What a Creative Idea !!!

?Why are some ideas look very creative and we have to admire them and their owners

If we find the answer, we can see that  what shall we do to generate creative ideas?,

or better, what shall we say is: how to think ?

 

هوالخلاق "

 

سلام ...

چه ایده خلاقانه ای !!!

چی میشه که بعضی از ایده ها خیلی خلاقانه و جذاب به نظر میرسن و وادارمون می کنند به تحسین کردن اونها و صاحبانشون؟!

تازگی ها این پرسش رو زیاد از خودم می پرسم. به نظرم اگه پاسخش رو پیدا کنیم می تونیم بفهمیم که برای خلق ایده های خلاقانه، چکار باید کنیم یا بهتر هست بگم: چطور بیاندیشیم؟! راستش رو بخواهید با بررسی چند نمونه از ایده هایی که به نظرم خلاقانه می اومدند ( و البته بازخوردهای جالبی رو از افرادی که این ایده ها رو بهشون نشون دادم گرفتم )، فکر می کنم جواب این سوال رو تا حدودی پیدا کردم! البته برای افرادی که با تریز آشنا هستند، چیز خیلی خارق العاده ای ( در عین خارق العاده بودنش! ) نیست، ولی وقتی که خودت یه چیزی رو که به صورت تئوری یاد میگیری، تجربه می کنی، با قاطعیت و حس دیگه ای اون رو با دیگران به اشتراک میگذاری، پس من هم به اشتراک میگذارم ... 

خب! اگه اجازه میدید میخوام ببینم این ایده سطل زباله چی داره که به نظر خلاقانه می رسه؟! من اینجا 5 تا عینک دارم... یا نه! می تونست شاید 5 تا قرص باشه یا شاید 5 تا کلاه، یا 5 تا نوشیدنی! یا شاید 5 تا ذره بین، یا حتی 5 تا انیکسین! یا ... مهم نیست این 5 تا چی هستند! مهم کارکردشونه که وقتی ازشون استفاده می کنم به من کمک می کنند از زاویه دیگه ای به ایده ها نگاه کنم ... 

 

 

عینک کارکردگرایی رو از روی میز بر میدارم و به چشمم میزنم و این دفعه از زاویه دید کارکرد به این ایده نگاه می کنم. از این نوع عینک زیاد داریم، بفرمایید شما هم بزنید به چشمتون تا با هم ببینیم... شما رو نمیدونم ولی من که چیزای جالبی دارم می بینم! 

می بینم که این سطل زباله در واقع اصلا سطل نیست! بلکه یه تیکه سیم مفتول هست که با توجه به شکلی که طراحی شده، در بالا و پایین، سه قسمت جدا از هم داره که برای کاری که باید انجام بدند، کافی به نظر می رسند. بیایید ببینیم که برخی از اجزای اصلی یک سطل زباله چه کاری رو انجام میدن؟!

 

فکر می کنم اصلی ترین کار رو قسمت پایین سطل زباله انجام میده که کارکردش تحمل وزن کیسه زباله و انتقال اون به سطح زمین هست. به عبارت دیگه یه واسطه هست بین زمین و کیسه زباله. قسمت بالا هم که معمولا همینطور که در تصویر مشاهده می کنید، کار خاصی رو انجام نمیده!

 

حالا دوباره به ایده سطل زباله خودمون ( که سطل نیست! ) نگاه کنیم که این کارکرد انتقال وزن کیسه زباله به زمین چه جوری تامین میشه؟ بله... توسط سه قسمت سیمی بالایی، نیروی وزن کیسه زباله به سه قسمت سیمی پایینی و سپس به زمین منتقل میشه... به همین سادگی! خب...کاری که من از یه سطل زباله برای نگهداری زباله های خشک، مثلا در جایی مثل محیط کار دارم، در عین سادگی و با یه طرح متفاوت که اصلا سطل هم نیست! داره تامین میشه. به نظرم چیزی که تا الان داره این ایده رو برام جذاب می کنه، برآورده شدن کارکرد مورد نظرم با با بیشترین سادگی ای که تا این لحظه از یه وسیله به نام سطل زباله دیدم، هست.

 

میتونیم عینک کارکردگرایی رو از روی چشممون برداریم. البته هنوز کارمون تموم نشده، بیاید قرص ایده آلی رو بخوریم... الان دیگه به هر وسیله ای نگاه کنیم، کنارش کسر ایده آلی ش رو میبینیم! بیاید به ایده مورد نظرمون یه نگاهی بندازیم...

 

به نظرم از نظر ایده آلی هم این ایده نمره بهتری از ایده سطل زباله های متداول میتونه بگیره! پس خلاقانه تر به نظر میرسه... .

 

بفرمایید نوشیدنی منبع گرایی!

میدونیم که منابع در دیدگاه تریز هر چیزی در درون و بیرون سیستم هستند که ازشون هنوز به اندازه تمام و کمال استفاده نشده. در سطل زباله های مشابه میبینیم که از قسمت بالایی سطل زباله معمولا در جهت کارکرد اصلی سطل زباله استفاده نمی شود و معمولا قسمتی برای اتصال در سطل زباله هست. ولی در این ایده جدید از قسمت بالایی و خاصیت فنری مانند سیم مفتول ( به عنوان یک منبع )، برای نگهداری کیسه زباله و تحمل وزن اون و انتقال به قسمت پایینی و سپس به سطح زمین، بسیار هوشمندانه و جالب استفاده شده.

بیایید با استفاده از ذره بین تضادیاب ببینیم چه تضادی در این ایده حل شده که خلاقانه به نظر می رسه! به نظرم در این ایده پارامتر بهبود داده شده "Device complexity" می تونسته باشه که در مقابل، با توجه به ساده شدن وسیله، معمولا پارامتر "Strength" وسیله مورد نظرمون کاهش می یابد. البته این چیزی هست که بنده توی ذره بین تضادیاب خودم می بینم و هرگز با اطمینان نمیتونم از صحت صد در صدی اون صحبت کنم! شاید شما پارامترهای دیگری رو ببینید... با نگاهی به ماتریس تضادهای تکنیکی، ماتریس به ما اصول 2 – 13 – 28 رو پیشنهاد میده. اصل 2 که در مورد استخراج قسمت های اضافی سیستم مورد نظرمون صحبت می کنه و پیشنهاد میده که فقط اون قسمتی که مورد نیازمون هست رو نگه داریم، که البته در این ایده مشاهده می کنیم که بر خلاف سطل زباله های متداول، دارای سطح دایره ای در بالا و پایین نیست و تنها سه قسمت در بالا و پایین نگه داشته شده است. اصل 13 معکوس کردن رو به ما پیشنهاد میکنه که همینطور که در منبع گرایی در موردش صحبت کردیم به جای استفاده از قسمت پایین سطل زباله، از قسمت بالایی برای تحمل وزن کیسه زباله استفاده شده است. اما اصل 28 که تعویض سیستم مکانیکی با یک میدان رو به ما پیشنهاد میده رو در این ایده نمی بینیم... البته همینطور که می دونیم لزوما تمامی اصل ها نباید استفاده شوند، ولی به نظر پیشنهاد خوبی میاد! مثلا تصور کنید زباله ها توسط یک میدان، در حالی که کنار هم جمع شده هستند در هوا معلق باشند! به نظر ایده خلاقانه ای میاد ...

فکر میکنم الان دیگه میدونم چرا وقتی این ایده رو برای اولین بار دیدم، مثل خیلی از آدمای دیگه، بی درنگ گفتم:

"چه ایده خلاقانه ای !!!"

منبع تصاویر