خلاقانه گام برداشتن در مسیر حل مسأله

۵ مطلب توسط «سروش رحیمیان» ثبت شده است

نت فلیکس علیه دنیا ( یا: آیا ما واقعا تلویزیون تماشا می کنیم؟! )

How is Internet changing Entertainment: Netflix Vs. TV 

Broadcasting media such as TV channels and radio station haven't change through past century. Their business model haven't changed that much since the beginning.But Internet is here to change the rules,again. Internet has provided a widespread and reliable platform, literally for everyone to create and publish content. Netflix is one of key players who tamed the power of Internet to change the way people access entertainment content. 

الوین تافلر در کتاب موج سوم، در توصیف کسب و کارهای عصر اطلاعات بر این نکته تاکید دارد که خدمات به مشتریان در این دوره به شدت شخصی سازی شده و به طور کامل مطابق نیازهای مشتریان خواهد بود به همین دلیل در این عصر خبری از کارتل ها و شرکتهای بزرگ نخواهد بود و تولید انبوه دیگر وجود نخواهد داشت. در صنعت تلویزیون این اتفاقی که عملا به کندی در چند سال اخیر و با ظهور اینترنت به واقعیت نزدیک شده است.

عملا دوره سلطنت تلویزیون بر دنیای رسانه و سرگرمی از دهه 1960 آغاز شد. در این دهه برای اولین بار درآمد حاصل از برنامه های تلویزیونی از رادیو پیشی گرفت. برنامه های روتین روزانه یا هفتگی به وجود آمدند و  دستگاه تلویزیون در مدلهای مختلف و قیمت مناسب جای خود در اتاق نشینمن خانه ها تثبیت کرد. در آغاز این دهه قدرت در دست ایستگاه های پرسابقه ای بود که پیش از این در رسانه های دیگر مخصوصا رادیو، نفوذ خود بر مخاطبین را تثبیت کرده بودند. هزینه های سرسام آور، امکان ورود رقبای جدید را به بازار نمی داد و قدرت در دست تعداد محدودی از شبکه ها بود. در ایالات متحده سه غول NBC ، ABC و CBS تمامی بازی را کنترل می کردند. این شبکه ها به صورت رایگان پخش می شدند و درآمد آنها از طریق تبلیغات تامین می شد. اولین تغییر عمده در اوایل دهه 70 و با ظهور HBO اتفاق افتاد.

  

این شبکه اولین شبکه ای بود که مدل کسب و کاری آن بر پایه حق اشتراک بود. HBO با پخش سریال و فیلم های تلویزیونی و سینمایی و مسابقات ورزشی مثل بوکس کار خود را آغاز کرد.  در ادامه این شبکه خود دست به کار تولید محتوا شد و بسیاری از فیلم ها و سریال های  محبوب و تحسین شده سال های اخیر دنیا، محصول این شبکه تلویریونی است. این شبکه امروز بیشتر از 140 میلیون مشترک در سراسر دنیا دارد که از طریق کابل و ماهواره این شبکه را دریافت می کنند.

ظهور HBO و شبکه های اشتراکی نظیر آن نقطه عطفی در این صنعت، چه از لحاظ کسب و کاری و چه از لحاظ محتوایی، بود اما هنوز ماهیت اصلی این صنعت بود که از زمان ظهور آن تا آن زمان بدون تغییر باقی مانده بود. مشکل عمده این بود که مخاطبین باید برنامه دلخواه خود را فقط زمانی که شبکه آنرا پخش می کرد تماشا کند. هر چند افزایش تعداد شبکه به تنوع محتوا کمک کرده بود اما باز شبکه های اصلی که دست بالا را داشتند برنامه های خود را با در نظر گرفتن بخش مشخصی از بازار هدف که تحت نفوذ آنها بود تهیه می کردند. دهه نود دهه ظهور دستگاه های ضبط خانگی بود که امکان ضبط برنامه های تلویزیونی را رو نوارهای ویدئویی می دادند. سپس این دستگاه جای خود را به دستگاه دیجیتال ضبظ ویدئویی(DVR) دادند؛ که کیفیت، حافظه و امکانات بسیار بیشتری داشت. اما تحول بزرگ و تحقق نسبی پیش بینی تافلر تا سال 2007 از راه نرسید.

ادامه مطلب...
۱۴ آبان ۹۳ ، ۱۲:۱۵ ۲ نظر
سروش رحیمیان

نوآوری خدماتی و مدل های کسب و کار

Service Innovation & Business Models

با ظهور موج اطلاعات در  اوایل دهه هفتاد میلادی، مشاغل  و صنایع به شکل گسترده ­ای شروع به تغییر شکل کردند. مشاغل یدی و مهارت ­های پایین حذف گردید و تمرکز از تولید صنعتی به خدمات منتقل گردید. این روند امروز منجر به این گردیده است که سهم بخش خدمات در اقتصاد 40 قدرت اقتصادی اول دنیا به 60 درصد  و در اقتصاد ایالات متحده به عنوان اقتصاد اول دنیا به 80 درصد رسیده است. طبق آمار مرکز آمار ایران در سال 1388 میزان اشتغال در بخش خدمات در ایران حدود 50 درصد بوده است. با توجه به الگوهای جهانی می توان انتظار داشت که این رقم همچنان به رشد خود ادامه دهد.
یکی از مشکلات توسعه خدمات در ایران، نگاه اشتباهی است که افکار عمومی و حتی برخی تصمیم گیران به خدمات دارند که ناشی از تلقی اشتباه آنها از خدمات است. در ایران معمولا خدمات، مشاغل کاذب مثل واسطه گری را به ذهن متبادر می کند یا به عنوان مشاغل با مرتبه پایین شناخته می شود (مثلا به نظافت­چی، آبدارچی و... در سازمان ها نیروی خدماتی می ­گویند!) حوزه­ های خدمات در عمل نبض فعالیت ­های اقتصادی یک کشور را در دست دارند. بانکداری و بیمه، حمل ونقل، آموزش، بهداشت و درمان، گردشگری، بازرگانی، پژوهش، خدمات فنی مهندسی و... از مهمترین فعالیت­ های خدماتی محسوب می­شوند. هر یک از این این حوزه ­ها، نقش تاثیرگذاری را در طراحی و ایجاد موتورهای رشد اقتصاد یک کشور ایفا می­ کنند.

ادامه مطلب...
۲۱ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۵ ۰ نظر
سروش رحیمیان
دوشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۲۱ ب.ظ سروش رحیمیان
صنعت و دانشگاه ... دانشگاه و صنعت

صنعت و دانشگاه ... دانشگاه و صنعت


ارتباط دانشگاه با صنعت

«هم اندیشی راهکارهای دانش بنیان ارتباط دانشگاه و صنعت (با تاکید بر توانمندی های مهندسی صنایع)» من خودم خبر نداشتم که جلسه قرار است اینقدر پر و پیمان باشد، ولی عایدی من از این همایش خیلی بیشتر از چیزی بود که فکر می کردم. در این یادداشت دوست دارم فقط سوالاتم را با شما به اشتراک بگزارم. سوالاتی که در طی این هم اندیشی در فکرم می چرخیدند. 

حاضرین در همایش از دو گروه تشکیل شده بودند: دانش آموختگان دوره های مختلف و اعضای هیئت علمی دانشکده. 

اداره جلسه با ریاست دانشکده بود. ایشان پس از توضیحات مقدماتی در مورد موضوع جلسه، سه سوال مطرح کردند. نقل به مضمون، این سوالات سه زمینه داشت؛ دانشجو باید چه مهارت هایی داشته باشد، صنعت چه انتظاراتی از دانشگاه دارد و اینکه ارتباط بین دانشگاه و صنعت باید چگونه باشد. پس از این حاضرین یک به یک شروع به صحبت کردند. از مدیرعامل تا کارشناس، از دولتی تا خصوصی، کارآفرین، دانشگاهی، بورس، حمل ونقل، خودرو سازی، مدیر پروژه و زمینه های مختلف دیگر. مشتی نمونه خروار، از زمینه کاری مهندسان صنایع در کشور ما بود که با سابقه های کاری مختلف در جلسه حضور داشتند و پررنگ ترین نقطه اشتراکشان فارغ التحصیل شدن از دانشکده مهندسی صنایع بود. تجربیاتی که شنیدشان تجربه ارزشمندی برای من بود که جوانترین فرد حاضر در همایش بودم.  

در طی حدود 4 ساعتی که آنجا نشسته بودم بیشتر از اینکه به راه حل ها فکر کنم به پرسش ها فکر می کردم. سه محور اولیه به نظرم تا حد خوبی مسئله ها را پوشش می داد. صحبتهای حاضرین هم حکم بنزین برای این موتور پرسش سازی بود انگار! 

در زمینه مشکلات صنعت چیزهایی که به ذهنم رسید این بودند که آیا اصلا کسب و کارهای ما مشکلاتی از این جنس دارند؟؟ منظورم مشکلاتی است که به دست دانشگاه حل شود. اصلا کسب و کارهای ما فرصتی برای دغدغه های توسعه ای دارند؟؟ اگر دارند آیا آگاهند که به کدام سمت قدم بردارند؟؟ به شکل خلاصه آیا مسائل خود را می شناسند؟؟ دستمزد و بیمه، قیمت گذاری، تحریم ها، فضای کسب و کار نامناسب، قوانین مشکل دار و متغیر، نیروی کار متخصص، تسهیلات و اعتبارات، تورم و افزایش قیمت مواد اولیه، به فرض اینکه مشکلات اصلی بنگاه ها هستند (حداقل به زعم خودشان) ، در وسط این دعواها اصلا جایگاهی برای دانشگاه می توان تصور کرد؟؟ آیا واقعا مسئله بنگاه ها صرفا بیرونی است؟؟  

در طرف دانشگاه مشکلی که بیش از همه به نظرم پر رنگ رسید این بود که چگونه این طرح ها جذب دانشگاه شود؟؟ چه کسی با چه ساز و کاری قرار است این مشکلات را حل کند؟؟ به عنوان یک نکته کوچک اینکه اگر من در دانشکده خودمان بخواهم به کار تحقیقاتی بپردازم کجا (مکان فیزیکی) می توانم بشینم و کار کنم؟؟ چه سالنی و امکاناتی فراهم است؟؟ چگونه باید با اساتید ارتباط بگیرم؟؟ چه چیزی عاید اساتید و دانشجویان می شود؟؟ انگیزه دانشگاه چیست؟؟ یک موسسه غیرانتفاعی که بر اساس شهریه دانشجویان کار می کنند(!؟) و سی سال به همین شکل کار کرده است، چه انگیزه ای می توانند برای کسب درآمد داشته باشد؟؟ اگر هدف کسب درآمد نیست پس چه محرک های جایگزینی برای ایجاد حرکت در بدنه دانشگاه وجود دارد؟؟ 

در مورد دانشجویان مهندسی صنایع چیزی که در ذهنم جرقه زد و در صحبت یکی از اساتید دانشکده نمود ویژه ای پیدا کرد این بود که مگر کسانی که اینجا نشسته اند خود دانش آموخته صنایع نیستند؟ مگر در همین دانشکده درس نخوانده اند؟ آن استاد ارجمند از حاضرین پرسیدند «آیا اینجا کسی هست که بگه اگر صنایع نخونده بود میتونست به اینجایی که الان هست برسه؟» که کسی حداقل در آن فضا مخالفتی با این گزاره نکرد. اگر همه اینها به توانایی های فردی بستگی دارد، ریشه این توانایی فردی کجاست؟؟ پس تکلیف سیستم چه می شود؟ جایگاه آموزش و پرورش استعدادها کجاست؟  آیا مشکل در فرهنگ دانشجویی و دانشجو بودن است؟؟ آیا این مشکل پیش از این نبوده است و مختص به نسل جدید دانشجویان است؟؟

اینها و شاید سوالاتی دیگر حاصل من از این هم اندیشی که قرار است، پردامنه تر و تخصصی تر ادامه پیدا کند و امیدوارم نتیجه عملی نیز داشته باشد. ارتباطی که می تواند موتور محرک اقتصاد رکود زده ما در وضعیت پر فشار فعلی باشد. متنظر نظرات شما در مورد این موضوع هستم.

۰۶ مرداد ۹۳ ، ۲۱:۲۱ ۱ نظر
سروش رحیمیان
يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۲:۴۲ ب.ظ سروش رحیمیان
Hack day یا گر تو بهتری میزنی بستان بزن!

Hack day یا گر تو بهتری میزنی بستان بزن!


hackday event

خبری درباره نتفلیکس «Netflix» برای اولین بار من را با این واژه آشنا کرد. طی برنامه «hack day» یکروزه شرکت نتفلیکس مهندسان این شرکت سیستمی درست کرده بودند که اگر کاربر در هنگام تماشای برنامه مورد علاقه اش در جلوی کامپیوتر به خواب می‌رفت پخش برنامه متوقف و صدا قطع می‌شد. این و چندین دستاور دیگر حاصل 24 ساعت کار مداوم مهندسان نتفلیکس بود که در یک فضای نوآورانه به دور از همه دغدغه‌های کاری خلق شده بود.

«hack» در لغت به معنی پیدا کردن یک راه حل سریع و مناسب است؛ راه حلی هوشمندانه که الزاما شسته رفته‌ترین راه‌حل نیست. در واقع «hack day» یا «hackathon» برنامه هایی است که در آن تعدادی قابل توجهی از توسعه‌دهندگان برای زمان مشخصی (معمولا 1روز تا 1 هفته) دور هم جمع می‌شوند و در قالب تیم های مختلف برای یک موضوع خاص یا یک هدف عمومی به خلق و توسعه ایده ها می پردازند. در ابتدا معمولا فعالان این حوزه یا مدیران ارشد و دست‌اندرکاران برگزاری به سخنرانی می‌پردازند تا وضعیت موجود، اهداف مورد نظر و همچنین پیشرفت‌ها و امکانات و منابع جدید را به فراخور برنامه اصلی مراسم تشریح کنند.‌ شرکت‌های دانش‌محور یا تکنولوژی‌محور، دانشگاه‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد از برگزارکنندگان اصلی چنین برنامه‌هایی هستند. این برنامه یا به صورت داخلی از بین دانشجویان یا کارمندان همان نهاد یا به شکل باز، با حضور متقاضیان واجد شرایط برگزار می‌شود. در پایان هم ایده‌ها ارائه می‌شود و از ایده‌های برتر تقدیر می‌گردد. معمولا جوایزی نیز در بخش‌های مختلف به برگزیدگان اهدا می‌شود.

شرکت‌های برزگی مثل اینتل «Intel»، گوگل «Google»، یاهو «Yahoo» و از این دست شرکت‌ها حتی از شرکت، شهر و کشور خود فراتر رفته‌اند و مراسم‌هایی را در کشورهای دیگری برگزار می‌کنند تا بتوانند از ناب‌ترین استعدادها، در هر نقطه‌ای از جهان استفاده کنند. بعضی از این «hack day»‌ها با هدف‌های خاص برگزار می‌کردند مثلا لینکدین «LinkedIn»  یک برنامه با هدف افزایش حضور زنان در عرصه مهندسی برگزار کرد. بعضی دیگر با هدف توسعه یک برنامه یا یک زبان برنامه‌نویسی خاص و یا بهبود یک سرویس آنلاین برگزار می‌گردد.‌ یا در سالگرد مرگ آرون شوارتز مبتکر، برنامه‌نویس و فعال شهیر دنیای اینترنت، تعدادی از برنامه‌نویسان گرد هم آمدند تا با فعالیت خود، دنیای مجازی را به شکلی که او تصور می‌کرد، به واقعیت تبدیل کنند.

البته این مراسم‌ها فقط محدود به مسائل تجاری یا علمی نیست. در برنامه «national day  of civic hacking» در روز 31 می 2014، 11 هزار نفر در 83 شهر آمریکا گرد هم آمدند تا با استفاده از امکانات در دسترس خود، به همفکری و همیاری برای حل مشکلات جامعه‌شان بپردازند. این افراد که از اقشار مختلف اجتماع محلی خود بودند، با دیدی کارآفرینانه و با استفاده از تکنولوژی‌های موجود و اطلاعات در دسترس سعی کردند که مشکلات مختلف جامعه خود را مورد بررسی قرار دهند تا راه حل‌های کم‌هزینه‌تر و کاربردی‌تری پیدا کنند.

در نوع دیگری از این برنامه‌ها، تشکل غیردولتی و غیرانتفاعی «GovHack» در استرالیا هر ساله برنامه‌هایی را جهت بهبود خدمات دولتی و ایجاد یک دولت باز و شفاف به کار می‌گیرد. هدف این برنامه استفاده بهتر از منابع و اطلاعات دولتی است. تمام افراد به صورت داوطلبانه در این hack day  حاضر می‌شوند.

در بریتانیا نیز گروهی از متخصصان کامپیوتر در مراسم‌های مشابهی تخصص خود را در جهت ارتقای سیستم درمانی ملی بریتانیا به کار می‌گیرند. در برنامه «NHS hack day» این افراد هر ساله به صورت داوطلبانه جمع می شوند تا با بهبود مستمر و ارتقای سیستم یک نرم‌افزار کد باز (open source) که برای این سیستم طراحی شده است، تا همه افراد در سرتاسر بریتانیا، بتوانند از بهترین خدمات بهداشتی بهره مند شوند.

نمونه‌های بسیار دیگری نیز در گوشه و کنار دنیا درحال برگزاری است. زمان برگزاری محدود و نگاه کاربردی به موضوع، کنار فضای یادگیری در رقابت، باعث جذابیت چنین گردهمایی‌هایی شده است. نکته قابل توجه دیگر حضور پررنگ سازمان‌های مردم‌نهاد و نیروهای داوطلب در جهت حل مسائل شهری، اجتماعی و دولتی است که بعد جدیدی به چنین برنامه‌هایی بخشیده است.

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۲ ۰ نظر
سروش رحیمیان

دربست میرداماد!

سروش رحیمیان


مفهوم freelancer (در فارسی از کلمه کارمزدی برای ترجمه استفاده می شود که به نظرم زیبا نیست) مفهوم تازه ای نیست. فریلنسر به عنوان یک شخص در ازای مبلغ مورد توافق کاری را برای شخص یا شرکتی انجام می دهد بدون آنکه استخدام شود. این خدمات بیشتر  در حوزه های مشاوره و خدمات فنی مهندسی رایج هستند.

حالا اما این موضوع به سطوح بالاتری ارتقا پیدا کرده است. امروز افراد با بهره گیری از فرصتهای موجود درفضای مجازی به قول معروف «از آب کره می گیرند». البته نه اینکه کلاه از سر کسی بردارند بلکه ارتباطات وسیعی که به لطف اینترنت و تلفن های همراه میسر شده است فرصت های جدیدی برای کسب درآمد به وجود آورده است که پیش از این حتی به ذهن این افراد هم خطور نکرده بوده است.

نمونه ای که در ادامه مروری بر آن خواهیم داشت سرویس های «ridesharing» یا به اشتراک گذاری سواری است. در این سیستم ها که اصولا مبتنی بر پلتفرم موبایل هستند، در یک سو خدمت دهنده - راننده و صاحب خودرو - قرار دارد و در سوی دیگر مسافر که متقاضی خدمت است. فرض کنید که شما قصد دارید از میدان آزادی خود را به خیابان میرداماد  برسانید. اپ را باز می کنید و روی نقشه موقعیت راننده های نزدیک را می بینید. با کلیک بر روی هر کدام از آنها می توانید مشخصات راننده و خودرو، عکس، امتیازات داده شده توسط مسافران قبلی را ببنید. سپس می توانید تقاضای خود را ثبت کنید. راننده اعلام آمادگی می کند و می توانید از روی نقشه شاهد این باشید که راننده شخصی شما دارد به سوی شما می آید. سوار که شدید، سپس اپلیکیشن مثل یک تاکسیمتر هزینه شما را تا مقصد محاسبه می کند و در پایان هزینه را به صورت خودکار از حساب شما برداشت می کند و به حساب راننده واریز می کند. شما در پایان موظفید که فرم نظرسجی را تکمیل کنید.  

هزینه این سرویس ها در عمل بیشتر از هزینه تاکسی های رایج است و کمی هم معطلی خواهید شد اما سرویسی که دریافت می کنید بسیار متفاوت است. حس داشتن یک راننده شخصی  با یک خودرو مناسب یا حتی لوکس ارزشی است که مشتریان حاضرند برای آن این هزینه بیشتر را متحمل شوند. کنترل و دقت نظر شدیدی بر کیفیت کاری راننده و اعتماد مشتریان به حدی است که در پلتفرم لیفت (Lyft) اکثریت مشتریان را خانم های بین 18 تا 35 سال  تشکیل می دهند و رانندگانی که امتیازشان کمتر از 4.5 از 5 شود، از سیستم خارج می شوند. با هر راننده به صورت رو در رو مصاحبه می شود و  شرایط سخت گیرانه ای برای ورود رانندگان به سیستم وضع گردیده است. این سرویس ها نه تنها برای مسافرین و رانندگان بلکه برای سرمایه گزاران نیز بسیار جذاب بوده است به طوری که این شرکت ها در چند سال اخیر صدها میلیون دلار سرمایه به خود جذب کرده اند. ارزش تخمینی ابر (Uber) که از شرکتهای پیشرو در این این صنعت است و تمرکز بیشتری بر سرویس های لوکس دارد، در طی آخرین برآورد انجام شده 18 میلیارد دلار است. این شرکت در حال حاضر در بیش از 39 کشور مشغول فعالیت است.

البته شروع این سیستم ها بدون مشکل نبوده است. مشکلات و خلا های قانونی یکی از مشکلاتی بوده است که این شرکت ها با آنها روبرو هستند به طوری که عملا در بعضی کشورها و شهرها هنوز مجوز فعالیت ندارند. از طرف دیگر رقیب اصلی این سامانه که تاکسی ها هستند نیز بیکار ننشسته اند. به خصوص در کشورهای اروپایی اعتصابات چند روزه، شکایت های حقوقی و حتی در یک مورد در فرانسه حمله به یک راننده سامانه ابر از مشکلاتی است که این شرکت ها با آنها دست به گریبانند. مخصوصا این که در بعضی کشورها قوانین سخت گیرانه و محدود کننده ای برای تاکسیرانی وجود دارد. از طرف دیگر مثلا در ایالت کالیفرنیا، مجلس ایالتی طی قانونی به طور رسمی این نوع از فعالیت های حمل و نقل را به رسمیت شناخت. اتفاقی که به زودی شاهد آن در ایالت ها و کشورهای دیگر نیز خواهیم بود. مقاومت در برابر تغیر بی فایده است.

نتیجه نهایی چه خواهد شد؟

از نظر من این گونه رقابت و بلکه جنگ ها نهایتا به نفع مصرف کنندگان و در نهایت به نفع اقتصاد هر کشورها خواهد بود. نتیجه این کشمکش ها مطمئنا اگر به مسائلی نظیر انحصار قانونی و تسلیم شدن در اثر فشارهای سندیکاهای کارگری نرود و به جای آن یک فضای رقابتی جهت بهبود کیفیت خدمات و عادلانه تر شدن قیمت منجر شود، نتیجه آن افزایش بهره وری منابع اقتصادی خواهد بود. 

در یادداشت های بعدی باز به بررسی نمونه های دیگر از این دست کسب و کارها خواهیم پرداخت.

۱۳ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۷ ۰ نظر
سروش رحیمیان