سیدعلیرضا کاشی زاد

این یادداشت در نشریه سرآمد (ماهنامه بنیاد ملی نخبگان) منتشر شده است

امروز پنج ماه است که از فعالیت متمرکز اعضای گروه می­ گذرد. چهار نفر عضو ارشد این گروه هستند و هجده نفر از متخصصان رشته ­های مهندسی و  پزشکی با گروه ما همکاری می­ کنند. گروه ما در دو ماه اخیر به صورت موازی سه پروژه­ ی دانشگاهی - صنعتی را دنبال می­ کند. این گروه دغدغه ­ی کاربردی کردن آموخته­ های خودشان را دارند. کاربردی کردن آموخته ­های خود در جایی مثل ایران! این را یکی از اعضای ارشد این گروه می­ گوید؛ آقای میم یا مهندس مکانیک.
در سه جلسه ­ای که در جمع مدیریت گروه بودم. موضوعات بسیاری مطرح شده است. سوال و جواب­ های زیادی داشته ­ایم. امروز در چهارمین جلسه­ ی این گروه بحث منابع انسانی جدید از موضوعات اصلی دیدارمان بود. به گفته ­ی آقای شین - رتبه­ ی برتر المپیاد شیمی -  علت جذب نیروی توانمند و جوان، حجم سنگین فعالیت­ های یکی از پروژه­ های اخیر است؛ پروژه­ ی بتا.
خانم کاف یا مهندس کامپیوتر گروه ما با جذب نیروی انسانی رسما مخالفت کرد. خانم پ یا متخصص بایومتریال  گروه، سعی می­ کند نقش واسطه ­ای داشته باشد. ایده­ ی اصلی خانم پ این بود که گروه ما باید با برنامه پیش برود. آقای میم نیمی از جلسه را ساکت بود. در بحث وارد نمی ­شد اما معلوم بود که حواسش به گفت ­وگوها هست. بیشترین زمان جلسه به موضوع اصلی جلسه اختصاص یافت، یعنی منابع انسانی تازه نفس!
در میان گفت­ وگوی خانم کاف، خانم پ و آقای شین ، هم علاقه ­­مند بودم سکوت آقای میم شکسته شود و هم می ­خواستم بحث را به سمت و سویی ببرم که به نظر می­ رسید نقطه­ ی فراموش­ شده­ ی ماجراست. بنابراین پرسیدم: وضعیت دو پروژه ­ی دیگر چگونه است؟! بچه ­ها را چگونه تقسیم کرده­ اید؟ چه کسی کجاست؟ آقای شین گفت: اگر حمید و محمدرضا به پروژه ­ی بتا اضافه شوند، مشکل ما حل می­ شود. آقای میم بالاخره سکوتش را شکست و  گفت: حمید و محمدرضا افراد کلیدی پروژه ­ی آلفا هستند. جابه ­جایی ایشان مساوی است با اختلال در روند اجرای پروژه­ ی آلفا. خانم پ گفت با جابه­ جایی مخالفم. ولی فکر می ­کنم بهتر باشد برنامه­ ی زمانی حمید و محمدرضا را در پروژه ای آلفا و بتا مطابقت دهیم.
گفتم: ویژگی­ های این سه پروژه­ ی موازی چیست؟ آیا مطمئن هستید ساختار فعلی تقسیم نیروها برای پروژه­ ها، بهترین شکل ممکن است؟ نظر شما درباره ­ی لیست کردن ویژگی ­های پروژه ­ها و ویژگی­ های اعضا چیست؟! خانم پ و خانم کاف موافقت کردند. اما اقای میم گفت به نظرم تقسیم کار فعلی خوب است. آقای شین هم گفت: این کار زمان­ بر است. پرسیدم: در یک ساعت گذشته به چه نتیجه­ ای رسیده ­اید؟!

چند ثانیه ­ای به سکوت گذشت. پای تخته رفتم و نوشتم: چهار نفر ساعت یعنی چه؟ خانم کاف گفت: چهار نفر برای مدت یک  ساعت یا یک ساعت زمان برای چهار نفر. گفتم: اگر یک ساعت گذشته را به لیست کردن ویژگی­ های پروژه­ ها و ویژگی­ های اعضا اختصاص می ­دادیم، بهتر نبود؟! آقای میم سری تکان می­ دهد و می­ گوید: انگاری گفت­ وگوهای ما به نتیجه­ های عملیاتی نمی ­رسد، اما چرا؟