خلاقانه گام برداشتن در مسیر حل مسأله

۴۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «TRIZ» ثبت شده است

خواب کلاس پرید!

The Sleepy Class Waked Up

بین جمعی از کارکنان باتجربه ولی تازه استخدام یک سازمان دولتی، بعدازظهر داغ تابستانی در ماه رمضان، درباره حل مسأله کلاسی برقرار بود. برای پیش‌گیری از خوابیدن حاضرین در کلاس به دلیل سرفصل­‌های کسل­‌کننده و بی­‌فایده جزوه حل مسأله (مصوب سازمان مدیریت دولتی)، با رویکرد فرار به جلو تصمیم گرفتم کمی اطلاعات آنها را پیرامون خلاقیت و TRIZ تحریک کنم.

بعد از نیم ساعت بحث درباره تعریف مسأله از تک تک حاضرین در کلاس خواستم یک مسأله موجود در اطراف خود را مثال بزنند. هدفم این بود که به عنوان تمرین کلاسی و با توجه به مطالب بیان شده پیرامون تعریف مسأله، یک مسأله واقعی را از محیط کار یا زندگی خود شناسایی و با ادبیات تعریف مسأله در تریز بیان کنند.

نوبت رسید به مدیر روابط عمومی که اتفاقا باتجربه هم بود. جوانی پرمایه هم در ظاهر و هم در باطن. خوشبختانه طرح مسأله طنزگونه ایشان علاوه بر شکستن فضای خواب­‌آلود کلاس، توجه همه را بیشتر به تعریف مسأله جلب کرد.

فضای کنفرانسی کلاس، ایشان رو در یک رأس و بنده رو در رأس دیگر چیدمان بیضی­‌گونه صندلی‌­ها قرار می‌داد.

مسأله را این گونه تعریف کردند:

«ما در واحد روابط عمومی هستیم. متشکل از 20 نفر که 5 خبرنگاریم. مشکل ما کمبود جا و نامناسب بودن فضای اداری است. به دلیل الزام شغلی، فضای اداری ما باید در همسایگی اتاق ریاست باشد. پیامد آن، تردد بیش از حد، سر و صدای تعاملات برون‌سازمانی، ترددهای طبیعی واحد ریاست و در کنار این‌ها مسأله کمبود جا، همه پرسنل و به ویژه خبرنگاران را به ستوه آورده است.

یادآوری مدام موضوع به رؤسا هم با شنیدن یک چشم و لبخندی پرمعنا همراه است. معنایش این است که دلتان را خوش نکنید چون این ساختمان جای خالی برای جابه‌جایی شما ندارد! و البته واقعا خود ما هم جایی را در ساختمان سراغ نداریم که به درد ما بخورد!»

این قسمت را با چنان آه و ناله‌ای تعریف کرد که اگر امکاناتی در اختیار داشتم بدون شک برای ایشان یک طرح توسعه مصوب می‌کردم.

صحبت وی تمام شد و نوبت به من رسید. باید بنا بر ادعای خودم سعی می­‌کردم با اصلاح بیان مسأله، کمی در تعریف مسأله بهبود ایجاد کنم. ذهنیتی نداشتم! ولی از او پرسیدم: شما وضع موجود را خوب تشریح کردید ولی از وضع مطلوبتان چیزی نگفتید!

ادامه دادند: «من اگر 2 متر جا داشته باشم که برای مواقع لازم بچه­‌ها بتوانند حداقل برای نوشتن محتوای خبری در یک جای ساکت و راحت تمرکز کنند کفایت می­‌کند! ما که چیز زیادی نمی‌خواهیم»

نوبت من شد!

پرسیدم: «پس به این ترتیب ما با چند خواسته متضاد روبه‌رو هستیم!»

  • هم شما باید نزدیک اتاق ریاست باشید، هم نباشید!
  • محل کار شما هم باید تحمل سر و صدا داشته باشد، هم نداشته باشد!

ایشان به همراه چند نفر دیگر از همکارانشان که در کلاس حضور داشتند به اتفاق پاسخ دادند: «دقیقا! همینطور است و خندیدند.»

من که هدفم از این تمرین فقط صحبت راجع به چیستی تریز بود، انگار از جیب ساعتی ذهنم یکی از اصول ابداعی تریز بیرون پرید.

به آقای مدیر گفتم: «یکی از اصول ابداعی تریز به نام اصل کیفیت موضعی می‌گوید سعی کنید مسأله را فقط برای بخشی از موضوع حل کنید! یعنی اگر نمی­‌توان برای همه 20 نفر شما فضای اداری جدید پیدا کرد، آیا نمی‌شود برای 2 نفر از شما یک اتاق کوچک ساکت و دنج (حتی یک زیرپله) اختصاص داد تا مواقعی که نیاز به نوشتن و تمرکز دارید نفرات مربوطه به راحتی به آن اتاق مراجعه کنند؟»

مدیر با لبخند پاسخ داد: «چرا نمی‌شود. اتفاقا چنین فضایی همین حالا در دسترس است!»

گفتم: «خب! به همین می‌گویند تغییر در تعریف مسأله که منجر به پیدا شدن راه حل می‌شود. تریز از اینجا شروع می‌شود.»

تا وقتی که ما برای مدیران بالادستی مسائلی مطرح می‌کنیم که پر از تضاد هستند، نباید توقع داشته باشیم که آن‌ها بین همه مشغله‌هایشان بنشینند و یک راه حل مطلوب تقدیم ما کنند!

ولی اگر مسأله را بشکافیم و پیشنهاد وضع مطلوبمان را هم کنارش بگذاریم، فقط به اندازه یک امضا برای آن مدیر زحمت ایجاد کرده‌ایم. که معمولا دست‌یافتنی است.

۰۸ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۳ ۰ نظر
مسعود نظری­‌منش

TRIZی ها؛ Intel

TRIZ Stories & World Companies; 1

اگر می خواهید از تجربه مهندسان Intel در استفاده از TRIZ بشنوید، پیشنهاد می کنم این مصاحبه کوتاه را تماشا کنید. مهندسانی در اینتل هستند که کارشان حل تضادهای فنی است. موقعیت تضاد در مسأله های ابداعی پاشنه ی آشیل ماست. بیش از 10 سال از TRIZی شدن Intel می گذرد. شروع یادگیری TRIZ در Intel به سال 2003 باز می گردد.

 

۰۸ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۳۰ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

ده: اقدام مقدماتی (Preliminary Action)


دیدید بعضی از دانشجو ها و دانش آموزها وقتی تصمیم می گیرند درس بخونند یا پروژه ای رو شروع کنند، علاوه بر این که میگن از این شنبه شروع می کنم، کل وسایلاشونو جمع می کنند، مداداشونو تیز می کنند، لوازم تحریر جدید می خرند تا بلکه - دقت کنید - بلکه شروع کنند. به این میگن اقدام مقدماتی یعنی پیش بینی نیاز های درس خواندن به منظور یک شروع موفق!

بازاریاب ها قبل از ارائه محصول به کل بازار آن را در محدوده ی خاصی عرضه می کنند، شرکت های نرم افزاری قبل از نسخه نهایی، نسخه آزمایشی را در اختیار کاربران قرار می دهند، تمرین چگونگی واکنش قبل از زلزله با مانور، سیستم پیش پرداخت  برای خرید و ... مثال های این اصل هستند.

برای حرکت در مسیر ایده آلی لازم است که هزینه اجرایی سیستم کاهش یابد. ماهیت این اصل کمک می کند تا از بروز تضادهایی که در حین وقوع کارکرد سیستم به وجود می آید، جلوگیری شود. در واقع ماهیت پیش گیرانه دارد در حالی که اصل نهم بعد از رخداد مسئله ثانویه سعی در خنثی کردن اثر آن دارد.

لذا:

  • نیاز های جسم به تغییر یافتن را به طور کامل یا نسبی، از پیش تدارک ببینید.
  • اجسام را از قبل طوری بچینید که بلافاصله از مطلوبترین جای ممکن وارد عمل شوند.

تانک های اسرائیلی مرکاوا دارای سیستم مشت آهنین هستند که از برخورد هرگونه موشک به تانک جلوگیری می کند. نحوه ی کار این سیستم که متشکل از یک رادار 360 درجه ای و دو لانچر پرتاب موشک واره است، به این صورت است که موشک مهاجم قبل از اصابت به تانک به امواج رادار اصابت کرده و منفجر می شود. جالب این جاست که جنگجویان حزب الله هم همین کار را با موشک های خود کرده اند و موشک های آنها نیز قبل از برخورد، یک انفجار اولیه دارد و بعد از عبور از رادار به تانک اصابت می کند.

منبع عکس 

۰۷ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۵ ۰ نظر
هادی آقازاده

آه درون به صدق مَقالم دلالت است ...

سیدعلیرضا کاشی‌زاد


 

  1. حلقه در از درون راز باشد بی خبر / مطلب دل را زبان تقریر نتوانست کرد صائب تبریزی
  2. حال من دور از آن جمال مپرس / رنگ و رویم ببین و حال مپرس
  3. گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست / رنگ رخسار خبر می دهد از سر ضمیر  سعدی
  4. در پیش ما فتاده ست مستی و هوشیاری / در هر که هر چه باشد رفتار می نماید صائب تبریزی
  5. کاسه ی چینی که صدا می کند / راز دل خویش ادا می کند
  6. رنگین سخنان در سخن خویش نهان اند / از نکهت خود نیست به هر حال جدا گل  صائب تبریزی
  7. من مجرم محبت و دوزخ فراق یار / و آه درون به صدق مقالم دلالت است  فروغی بسطامی

...

  • می شود بیت اول را دوباره بخوانید؟
  • می شود ابیات دوم تا هفتم را دوباره بخوانید؟
  • می شود بگویید چه چیزی فهمیدید؟
  • می شود بگویید کدام ابیات با یکدیگر قرابت معنایی دارند؟

...

این جا من هم دارم درباره TRIZ می نویسم. یادم نرفته، حواسم هست! آلتشولر در کتاب Innovation Algorithm می نویسد:

Sometimes, a fine similarity is difficult to express in words. Sometimes it cannot even be perceived by the inventor, it can only be felt

در نسخه فارسی کتاب یعنی الگوریتم نوآوری می خوانیم:

بعضی وقت ها، تشریح یک شباهت کوچک با کلمات، مشکل است. بعضی وقت ها این شباهت را حتی مخترع نیز درک نمی کند و فقط می تواند آن را احساس کند.

۰۶ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۲۵ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

چرا برای یادگیری TRIZ شش هفته زیاد نیست؟

 

Nikolai Khomenko اولین خبره TRIZ بود که به میزبانی شرکت LG به کره جنوبی دعوت شد. تصمیم LG برای شتاب‌دهی نوآوری در محصولاتشان و سرآمدی در بازار، آن‌ها را از سال 1996 مشتاق به‌کارگیری TRIZ کرد. چند سال بعد، آن‌ها در تاریخ تریز کره جنوبی، اول بودند اما در جایگاه، رتبه نخست را سامسونگ از آن خود کرد. ناکامی‌هایی در تجربه یادگیری و به‌کارگیری TRIZ در شرکت LG آن‌ها را از جدیت روز اول‌شان دور کرد. با فاصله‌ای، سامسونگ تجربه‌های خود و دنیا را مرور کرد و مسیر طی شده در شرکت رقیب را هم زیر نظر داشت. دورخیز جدی سامسونگ، تصمیم و اقدامی کاملا متفاوت با LG را در پی داشت: تمرکز بر TRIZ و درگیر کردن هر چه بیشتر تیم‌های طراحی و مهندسی. به علاوه اجبار همه مدیران ارشد بر دانستن TRIZ و به کار بستن آن در عمل.

همچنان هم سامسونگ بخش عمده‌ای از موفقیت‌های خود را رسما به واسطه تسری TRIZ به خانواده شرکت‌های خود و فرایندهای مختلف تعریف و انجام پروژه‌ها گزارش می‌کند.

پروفسور ناکاگاوا بیوگرافی تریز در کره‌جنوبی را در پایگاه TRIZ ژاپن آورده است. در وب‌سایت KATA یا The Korea Academic TRIZ Association هم اطلاعات مفیدی می‌توان یافت.

نیکولای خومنکو (2011-1954)، اولین دیدارش با مدیر ارشد کره‌ای شرکت LG را چنین تعریف می‌کرد:

  • چقدر وقت می‌خواهید که به تیم ما TRIZ را یاد بدهید؟
  • شش هفته تمام‌وقت در اختیارم باشند خیلی خوب است. اگر نه، دست‌کم چهار هفته نیاز دارم.
  • زیاد است! مگر می‌خواهید چه کنید؟ برای شش سیگما بیشتر از دو هفته نشد که مسلط شدند.
  • مبنای شش سیگما و ابزارهایش چیست؟
  • شما که می‌دانید استخراج اطلاعات آماری و محاسبات و ایجاد نمودارها و تحلیل و یافتن راه‌های کاهش ضایعات.
  • زبان شش سیگما چیست؟ چیزی به جز عدد و رقم و محاسبات ریاضی و تحلیل آماری و نمودار؟
  • همین‌ها است دیگر!
  • از چه سالی این‌ها را یاد می‌گیریم؟
  • واضح است! اولین درس‌های مدرسه با ریاضی همراه می‌شوند.
  • به همین دلیل شما نیاز به دو هفته داشتید تا چیدمان تازه‌ و ابزارهای نو اما از همان خانواده را به تیم بیاموزید. حالا از من می‌خواهید شنا کردن در مسیر خلاف آموخته‌ها و حفظیات ایشان را بتوانم در زمانی مشابه یاد دهم. سال‌ها تجربه کرده‌اند که مساله‌های تکراری خانواده مهندسی را با راه‌حل‌های تکراری و آشنا از خانواده مهندسی حل کنند. حالا من باید رویارویی با مساله‌های ابداعی و نحوه ساختن و یافتن راه‌حل‌های خلاقانه و نو را به ایشان بگویم. راه‌حل‌هایی از خانواده مهندسی اما شاید از زمینه متفاوتی نسبت به تخصص خودشان. برای ساختن این ساختمان فقط چند روز زمان برای کوبیدن این سازه نیاز است. بعد باید طراحی و ساختن بنای نو را یادشان بدهم. این‌ها هم تنها با گفتن نمی‌شوند. باید انجامشان دهیم و یادگیری مدل اوستا شاگردی می‌خواهد.

ششمین سمپوزیوم تریز ژاپن

و می‌گفت که با پذیرش آن آقای مدیر، چنین شد که اولین تیم کره‌ای TRIZ را یاد گرفتند.

سال 2010 که برای سخنرانی در ششمین سمپوزیوم TRIZ، با نیکولای خومنکو در شهر Atsugi ژاپن (نزد

یکی توکیو) بودیم، همان آقای مدیر را در سالن نشانم داد. این قصه را البته قبل‌تر در ایران برایمان روایت کرد.

...

از راست: نیکولای خومنکو، پروفسور تورو ناکاگاوا، محمود کریمی و یکی از مدیران انجمن تریز ژاپن(در سالن اصلی برگزاری ششمین سمپوزیوم تریز ژاپن، آتسوگی، ژاپن، سپتامبر 2010)

۰ نظر
محمود کریمی

نه: واکسیناسیون (Preliminary Anti-action)


پزشک ها این اصل رو باید دوست  داشته باشند. همه ی واکسن های ساخته شده به نوعی از این اصل پیروی می کنند. آزمایشگاهی ها وقتی قراره در معرض اشعه ی ایکس قرار بگیرند از تجهیزات مخصوصی استفاده می کنند. خود پزشک ها هم در عمل جراحی پیش بینی همه اتفاقات ممکن را کرده اند و در صورت بروز مشکل سریعا اقدام می کنند.

صنعتی ها نیز از این اصل استفاده می کنند: تدوین قوانین و استاندارد های صنعتی، رویه های استاندارد کاری برای فعالیت های مونتاژی و تولیدی، تهیه دفترچه راهنما برای اپراتور های تازه کار، استفاده از کلاه ایمنی و ...

باید تا به حال متوجه شده باشید که هر اصل در واقع گونه ی خاصّی از تضاد ها را رفع می کند. فکر می کنید این اصل چه تضادی را رفع می کند؟ زمانی که راه حل مان مسئله ثانویه ایجاد می کند این اصل می تواند راه گشا باشد. در آشنایی با هر اصل به این فکر کنید که ماهیت اصل چه گونه ای از تضاد ها را رفع می کند.

خلاصه:

  • اگر انجام کاری به جسم تنش وارد می کند. مقابله پیشاپیش با آن یا عمل خنثی کننده اش را از قبل انجام دهید.

اگر محوطه فرود بشقابک های هدف در تیراندازی به اهداف پروازی را دیده باشید پوشش گیاهی آن ناحیه کاملا تخریب می شود (مسئله ثانویه) یک راه حل این است که جنس بشقابک ها را از کود های گیاهی بسازند تا نه تنها پوشش گیاهی تخریب نشود که تقویت هم شود. (این مثال در کتاب نوآوری نظام یافته آمده است)

منبع عکس

۰۱ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۲۴ ۰ نظر
هادی آقازاده

اتو کشیده هستید؟

سیدعلیرضا کاشی‌زاد

ابتدا یادداشتی را می خوانید که سال گذشته در سومین شماره فصلنامه نوآوری نظام یافته منتشر شد. [...] بهانه یادآوری این یادداشت خبری بود که امروز در سرویس علم و فناوری خبرگزاری ها آمد. نام Whirlpool و P&G را علاوه بر این خبر، یک جای دیگر هم می بینید. وقتی سخن از شرکت هایی است که برای گروه های تحقیق و توسعه خود دوره های آموزشی و برنامه های مشاوره ای TRIZ را گنجانده اند.

...

لباس شما قبل از مرحله­ ی اتو کشیدن کجاست؟ دارد خشک می­ شود؛ چون لباس را شسته ­ایم. البته ما نشسته ­ایم! زحمت بر دوش ماشین­ لباسشویی بود. تازه آن قدیم­ ها که ماشین لباسشویی و پودرهای چندآنزیمه نبود، تشتی بود و آب و صابونی ... بیایید به آینده برویم، یعنی به پس از اتو کشیدن. خب معلوم است دیگر! شاید برای مدتی روی چوب لباسی بماند. مثلا تا آخر همین هفته که برای فلان مهمانی می ­خواهید به تن کنید، ساکت و آرام در کمد خوابیده است! دست چوب لباسی هم درد نکند. کم یا زیاد وزن لباسی را تحمل می­ کند و لباس اتوکشیده را تا وقت نیازمان در آغوش دارد. 

بیایید برخی از این سیستم ­های درگیر را از درون تحلیل کنیم. مثلا اتو چه اجزایی دارد؟ چه ویژگی­ هایی دارد؟ آیا حفره­ های بخار می­ توانند به ما ایده ای بدهند؟ راستی مگر قصه ما با رطوبت و این­ها در ارتباط نیست؟ اتاقی که در اطراف سیستم داریم لباسمان را اتو می ­کنیم، می­ تواند منبعی باشد برای این دما و رطوبت و ... یعنی جست و جوی مکانیزمی خود به خودی تا این لباسمان - در اتاق یا در کمد یا هنگام خشک شدن یا اصلا از همان وقتی دارد شسته می­ شود- اتو کشیده به دست ما برسد؟
اگر تجربه نکرده باشیم، لااقل در فیلم­ های قدیمی دیده­ ایم که نقش اول داستان، شب­ هنگام وقتی می­ خواهد استراحتی کند شلوار پلوخوری خود را روی زمین می ­اندازد و پس از آن تشک را می­ اندازد و می ­گیرد تخت می ­خوابد تا صبح شلوارش اتو کشیده باشد! البته بیرون از خانه­ ها، در تشکیلات خشک­ شویی ­ها هم می­ توان میزهای اتوی متفاوت­ تری دید.
آینده­ ی این فناوری اتو کشیدن را می­ توانید مطالعه کنید و ببینید پیشگامان طراحی چنین سیستمی که سال­هاست در اسباب جهیزیه ­ی عروس دیده می­ شود، دارند چه تغییراتی را روی اتو می­ دهند؟
اگر اتو کشیدن را قدری متفاوت­ تر تحلیل کنیم، می­توان با نگاه ایده­ آلی به داستان نگاه کرد. راستی شما ایده ­ای برای بهبود اتو دارید؟ از کجا شروع کنیم؟

دو شرکت آمریکایی به معرفی فناوری جدیدی پرداخته‌اند که بخش مهمی از تنش زندگی مدرن یعنی لباس تمیز و مرتب را حل خواهد کرد. به گزارش سرویس فناوری خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، فناوری «Swash» همزمان یک ماشین لباسشویی و یک اتو بوده که در مدت کوتاهی لباسها را تمیز کرده، بوی بد آنها را از بین برده و چروکهای ایجاد شده را با فشار دادن یک دکمه صاف می‌کند. مقادیری از مایع بطور مستقیم بر روی لباسها پاشیده شده و سپس یک خشک‌کن به چرخش هوا در دستگاه می‌پردازد. پس از تنها 10 دقیقه می‌توان لباس را که تمیز و مرتب شده، پوشید. این دستگاه 499 دلاری که توسط شرکتهای Whirlpool و P&G طراحی شده، از ارتفاعی برابر با 1.3 متر و عرض 43 سانتیمتر برخوردار است. آویز لباس درون این دستگاه قرار می‌گیرد که در زمان بسته بودن 76 سانتیمتر و هنگامیکه گسترش می‌یابد، این اندازه به 1.39 متر می‌رسد. به ادعای سازندگان، دستگاهی با این اندازه برای اتاق خواب یا کمد لباس بسیار مناسب است بویژه اینکه دیگر نیازی به میز اتو نخواهد بود. چراغهای روی Swash به شمارش طول دوره چرخش پرداخته و کاربر را از زمان آماده بودن لباسش آگاه می‌کند.  سیستم Swash از وزنه‌هایی برای نگهداشتن لباسها در جای خود استفاده کرده و همزمان مایع از جلو و عقب به لباس افشانده می‌شود. بخش خشک‌کن حرارتی، هوا را داغ کرده و در میان لباس گردش می‌دهد؛ هنگامی که این هوا به مایع درون الیاف برخورد می‌کند، با بخار چروکها را از بین می‌برد. این دستگاه نیازی به آب نداشته و همچنین به لوله‌کشی احتیاج ندارد که این امر آن را به یک دستگاه کاملا قابل حمل تبدیل کرده است. پارچه‌های جنس جین، پشم، پلی استر، لایکرا، پنبه، ترمه، پولک‌دار، منجوق‌دار و توری براحتی در این دستگاه شسسته می‌شوند. انتظار می‌رود Swash از ماه سپتامبر در بازار آمریکا وارد شود اما ورود این دستگاه به بازار بین‌المللی و قیمت آن هنوز مشخص نشده است.

article-title

۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۶:۲۸ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

دولت پرکار و دولت بی‌کار!


امیدواریم آرزوی بی‌کاری دولت، روزی برآورده شود. این یادداشت درباره تصوری دور از ذهن است. نگاهی دارد به این که دولت خوب، چگونه دولتی است؛ پرکار یا بی‌کار؟

از منظر دانش نوآوری نظام‌یافته یا TRIZ همه سیستم‌ها از زمان تولدشان برای انجام کاری و برآوردن نیازی، به مرور زمان به سوی ایده‌آلی حرکت می‌کنند. ایده‌آل یعنی سیستمی که نباشد، اما کارش انجام شود. هر چه میزان این نبودن بیشتر شود، سیستم به سمت ایده‌آلی حرکت نوآورانه‌ دارد.

این حرکت، وقتی در مسیر دیگری می‌افتد، که از اندیشه طراحان سیستم یا فلسفه وجود‌ی‌اش، آگاهانه یا جاهلانه، عمدی یا سهوی، فاصله بگیرد.

استعلام خلافی خودرو از طریق پیامک یا ثبت‌نام اینترنتی برای آزمون‌ها و کنترل ترافیک بدون حضور مامور، نمونه‌هایی از حرکت در مسیر ایده‌آلی و بودن در میانه‌های راه است. وقتی کنکور نگیریم و هر کسی به دانشگاهی که شایستگی‌اش را دارد وارد شود، یعنی به ایده‌آل نزدیک‌تریم.

همیشه وقتی سفرهای استانی دولت محترم پیشین را مرور می‌کردم و خبرهای مفتخر بودن دولت به تعداد میلیونی نامه‌ها و یادداشت‌های دریافتی از دست مردم شهر و روستا را می‌خواندم به این فکر می‌کردم که این خوب است یا نه؟ آموخته‌هایم از TRIZ را مرور می‌کردم.

برای کامل بودن هر سیستم وجود چهار جزء ضروری است: موتور محرک، عضو انتقال‌دهنده، عضو کاری و عضو کنترلی.

در سیستم‌های مکانیکی و کاملا شناخته شده مانند خودرو، تشخیص اجزای سیستم و تفکیک آن‌ها از هم ساده است. چرخ‌ها عضو کاری‌اند، گیربکس و میل گاردان و متعلقات نقش انتقال‌دهنده را دارند، سیستم تعلیق و فرمان و پدال‌های کلاچ و ترمز و گاز در نقش عضو کنترلی‌اند.

در سیستم‌های پیچیده‌تر به ویژه وقتی انسان در سیستمی نقش مؤثر ایفا می‌کند مانند همه سیستم‌های اجتماعی کار دشوار می‌شود و گاه بحث برانگیز. تشخیص اجزا و نقش‌ها از هم به راحتی ممکن نیست. مثلا در سیستم آموزشی و علمی کشور، راحت نمی‌شود تفکیک کرد که شورای عالی انقلاب فرهنگی، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کجا نقش مستقل باید ایفا کنند و به خاطر چه نقشی متولد شدند و کجا درگیر هم‌پوشانی و خطا در درک جایگاه خود هستند. باید نشست و دقیق آن‌ها را از اساسنامه و زمان تولدشان تا امروز زیر ذره‌بین برد و بعد، تفکیک و تشخیص ساده می‌شود.

بخشی از این ماجرا به «دیده شدن» عضو کاری برمی‌گردد و شناخته شدن و پیامدهای طبیعی مانند معروف شدن. حالا وقتی کسی بخواهد شناخته شود، ناگزیر است مدام به عضو کاری تنه بزند و جای او را دچار ابهام کند.

وقتی دولت درگیر دریافت یادداشت‌های مستقیم از مردم می‌شود یعنی سیستم درست کار نمی‌کند که مردم به عنوان عضو کاری (انجام‌دهنده مجموعه فعالیت‌های پیش‌برنده و مولد کشور) ناچار می‌شوند کاستی‌ها را مستقیم به بالاترین مسؤول اجرایی کشور برسانند. و وقتی رفتار این مقام ارشد، پذیرا و تاییدکننده و مشتاق این کانال دریافت اطلاعات باشد و دستور مستقیم هم بدهد، یعنی نادیده گرفتن کل سیستم و اجزای کاری موجود و نشان دادن مسیر میان‌بر به همه. کافی است تعدادی از این مسیر، به درخواست قانونی یا تبصره‌ای خود برسند، این تعداد، موج گستره‌ای از تقاضاها را به جای هدایت به مجراهای سیستمی و قانونی، به این میان‌بر می‌کشاند.

در این تحلیل سیستمی، هر چه مردم بیشتر کار کنند و جاده کار و تولید برای‌شان هموارتر باشد، یعنی عده کمتری کارمند دولت می‌مانند. یعنی دولت مشغول تدوین لایحه‌های قانونی پیشران و فراتر از انتظار روزمرگی ملت است. یعنی بیشتر به این که «چه بشود خوب است؟» فکر می‌کند. یعنی مردم از تلاش خود خوشحال و راضی‌اند و مشتاق پرداخت مالیات و عوارض قانونی. می‌بینند که مالیاتشان در چه چرخه شفافی صرف زیرساخت‌ها می‌شود و جریان ثروت چطور در کشور مولد و سازنده است.

وقتی دولت و مجلس، موضوع‌شان «چرا چنان شد؟» باشد و مشغول واکنش به اعتراض‌ها و حجم زیاد درخواست‌های اولیه مردم و دست‌اندرکاران تولید باشد و فراتر از آن ادعا داشته باشد و مدام گزارش دهد که ببینید ما چقدر کار می‌کنیم، یعنی یا سیستم را درست نچیده و جای برخی اجزا خالی است، یا خودش را جای عضو کاری فرض کرده و به خطا، زیاد کار کردن خودش را نشانه حرکت کشور به سمت مطلوب می‌بیند. البته، می‌دانیم که در مرحله طراحی و راه‌اندازی اولیه برای استقرار هر سیستمی، حجم زیاد کار در بخش موتور محرک، طبیعی است. اما پس از آن، خیر.

سال 2008 به میزبانی سازمان بهره‌وری آسیایی (APO) برای شرکت در کارگاهی آموزشی با حضور نمایندگانی از کشورهای مختلف آسیایی، چند روزی سنگاپور بودم. در برنامه‌مان شرکت در یک کنفرانس بین‌المللی و بازدید از یک نمایشگاه توانمندی‌های شرکت‌های کوچک و متوسط نیز پیش‌بینی شده بود. هم در کنفرانس و هم در نمایشگاه، تعدادی از مدیران شرکت‌های کوچک سنگاپور را ملاقات کردم. به صراحت می‌گفتند دولت ما Proactive است. در فرهنگ لغات چنین ترجمه‌ای برای این واژه آمده است: ایجاد یا کنترل وضعیت با منجر شدن به رخ دادن چیزی، به جای واکنش نشان دادن بعد از اتفاق افتادن واقعه‌ای.

وزیر اقتصاد وقت سنگاپور آمد و سخنرانی کرد. گفت ما تیم‌های مشخصی داریم که دنیا را رصد می‌کنند و در پی آن با مدام سفر کردن به نقاط مختلف دنیا وضع آن‌ها را حضوری مشاهده و گزارش می‌کنند. قانون‌ها را طوری وضع می‌کنیم و سیاست‌ها جوری تدبیر می‌کنیم که همیشه مسیر حرکت برای بخش خصوصی و به ویژه شرکت‌های کوچک و متوسط هموار باشد نه این که مانعی سر آن‌ها قرار گیرد و ما وارد عمل شویم تا جاده را باز کنیم. دولت باید همیشه دورتر را ببیند و جلوتر حرکت کند.


این یادداشت روز دوشنبه 30 تیر 1393 در خبرآنلاین منتشر شده است.

۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۵ ۰ نظر
محمود کریمی

زنده باد کانستراکتیویسم!


گنریش آلتشولر در 1926 همان وقتی به دنیا آمد که کانتراکتیویست ها رفته رفته به اوج خود نزدیک می شدند. دهه 20 قرن بیستم زمانی که گنریش فقید در حال رشد بود و تماشای دنیای اطراف خویش، احتمالاً آثاری را در کناری خود می دید که برآمده از کانستراکتیویسم بود.
واژه کانستراکتیویسم به معنی سازندگی، اشاره به دو منظر فکری این سبک دارد. اول تاکید بر این که هنر، ناشی از الهام درونی و ضمیر ناخودآگاه نیست که فی البداهه خلق شود پس باید آن را آگاهانه و از سر قصد ساخت، و دوم نقد تقلید از طبیعت زیرا در آن سازندگی وجود ندارد و به علاوه دوربین عکاسی به بهترین وجه این کار را انجام می دهد.
کانستراکتیویسم به تکنولوژی، عمل گرایی و پیشرفت می اندیشید. آنها خواستار دگرگونی شیوه های سنتی ساخت و ساز و صنعتی شدن آن بودند تا جایی که اولین شعارهایشان در اوایل دهه 1920 اینچنین بود: "مرگ بر هنر، زنده باد تکنولوژی، زنده باد تکنسین های کانستراکتیویست!"
حال، فردی را ببینید که کار هروزش درگیری با اختراع مردم بوده، با ساخت و با ساختگرایی. مطالعه اختراع کسانی که در فضای جامعه ترغیب می شدند به صنعتی شدن. بار دیگر این جمله را بخوانید: هنر، ناشی از الهام درونی و ضمیر ناخودآگاه نیست که فی البداهه خلق شود پس باید آن را آگاهانه و از سر قصد ساخت ... جای کلمه هنر خلاقیت را بگذارید ... این TRIZ نیست؟ 
روح عمل گرایی و سازندگی از آن چیزهایی است که در TRIZ به وضوح دیده می شود. 
در اینجا بیشتر از آنکه قصد داشته باشم کانستراکتیویسم را معرفی کنم می خواستم بگویم شاید این جماعت ساختگرا یا ساختارگرا اثری فراموش ناشدنی بر ذهن مبدع TRIZ گذاشتند. 
برج تاتلین یکی از معروف ترین آثار کانستراکتیویست ها، بنای یادبودی برای سومین کنگره بین المللی کمونیست در مسکو که در سال 1921 به وسیله "ولادمیرتاتلین" طراحی شد و هیچ وقت ساخته نشد. این بنای یاد بود در حدود 390 متر ارتفاع داشت یعنی 9 متر بلند تر از برج ایفل، این برج در طی حرکت مارپیچی که نمادی از تکرار تاریخ بود پیش می رفت و ساختمان شیشه ای پارلمان را در قلب خود جای می داد.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۰ ۰ نظر
حسین سپهری

هشت: جبران وزن (Counterweight)


داشتم می دویدم که گروهی بساطشون رو پهن کرده بودند تا ظاهرا سالن چادری موقتی رو در محوطه پارک بنا کنند. دویدم و دفعه بعد که برگشتم دیدم هنوز مشکل حل نشده بود. قرار دادن ستون های میله ای بزرگ برای برپا کردن سقف سخت ترین بخش کار بود. من قبلا به این اصل آشنا بودم یهو به ذهنم رسید که چرا از این اصل استفاده نمی کنند. به این صورت که یک بالن رو اگه به وسط سقف پلاستیکی بزارن و داخلش رو پر گاز طبیعی کنند که سبک تر از هواست، سقف به خودی خود بالا خواهد رفت. برای برگشت به حالت اولیه می تونن از یک راه نجات استفاده کنن.

قانون جاذبه، فرمول چگالی، قوانین آیرودینامیک و بسیاری از قوانین فیزیکی برای ایده گرفتن درباره ی چگونگی استفاده از این اصل می تواند کمک کننده باشد.

از مثال های معروف می توان به کشتی ها، جلیقه نجات، عملکرد هواپیما، بالون ها تا وزنه های آسانسور و شناور داخل کولر آبی اشاره کرد.

بنابراین:

  • وزن جسم را با اتصال دادن آن به جسم دیگری که دارای نیروی بالابرنده است، جبران کنید.
  • وزن جسم را با نیروی های آیرودینامیکی یا هیدرودینامیکی که از محیط اطراف تامین می شود، جبران کنید.

قطارهای مغناطیسی (Maglev) برای کاهش اصطحکاک بین قطار و ریل های مغناطیسی از خاصیت هم نام بودن قطب های مغناطیسی استفاده می کنند تا با دفع شدن توسط یکدیگر، اصطحکاک بین آنها کم شود.

منبع عکس

۲۹ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۲ ۰ نظر
هادی آقازاده

شیپورزنی 40 اصل TRIZ از سر تنگ


با این موضوع بارها برخورد کرده‌ام. می‌فرمایند بیاییم 40 اصل TRIZ را بگیریم و آن را برای نساجی، پزشکی، حمل و نقل یا صنایع غذایی بومی‌سازی کنیم! خیلی هم از این ایده و پیشنهادشان ذوق‌زده‌اند. شرح هم می‌دهند که کسی تاکنون این کار را نکرده است و می‌توانیم مقاله خوبی هم از آن در آوریم. گاهی این قصه را درباره نشر یک کتاب می‌شنوم و گاه برای وب‌سایت یا مقاله، ایمیلی می‌گیرم. تازگی‌ها برای app هم طرف مشورت تلفنی بوده‌ام. سفارش برگزاری کارگاه و سمینار آموزشی از این جنس، هم داشته‌ام.

عرض کرده‌ام که چند ده سال پیش، کسانی به سرپرستی گنریش آلتشولر آمده‌اند و قاعده‌های خاص هر حوزه از دانش که در تولد اختراع‌‌ها به کار آمده بود را عمومی کرده‌اند. یعنی هنرشان این بوده که بگویند مهم نیست الان مساله‌ شما در زمینه مکانیک است، شیمی، بازاریابی، فیزیک یا نساجی، همه آن‌ها که خوش‌فکر بوده‌اند و خرده هوشی داشته‌اند و خلاقانه دنبال کشف و حل مساله می‌گشته‌اند، از «این مسیر» به «جواب خوب» خود رسیده‌اند.

این مسیر یعنی جستجوی تضادها. جواب خوب، یعنی ایده‌هایی که شما با فکر کردن به توصیه‌های این اصل‌های 40 گانه و ترفندهای قبلا جواب پس‌داده، می‌یابید.

حالا می‌شود وقتی یک قاعده عمومی وجود دارد که با زحمت هم کشف شده است، بیاییم و بی‌زحمت آن را مدام به هر کدام حوزه‌های از علم و دانش و فناوری نسبت دهیم و برایش مثال بازی کنیم. به درد یاددهی و تعمیق محتوا در ذهن یادگیرنده و علاقه‌مند کردن دیگران به TRIZ می‌خورد. به کار یک دوره آموزشی و سمینار و کارگاه می‌آید. می‌تواند از آن جزوه‌ای با نسخه‌های محدود چاپ کرد. اما به یادماندنی شدن و کارآمدی‌اش در بازاری که مخاطبان نآگاه دارد، بیشتر رونق می‌یابد تا در قضاوت آن‌ها که با خواندنش می‌گویند: «خب! که چی؟ این کار را که هر کسی می‌تواند انجام دهد.»

انگار یکی درهای کوچک پرشمار را با گشت و گذار فراوان کنار هم آورده باشد و دروازه بزرگی برای عبور همه بسازد و ما بیاییم این دروازه را به درهای کوچک مختلف تقسیم کنیم دوباره.

می‌شود به جای یک کتاب 40 اصل TRIZ در 160 صفحه، «دانشنامه جامع کاربردی معجزه‌های روشنگرانه برای اختراع در همه زمینه‌های علمی»،‌ با قید «برای اولین بار در دنیا» را چاپ کنیم در 16000 صفحه‌. هر بخش 160 صفحه‌ای را به یک حوزه از کاربرد اختصاص دهیم با مثال‌های مرتبط!

بیمه هم بکنیم که با استفاده از این کتاب، به طور تضمینی می‌توانید اختراع خود را به ثبت برسانید. اگر هم بخواهیم زنجیره خدمات را کامل کنیم عضویت در بنیاد ملی نخبگان و معافیت از سربازی و برگزاری مراسم شایسته خواستگاری و پذیرش در جشنواره اختراعات فلان جای دنیا را به منوی پیشنهادی‌مان اضافه کنیم.

در برابر این که «پس چه کنیم؟» پیشنهاد کرده‌ام که بیایید مساله واقعی حل کنید. مسیر شروع از کشف مساله تا پایان رسیدن به راه‌حل‌های خود را مستند کنید. این که شما خودتان، واقعا چه کرده‌اید برای همه جذاب است. شما خودیادگیری و تسلط به ابزار را تجربه می‌کنید و ما هم اعتماد به نفس می‌یابیم و باور و اعتماد به ابزار و شوق برای دست به کار حل مساله شدن. هیچ‌کس به جای دیگری، مساله حل نمی‌کند. اگر در صنعت یا حوزه خاصی، چندین مساله حل کنید، این یافته شما برای دیگران هم جذاب است که ببینند شما از سفرتان چه آورده‌اید. ابزار را چطور دست گرفتید؟ با چه پیش‌بینی نشده‌هایی رو در رو شدید؟ چه چیز تازه‌ای کشف کردید؟ یافته‌های تازه و دانش ضمنی شما برای دیگران هم طراوت دارد.

 

یادآوری 1: می‌دانم که عزیزان دلسوزی، ممکن است تجربه‌هایی مشابه موضوع این یادداشت داشته باشند. شاید خروجی کارشان همین حالا هم منتشر شده باشد؛ با استقبال یا کم‌رونق. گاه پس از همفکری می‌فرمودند که کاش از ابتدا به این نکته توجه می‌کردند و وقتی که صرف تولد آن کتاب یا محتوا شده را به محصولی ویژه‌تر اختصاص می‌دادند. غرض این یادداشت اصلا نقد و تحلیل تلاش صادقانه ایشان یا ارزش‌گذاری و نقد فرد یا افرادی خاص و دیدگاه آن‌ها نیست.
یادآوری 2: یادمان هست که 40 اصل ابداعی، جزو ساده‌ترین و معروف‌ترین ابزارهای TRIZ است که خود آلتشولر به دلیل ماهیت پیروی از سعی و خطا، ترجیح داشت نامش را 40 «اصل» نگذارد و بدان 40 ترفند یا چیزی شبیه میان‌بر بگوید. در سال‌های آخر عمرش نیز تاکید داشته آن را جزو ابزارهای TRIZ نشناسند و  در خانواده یافته‌های TRIZ و ابزارهای جانبی فرضش کنند. چرا که TRIZ با هدف به حداقل رساندن سعی و خطا در یافتن پاسخ مساله ابداعی متولد شد. در حالی که در 40 اصل، همچنان سهمی از سعی و خطا وجود دارد.

یادآوری 3: اینجا در TRIZ Journal فهرست مفصلی از مثال‌های 40 اصل در حوزه‌های مختلف کاربرد آمده است. از نمونه‌های کسب و کار (در شماره سپتامبر 1999) تا صنایع غذایی،‌ مالی، تبلیغات و نقل قول‌هایی از ادبیات لاتین (در شماره ژانویه 2008).
اطلاعات مرتبط هم از همان صفحه، چنین بازنشر می‌شوند:

 

Contradiction Matrix and the 40 Principles for Innovative Problem Solving

The Contradiction Matrix is in the July 1997 issue. The matrix tells you which of the 40 principles have been used most frequently to solve a problem that involves a particular contradiction. For a tutorial article and a list of the 40 principles with technical examples, see managing editor Ellen Domb's article from July 97. (For an automated contradiction matrix, go to the TRIZ 40 site.)

See Ellen Domb‘s article from Nov. 98 for an explanation of the 39 parameters. If you would like to get lots of additional examples to help you solve your problem, try any of the following:

  • Business Examples: The TRIZ Journal, September 1999
  • Social Examples: The TRIZ Journal, June 2001
  • Architecture Examples: The TRIZ Journal, July 2001
  • Food Technology Examples: The TRIZ Journal, October 2001
  • Software Development Examples: The TRIZ Journal, September, November 2001 and (PDF) August 2004
  • Microelectronics Examples: The TRIZ Journal, August 2002
  • Quality Management Examples: The TRIZ Journal, March 2003
  • Public Health (fighting SARS): The TRIZ Journal, June 2003
  • Chemistry Examples: The TRIZ Journal, July 2003
  • Ecological Design Examples: The TRIZ Journal, August 2003
  • 40 Inventive Principles with Applications in Service Operations Management By: Jun Zhang, Kah-Hin Chai, Kay-Chuan Tan: The TRIZ Journal, December 2003
  • 40 Inventive Principles with Applications in Education By: Dana G. Marsh, Faith H. Waters, Tabor D. Marsh, The TRIZ Journal, April 2004
  • The 40 Inventive Principles of TRIZ Applied to Finance By: Stephen Dourson, The TRIZ Journal, October 2004
  • 40 Inventive Principles in Marketing, Sales and Advertising By: Gennady Retseptor, The TRIZ Journal, April 2005
  • 40 Inventive Principles with Examples for Chemical Engineering By: Jack Hipple, The TRIZ Journal, June 2005
  • Application of 40 Inventive Principles in Construction By: Abram Teplitskiy, The TRIZ Journal, March 2005
  • 40 Inventive Principles in Customer Satisfaction Enhancement By Gennady Retseptor, The TRIZ Journal, January 2007
  • 40 Inventive Principles in Latin Phrases By Gennady Retseptor, The TRIZ Journal, January 2008

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۵ ۰ نظر
محمود کریمی

هفت: آشیانه دادن (Nesting)


یادش بخیر اون قدیما که مثل الان ارتباطات تا این حد گسترده نبود؛ پدر ها و پدر بزرگ ها یه رادیوی قدیمی داشتند که مدام در حال پخش صدا بود. من که یادمه. مخصوصا رادیو ضبط خودمونو که آنتن تلسکوپی اش رو شکسته بودم. آخه کلا یه جورایی مرموز بود. با خودم فکر می کردم این فلز سیمی بلند چه جوری می تونه اینجوری کوچیک شه.

بعضی اوقات، زمانی که پارامترهای ابعادی یه عامل مزاحم میشه به شدت می تونیم از این اصل استفاده کنیم. اگه به جارو برقی دقت کرده باشید می بینید که سیمش میتونه دور یک دوار چرخونده بشه و هر زمان که لازم باشه میشه از اون استفاده کرد. متر بناها، ظروف آشپزخونه در سایز های مختلف به صورت تو در تو، جلیقه در داخل کت، صندلی های که تو هم میرن و برای حمل و نقل و انبار کردن فضای کمتری رو اشغال می کنن و ... نمونه ای از مثال هایی هستند که در زندگی روزمره ما کاربرد دارند.

پس :

  • جسمی درون جسم دیگر قرار داده می شود. آن جسم هم به درون جسم سومی می رود. و این کار ادامه می یابد...
  • جسمی از درون یک حفره یا سوراخ به درون جسمی دیگر می رود.

الان که کمربند ایمنی این طوری خیلی ها نمی بندند! تصور کنید که مکانیزم کمربند ایمنی فقط یک پارچه سفت و ضخیم و غیر قابل انعطاف بود!

منبع عکس 

۲۴ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۰ ۰ نظر
هادی آقازاده

رد کارپت و ماجرای کنفرانس سال 2006 انجمن TRIZ اروپا

جلسه‌ای در خیابان دانشگاه (ضلع شرقی دانشگاه تهران) پایان یافت. قدم‌زنان آمدم به سوی کتاب‌فروشی‌ها. کتاب «زندگی سراسر حل مساله است» کارل پوپر (نشر مرکز، شابک 9789643057916) را خریدم. کتاب تازه‌ای با نام «نوآوری» و زیرعنوان «از نان شب واجب‌تر است» (انتشارات صبح صادق، قم، شابک 9789648403930) را هم دیدم. به سبد اضافه شد. از کتاب «تغییر ذهن» هوارد گاردنر که آقای دکتر سیدکمال خرازی ترجمه‌اش کرده‌اند (نشر نی، شابک 9789643129535) هم نتوانستم بگذرم.
رسیدم جلوی سینما بهمن در میدان انقلاب. «رد کارپت» ساخته رضا عطاران روی پرده بود. سئانس بعدی فیلم 15 دقیقه دیگر شروع می‌شد. وقت داشتم. بلیت خریدم و رفتم داخل. ضمن تماشای فیلم مدام یاد تجربه‌های مشابه دوستان و آشنایانی افتادم که «چیزی را خواستند» و از ته دل خواستند و با همه وجود برای به دست آوردنش تلاش کردند.
قصه تصمیم به رفتن و شرکت در کنفرانس TFC2006 که کنفرانس سالانه انجمن TRIZ اروپا (ETRIA) است، به خاطرم آمد.
سال 1384 قراری داشتیم از سوی مؤسسه مطالعات نوآوری و فناوری ایران با شبکه 4 سیما برای تولید مجموعه 5 قسمتی «آشنایی با نوآوری نظام‌یافته TRIZ». پروژه پر پیچ و خمی بود. ما 13 قسمت پیشنهاد دادیم. شبکه محافظه‌کارانه 5 قسمت مصوب کرد. تغییرات مدیریتی این میان و قصه‌هایی که روایتش حوصله مستقل می‌خواهد، بماند برای فرصتی دیگر.
سؤال ما این یود: چطور می‌توانیم به دانش روز و دست اول TRIZدست یابیم؟ و آن را با همه دیگر علاقه‌مندان ایرانی به اشتراک بگذاریم؟
پاسخ در دسترس چنین بود: باید بهترین‌های TRIZ دنیا را ببینید و از آن‌ها در رابطه یادگیری حضوری و ارتباط رو در رو بیاموزید. گفتند منبع منتشر شده و خودآموز معتبر مرجع و کامل موجود نیست و یادگیری از راه دور هم با ابزارها و شرایط کنونی ممکن نیست (آن زمان واقعا ممکن نبود).
بر اساس آموخته‌های‌مان از خود TRIZ از خودمان پرسیدیم: چطور می‌شود به بهترین‌ها دسترسی داشت؟
پاسخ: باید یک به یک به دیدارشان بروید. از ژاپن تا آمریکا.
طبیعی است که نشدنی باشد!
پرسیدن‌ها را بر اساس ابزار «ایده‌آلی» تریز دنبال کردیم.
راه‌حلی این چنین ساخته شد: اگر با دوربین به بهترین کنفرانسی که همه این بهترین‌ها در آن جمع می‌شوند بروید، بیشترین شانس رسیدن به بهترین جواب ممکن را دارید. و تازه می‌توانید سؤال‌های اختصاصی خود و دیگر علاقه‌مندان را هم بپرسید و پاسخ مستند و ضبط شده‌اش را بیاورید. این آرشیو در اختیار همه دنیا می‌تواند قرار بگیرد.
و این طور شد که عرم سفر به کنفرانس سال 2006 جدی و برایش اقدام شد. به اتفاق مهدی پروین (که الان در دانشگاه پلی‌تکنیک میلان ایتالیا، دکترا می‌خواند) از طرف همه دوستان و همکاران مؤسسه مطالعات نوآوری و فناوری ایران، تدارک سفر کردیم. و البته ویزای شنگن صادره از سوی سفارت بلژیک، به تاریخ یک روز پس از شروع کنفرانس آن سال صادر می‌شد. و زودتر ممکن نبود. وقت کافی هم برای اقدام ویزای ملی نداشتیم (آن زمان ویزای ملی در محدوده کشورهای شنگن صادر می‌شد: یعنی تردد فقط در خاک بلژیک). پس: نرفتیم! یعنی نشد که برویم.

مساله‌ای داشتیم. برای یادگیری TRIZ با خود TRIZ به آن فکر کردیم. ایده راه‌حل متولد شد. مانع سر راه اجرای راه‌حل جدی و خارج از اختیار ما بود. راه‌حل اجرا نشد اما خوشحال بودیم که ایده نو و کاربردی یافتیم. پس از آن چند بار به کنفرانس TFC رفتیم. و می‌دانستیم چرا می‌رویم.

۲۴ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۹ ۰ نظر
محمود کریمی

شش: چندکارگی (Universality)

هادی آقازاده


در هر کسب و کاری که هستید اگه بتونید علاوه بر خدماتی که تا حالا عرضه می کردید خدمتی جدیدی نسبت به رقبا عرضه کنید قطعا یک گام جلوتر خواهید بود. موبایل ها بهترین مثال برای این اصل هستند. کارکرد اولیه موبایل چیزی جز ارتباط از راه دور و در همه جا نبود اما کیه که الان ندونه موبایل چه کارها که نمی کنه! از بازی گرفته تا اداره کسب وکار رو با یه شی کوچیک قابل حمل میشه داشت.

مثال درباره چندکارگی زیاده. در واقع یکی از اصول پر طرفدار در نوآوری همین اصل هست . تقریبا هر وسیله ای که اطرافتون می بینید رو می تونید کاربرد این اصل رو براش پیاده کنید. باور نمی کنید؟ امتحان کنید. فقط به کمی تغییر نیاز داره. بارزترین نمونه این اصل همین ورزشگاه 12 هزار نفری آزادیه. من یادم میاد جام جهانی ژیمناستیک رو هم در اون برگزار کردند. کلاً مسئولان ورزشی هر وقت کم میارن میرن سراغ این ورزشگاه. 

البته نکته ی اساسی رو فراموش نکنید. اگر قراره تعداد کارکرد ها بیشتر بشه بهتر اینه که هزینه زیاد نشه . در واقع تصور غلط درباره این اصل اینه که فکر کنید به هر قیمتی میتونید کارکرد ها رو زیاد کنید! در حالی که هدف این اصل بهره گیری بیشتر از سیستم با همون امکانات موجوده.

به هر صورت:

  • یک جسم می تواند کارکرد های متنوعی داشته باشد؛ بنابراین اجزای دیگر حذف می شوند.

اپراتور ایستگاه کاری رو در نظر بگیرید که باید از 30 ابزار مختلف برای انجام کارش استفاده بکنه . قطعا استفاده از ابزار آلات چند منظوره میتونه خیلی بهش کمک کنه.

منبع عکس

۲۲ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۵ ۰ نظر
هادی آقازاده

پنج: ادغام (Merging)

هادی آقازاده


اولین نسل تلفن ها رو اگه دیده باشید، حتما به طراحی اون می خندید! و از این که چرا از همون اول گوشی و میکروفن رو با هم در یک مجموعه واحد قرار ندادن تعجب می کنید. کلاً همه این جوری هستیم تا وقتی راه حل خلاقانه ای ارائه نشده هیچ کس ایده ای نداره ولی وقتی ایده ای ساده مطرح می شه با خودتتون می گید چرا به ذهن من نرسید!

خیلی از فعالیت ها و کارکردها رو میشه در صورت تشابه نسبی با یکدیگر در یک مجموعه واحد قرار داد و از اتلاف جلوگیری کرد.این یعنی کاهش هزینه و افزایش ایده آلی سیستم.

یکی از خودروسازان مشهور با استفاده از مفهوم مهندسی همزمان، خودرویی را که متوسط زمان طراحی تا تکوینش 36 ماه بود را در 18 ماه طراحی و روانه بازار نمود.

آموزش ضمن خدمت، بسته های کمک آموزشی، ترکیب ایستگاه های کاری در خط تولید، شبکه های کامپیوتری همه مثال هایی از این اصل هستند.

به هر صورت:

  • اجسام مشابه یا اجسامی که برای انجام عملیات پی در پی در نظر گرفته شده اند را به صورت مکانی با هم ادغام کنید.
  • عملیات مشابه یا پیاپی را به صورت زمانی با هم ترکیب کنید.

اگه شما هم با مسئله کمبود پورت USB دست و پنجه نرم می کنین شاید این نوع پورت ها به دردتون بخوره.

منبع عکس

۱۵ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۸ ۰ نظر
هادی آقازاده

1946-1950

آلتشولر توسعه TRIZ را در این زمان آغاز کرد و نخستین نشست های آموزش TRIZ را ترتیب داد. همچنین در این سال ها بود که او به نقش کلیدی حل تضاد تکنیکی برای رسیدن به راه حل های اختراعی پی برد.

۱۳ تیر ۹۳ ، ۰۵:۴۹ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد

چهار: نامتقارن سازی (Asymmetry)

هادی آقازاده


همه تقارن رو دوست دارند. می دونید چرا؟ چون ذهن ما عادت داره همه چیز رو بر اساس الگوهای مشخصی ذخیره و دسته بندی کنه. یکی از این الگو های تقارن هست.

چه کسی جرات داره این تقارن رو به هم بزنه؟ تصور کنید روزی خودرویی با شکل نامتقارن در خیابان دیده بشه شاید در نگاه اول خیلی از ما، چنان تصور درستی از چگونگی طراحی این خودرو نداشته باشیم اما در نهایت این ذهن خلّاق طراحان خواهد بود که به کرسی خواهد نشست. نشانه های این طراحی های عجیب از هم اکنون مشاهده می شه. لاستیک های خودرو شروع خوبی برای این ماجراست.

ساختمون های با معماری جدید با انواع شکل های پیچیده یا جواهرات بسیار گران قیمت با اشکال پیچیده و نامتقارن همه در حال بر هم زدن ذهن تقارن جوی ما هستن. لطفا یه وقت هایی نامتقارن فکر کنین.

خلاصه:

  • فرم و شکل متقارن جسم را با فرم و شکل نامتقارن آن جایگزین کنید.
  • اگر جسم هم اکنون نامتقارن است، درجه عدم تقارن آن را بیشتر کنید.

موشواره های قدیمی که یادتونه؟ حالا نگاهی به نوع جدیداش بندازید. شاید با این یکی راحتی بیشتری احساس کنید . این طور نیست؟

منبع عکس

۱۱ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۲ ۰ نظر
هادی آقازاده

سه: کیفیت موضعی (Local Quality)

هادی آقازاده


جنگنده ی  F/A-18 ساخت آمریکا یک ویژگی منحصر به فرد داره. اگه موشکی با هر شدتی در یک درگیری هوایی به اون اصابت کنه، خلبان نباید زیاد نگران جونش باشه چون دور کابین خلبان از سخت ترین فلزات موجود در دنیای مهندسی مواد ساخته شده و خلبان حداقل 10 ثانیه برای ایجکت ( خروج اضطراری) وقت داره. حال سوال اینجاست چرا فقط کابین؟

چرا فقط کابین نه؟ آیا نیازی هست مثلا دُم هواپیما هم از این فلزات ساخته بشه. اگه این کار رو بکنند پس تکلیف هزینه ها و وزن سنگین و ... چه می شود.

چرا فقط همان جایی که نیازمند آن کارکرد هست رو ایجاد نکنیم؟ چرا طراحی ها متناسب با نوع استفاده کننده ها نباشه و هزاران چرای دیگر که تا حالا ذهن جست و جو گر بشر پرسیده و به جواب هایی هم رسیده .

پرس سر سرنگ نیازمند گرما است اما گرما به دارو موجود آسیب می زند . راه حل اینه که قسمت دارویی رو در محلول سرد نگهداری می کنند و فقط به سر آن گرما وارد می کنند.

دستگیره ضربه گیر، ابزار های خمیده ارگونومیک مخصوص چپ یا راست دست ها و تکنیک مهندسی ارزش همه مثال هایی از کیفیت موضعی می تونن باشن.

خلاصه بگم براتون که:

  • تغییر ساختار همگن و یکسان یک جسم یا محیط بیرونی به ساختار نا همگن و چند گونه
  • اجزای مختلف یک جسم، باید کارکرد ها و وظایف مختلفی انجام دهند
  • هر قسمت از جسم باید در شرایطی قرار گیرد که برای انجام عملیاتش مطلوب تر است.

فیلتر کردن آب هم می تونه داستان جالبی داشته باشه.

منبع عکس

۱۰ تیر ۹۳ ، ۲۱:۴۲ ۰ نظر
هادی آقازاده

این هشت تا

سیدعلیرضا کاشی‌زاد


یکی از پایه های نظری TRIZ تئوری تکامل سیستم های فنی است. آلتشولر بر اساس مطالعات پتنت ها، کتاب ها و مقالات به تدوین قوانین TRIZ و روندهای تکامل محصولات فناورانه پرداخته است. ادعا این است که مستقل از زمینه فناوری محصولات گوناگون این قوانین می توانند کاربردهایی داشته باشند. مبدع TRIZ هشت الگوی تکامل سیستم های فنی را در سه دسته زیر طبقه بندی کرده است:

استاتیک، سینماتیک و دینامیک.

شنیدن این دسته بندی، شاخه ای از فیزیک یعنی مکانیک را تداعی می کند. درباره منحنی S شکل سیستم ها صحبت خواهیم کرد. اما به طور مختصر می توان اشاره کرد که در دسته بندی آلتشولر، قوانین استاتیک به دوره تولد سیستم فنی، قوانین سینماتیک به دوره رشد و بلوغ سیستم و قوانین دینامیک به دوران افول سیستم و انتقال به زیر سیستمی دیگر مربوط می شود.

Laws of statics

The law of the completeness of parts of the system

The law of energy conductivity

The law of harmonizing the rhythms of parts of the system

Laws of kinematics

The law of increasing of the degree of deadliness of the system

The law of uneven development of parts of a system

The law of the transition to a super-system

Laws of dynamics

The law of the transition from a macro to a micro level

The law of increase of the S-field involvement


۰۹ تیر ۹۳ ، ۲۳:۴۹ ۰ نظر
سیدعلیرضا کاشی‌زاد
دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۲ ب.ظ هادی آقازاده
دو: اقتباس (Extracting)

دو: اقتباس (Extracting)

هادی آقازاده


همه چیز خوبه ! اگه فقط کارکرد فعلی این مسئله رو ایجاد نمی کرد . چرا نباید این مشخصه رو با جایگزین کردن سیستم دیگری که اون مشخصه رو نداره ولی کارکرد رو به وجود میاره جایگزین نکرد؟ یا حتی از یک سیستم بد فقط مشخصه خوبه رو استخراج کنیم! مثلا وقتی که می بینی یه آدم بده یک اخلاق خوب هم داره چرا باید سعی کنی اونو نبینی.

در مزرعه ها پرنده ها محصولات رو می خورن شما کدوم یکی رو انتخاب می کنید: یک انسان رو بزارید تا تمام روز پرنده ها رو فراری بده یا اینکه از یک مترسک استفاده کنید؟

آزمایش های زیست شناسی روی انسان : آزمایش ها بر روی آدم ها انجام بدید یا از موش آزمایشگاهی استفاده کنید؟

آموزش خلبانی: یک هواپیمای گرون رو بدید دست یه تازه کار یا از شبیه ساز پرواز استفاده کنید؟

خلاصه:                                                                                              

  • بخش یا مشخصه مزاحم را از جسم اقتباس کنید.
  • فقط قطعه لازم یا مشخصه مورد نظر را از جسم اقتباس کنید.

زمانی که رانندگی می کنین نباید با تلفن حرف بزنین ولی راه دیگری هم هست: از هدست استفاده کنید. آره، یه مثال خوب از اقتباس هدست ها هستند؛ گوشی هایی که بخش مورد نیازش اقتباس شده! 

منبع عکس

۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۳:۲۲ ۰ نظر
هادی آقازاده