمان انتشار این یادداشت تعداد برخی از واژه­ ها در میان نظرات عبارت است از:

  • واژه قمه: 22 مرتبه
  • واژه فرهنگ: 13 مرتبه
  • واژه آدم: 6 مرتبه
  • واژه مسأله: 1 مرتبه

پ.ن : ساعتی پیش با یک مدیر فرهنگی دیداری داشتیم درباره چیستی کشف و حل مسأله ­ها!

۰۹ دی ۹۱ ، ۱۸:۰۹ ۱ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

تصویر موجود

سیدعلیرضا کاشی زاد

این یادداشت در نشریه سرآمد (ماهنامه بنیاد ملی نخبگان) منتشر شده است

امروز پنج ماه است که از فعالیت متمرکز اعضای گروه می­ گذرد. چهار نفر عضو ارشد این گروه هستند و هجده نفر از متخصصان رشته ­های مهندسی و  پزشکی با گروه ما همکاری می­ کنند. گروه ما در دو ماه اخیر به صورت موازی سه پروژه­ ی دانشگاهی - صنعتی را دنبال می­ کند. این گروه دغدغه ­ی کاربردی کردن آموخته­ های خودشان را دارند. کاربردی کردن آموخته ­های خود در جایی مثل ایران! این را یکی از اعضای ارشد این گروه می­ گوید؛ آقای میم یا مهندس مکانیک.
در سه جلسه ­ای که در جمع مدیریت گروه بودم. موضوعات بسیاری مطرح شده است. سوال و جواب­ های زیادی داشته ­ایم. امروز در چهارمین جلسه­ ی این گروه بحث منابع انسانی جدید از موضوعات اصلی دیدارمان بود. به گفته ­ی آقای شین - رتبه­ ی برتر المپیاد شیمی -  علت جذب نیروی توانمند و جوان، حجم سنگین فعالیت­ های یکی از پروژه­ های اخیر است؛ پروژه­ ی بتا.
خانم کاف یا مهندس کامپیوتر گروه ما با جذب نیروی انسانی رسما مخالفت کرد. خانم پ یا متخصص بایومتریال  گروه، سعی می­ کند نقش واسطه ­ای داشته باشد. ایده­ ی اصلی خانم پ این بود که گروه ما باید با برنامه پیش برود. آقای میم نیمی از جلسه را ساکت بود. در بحث وارد نمی ­شد اما معلوم بود که حواسش به گفت ­وگوها هست. بیشترین زمان جلسه به موضوع اصلی جلسه اختصاص یافت، یعنی منابع انسانی تازه نفس!
در میان گفت­ وگوی خانم کاف، خانم پ و آقای شین ، هم علاقه ­­مند بودم سکوت آقای میم شکسته شود و هم می ­خواستم بحث را به سمت و سویی ببرم که به نظر می­ رسید نقطه­ ی فراموش­ شده­ ی ماجراست. بنابراین پرسیدم: وضعیت دو پروژه ­ی دیگر چگونه است؟! بچه ­ها را چگونه تقسیم کرده­ اید؟ چه کسی کجاست؟ آقای شین گفت: اگر حمید و محمدرضا به پروژه ­ی بتا اضافه شوند، مشکل ما حل می­ شود. آقای میم بالاخره سکوتش را شکست و  گفت: حمید و محمدرضا افراد کلیدی پروژه ­ی آلفا هستند. جابه ­جایی ایشان مساوی است با اختلال در روند اجرای پروژه­ ی آلفا. خانم پ گفت با جابه­ جایی مخالفم. ولی فکر می ­کنم بهتر باشد برنامه­ ی زمانی حمید و محمدرضا را در پروژه ای آلفا و بتا مطابقت دهیم.
گفتم: ویژگی­ های این سه پروژه­ ی موازی چیست؟ آیا مطمئن هستید ساختار فعلی تقسیم نیروها برای پروژه­ ها، بهترین شکل ممکن است؟ نظر شما درباره ­ی لیست کردن ویژگی ­های پروژه ­ها و ویژگی­ های اعضا چیست؟! خانم پ و خانم کاف موافقت کردند. اما اقای میم گفت به نظرم تقسیم کار فعلی خوب است. آقای شین هم گفت: این کار زمان­ بر است. پرسیدم: در یک ساعت گذشته به چه نتیجه­ ای رسیده ­اید؟!

چند ثانیه ­ای به سکوت گذشت. پای تخته رفتم و نوشتم: چهار نفر ساعت یعنی چه؟ خانم کاف گفت: چهار نفر برای مدت یک  ساعت یا یک ساعت زمان برای چهار نفر. گفتم: اگر یک ساعت گذشته را به لیست کردن ویژگی­ های پروژه­ ها و ویژگی­ های اعضا اختصاص می ­دادیم، بهتر نبود؟! آقای میم سری تکان می­ دهد و می­ گوید: انگاری گفت­ وگوهای ما به نتیجه­ های عملیاتی نمی ­رسد، اما چرا؟

۳۰ شهریور ۹۱ ، ۱۸:۴۴ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

سمینار TRIZ محمودآباد

محمود کریمی


پنج‌شنبه شب تا جمعه 900223 برای سمینار آشنایی با نوآوری نظام‌یافته ‌TRIZ محمود آباد بودم. چند انجمن علمی دانشجویی با همکاری نمایندگی آمل مجمتع فنی تهران میزبان برگزاری این آموزش بودند. قرار بود پس از پخش زنده عمق آب (پنج‌شنبه 900222 ـ شبکه آموزش سیما) حدود ساعت 11 شب به سمت آمل و محمود آباد برویم که با جابه‌جایی عمق آب به آینده‌ای نزدیک غروب حرکت کردیم.
بیش از 100 نفر از شاهین‌شهر اصفهان، خوی، تنکابن، قائمشهر، آمل، محمود آباد و دیگر شهرها در سالن حضور داشتند و حتی شرایط اسکان آن‌ها نیز مهیا شده بود. کل کار داوطلبانه و با اراده جوان‌های دانشجو طراحی و مدیریت شد. جالب این که بچه‌های صنایع، عمرانی‌ها را نیز با خود همراه کرده بودند و تیم اجرایی ترکیبی بود از این دو رشته.
روزگاری بود که ذوق و شوق این نوع کارها در انجمن مهندسی صنایع ایران وجود داشت و اشتیاق انجام کار نو، بین همه دانشجوهای آن زمان موج می‌زد. چند روز پیش از سازمان ملی بهره‌وری ایران که حالا به گمانم نامش چیز دیگری شده، تماس گرفتند که دفتر انجمن کجاست و نام و نشانش را می‌خواستند.
این گروه جوان پرانرژی و کاربلد که معلوم بود تجربه‌ هم دارند، بی‌ادعا و چشمداشت مادی تلاش داشتند تا شرایط یادیگری آن چه خودشان دوستش داشتند را برای دیگران همه فراهم کنند. همین جمع آذر سال 1389 در دانشگاه شمال (واقع در آمل) شرایط مشابهی را فراهم کرده بودند. امیدوارم در روزهای روشن آینده این جوان‌ها باشیم و بتوانیم چیزهایی از خاطرات این روزها نقل کنیم.

۲۴ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۰:۰۰ ۰ نظر
محمود کریمی