این یادداشت در نشریه سرآمد (ماهنامه بنیاد ملی نخبگان) منتشر شده است
در سه جلسه ای که در جمع مدیریت گروه بودم. موضوعات بسیاری مطرح شده است. سوال و جواب های زیادی داشته ایم. امروز در چهارمین جلسه ی این گروه بحث منابع انسانی جدید از موضوعات اصلی دیدارمان بود. به گفته ی آقای شین - رتبه ی برتر المپیاد شیمی - علت جذب نیروی توانمند و جوان، حجم سنگین فعالیت های یکی از پروژه های اخیر است؛ پروژه ی بتا.
خانم کاف یا مهندس کامپیوتر گروه ما با جذب نیروی انسانی رسما مخالفت کرد. خانم پ یا متخصص بایومتریال گروه، سعی می کند نقش واسطه ای داشته باشد. ایده ی اصلی خانم پ این بود که گروه ما باید با برنامه پیش برود. آقای میم نیمی از جلسه را ساکت بود. در بحث وارد نمی شد اما معلوم بود که حواسش به گفت وگوها هست. بیشترین زمان جلسه به موضوع اصلی جلسه اختصاص یافت، یعنی منابع انسانی تازه نفس!
در میان گفت وگوی خانم کاف، خانم پ و آقای شین ، هم علاقه مند بودم سکوت آقای میم شکسته شود و هم می خواستم بحث را به سمت و سویی ببرم که به نظر می رسید نقطه ی فراموش شده ی ماجراست. بنابراین پرسیدم: وضعیت دو پروژه ی دیگر چگونه است؟! بچه ها را چگونه تقسیم کرده اید؟ چه کسی کجاست؟ آقای شین گفت: اگر حمید و محمدرضا به پروژه ی بتا اضافه شوند، مشکل ما حل می شود. آقای میم بالاخره سکوتش را شکست و گفت: حمید و محمدرضا افراد کلیدی پروژه ی آلفا هستند. جابه جایی ایشان مساوی است با اختلال در روند اجرای پروژه ی آلفا. خانم پ گفت با جابه جایی مخالفم. ولی فکر می کنم بهتر باشد برنامه ی زمانی حمید و محمدرضا را در پروژه ای آلفا و بتا مطابقت دهیم.
گفتم: ویژگی های این سه پروژه ی موازی چیست؟ آیا مطمئن هستید ساختار فعلی تقسیم نیروها برای پروژه ها، بهترین شکل ممکن است؟ نظر شما درباره ی لیست کردن ویژگی های پروژه ها و ویژگی های اعضا چیست؟! خانم پ و خانم کاف موافقت کردند. اما اقای میم گفت به نظرم تقسیم کار فعلی خوب است. آقای شین هم گفت: این کار زمان بر است. پرسیدم: در یک ساعت گذشته به چه نتیجه ای رسیده اید؟!
چند ثانیه ای به سکوت گذشت. پای تخته رفتم و نوشتم: چهار نفر ساعت یعنی چه؟ خانم کاف گفت: چهار نفر برای مدت یک ساعت یا یک ساعت زمان برای چهار نفر. گفتم: اگر یک ساعت گذشته را به لیست کردن ویژگی های پروژه ها و ویژگی های اعضا اختصاص می دادیم، بهتر نبود؟! آقای میم سری تکان می دهد و می گوید: انگاری گفت وگوهای ما به نتیجه های عملیاتی نمی رسد، اما چرا؟