ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو دیپلم بگیری لیسناسه هاش بیکارن!!
این جمله رو فکر کنم در میانه های دبیرستان بودم که خوندم. سالهایی که با ذوق و شوق به دنبال راهیابی به محل دانش یا همون دانشگاه بودیم. گذشتن از بزرگ ترین ماراتن علمی کشور- اصطلاحی که معمولاً در اخبار برای خبر کنکور میگن-
به اینکه سیستم آموزشی ما کنکور محور شده و به جای ایجاد روحیه پژوهشی در بچه ها اون ها رو از کاوشگری دور میکنه و درس خوندن تستی جای درس خوندن مفهومی رو گرفته و ... کاری ندارم ولی این نحوه ورود به دانشگاه یه موقعیتی رو پیش اورده به اسم پیش دانشگاهی. منظورم از پیش دانشگاهی همون حدود سه ماهی هست که از کنکور تا ثبت نام در دانشگاه طول میکشه. پیش دانشگاهی واقعی همون روزهاست.
خلاصه ی داستان میشه اینکه ما داریم دانش آموزانی رو به دانشجویان تبدیل می کنیم که هیچ آموزشی برای دانشجو بودن به اونها ندادیم و تازه فرصتی- به نظر سه ماه خیلی کم باشه- هم براشون قائل نشدیم که بتونن از فضای مدرسه به فضای دانشگاه وصل بشن. دانشگاه واقعاً به پیش دانشگاهی نیاز داره.
احتمالاً اگر ما برای آینده سازان کشور بیشتر برنامه ریزی کنیم و قبل از ورود به صحنه جویندگی دانش اونها رو برای یافتن چیزی که باید به دنبالش باشند - که شاید اصلاً طلای اونها از جنس دانش یا علم نباشه- ترغیب کنیم کمتر شاهد مسائلی از جنس انصراف، مشروطی، مردود علمی و ... خواهیم بود.
"دانشگاه ها چقدر برای پذیرا بودن دانشجویان آماده اند؟"
چه قدر در دانشگاه ها شاهد رفتارهای دانش محوریم؟ چه قدرش مدرک محور است و چه قدرش حتی بدون تعریف مشخصی است؟