ژاپنی ها در اوایل دهه 40 میلادی (اواخر حکومت رضا شاه) سوپرمارکت نداشتند، احتمالا ما هم در آن تاریخ چیزی بیش از بقالی با این کاربرد نداشتیم. ژاپنی ها هم مثل ما ماست را از لبنیاتی، باتری را از الکتریکی، نان را از نانوایی، خودکار را از لوازم التحریری، ... تهیه می کردند. در دهه 40 میلادی مدیرشرکت تویوتا (که یکی از اعضای خانواده تویودا بود) به امریکا سفر کرد و دید که امریکایی ها برای تهیه بسیاری از کالاهای مصرفی روزانه خود به مغازه هایی به نام سوپرمارکت می روند. مساحت سوپرمارکت ها از یک مغازه ساده لبنیاتی بیشتر نبود اما تنوع کالاهایشان بسیار بیشتر و حجم انبارشان بسیار کم بود. همین ایده ی ساده جرقه طراحی سوپرمارکت صنعتی در کارخانه تویوتا را زد. 

سوپرمارکت صنعتی، محلی است یا بهتر بگوییم انباری است داخل یا بین ایستگاه های تولیدی که موادی که زیاد مصرف می شوند را در آن می گذارند. نکته مهم در طراحی سوپرمارکت ها، انتخاب اقلام و روش بارگذاری مجدد آنهاست. یعنی طبق چه برنامه ای موجودی این انبار پر شود تا هم سطح موجودی خیلی زیاد نشود و هم همواره به اندازه مورد انتظار موجودی داشته باشد. راستی، فراموش نکنیم که انبار در تفکر تویوتا اصلا چیز خوبی نیست و تلاش بر کاهش سطح انبار است تا سرمایه ای که به صورت انبار خوابیده، آزاد شود. تاثیر قابل توجهی که سوپرمارکت های صنعتی بر کاهش سطح موجودی ها گذاشتند موجب شد که امروزه شرکت های مشاوره ای داشته باشیم که کارشان بطور تخصصی طراحی سوپرمارکت صنعتی است.