If I Were 22!
Translated by Behzad Mozzami

متن اصلی:  If I Were 22: Three Lessons for Young Grads  نویسنده: Tim Brown

سه درس برای فارغ التحصیلان جوان  

من خوش شانسم. برای بیش از 27 سال در شرکتی بوده ام که دوستش دارم. شرکت IDEO که تقریبا تمام طول مدت شغل حرفه ای من را شامل می شود. طولی نکشید که بعد از فارغ التحصیل شدن از کالج سلطنتی هنر در سال 1987، شروع به کار به عنوان یک طراح صنعتی ساده برای شرکت ID Two)  Bill Moggridge)  - یکی از سه شرکتی که به یکدیگر ملحق شده و IDEO را شکل دادند - کردم و هیچ وقت آنجا را رها نکردم. من خانواده (قبیله) خودم را زود پیدا کردم. ولی مسیر شغلی  همه افراد این چنین سر راست نیست. به گذشته که نگاه می کنم، چند چیز هست که به خودِ بیست و چند ساله ام می گفتم که آنها را طور دیگری انجام دهد.

  • با افراد بیرون از حرفه و رشته خود ارتباط برقرار کنید. من خیلی روی یک طراح صنعتی بودن متمرکز شده بودم، وقتی را با مهندسان، دانشجویان کسب و کار یا هنرمندان یا نویسندگان نمی گذراندم. من نمی دانستم که آن بیرون چه فرصتهای دیگری برای متفکران طراحی که در حال شکوفا شدن هستند وجود دارد. خوشبختانه اینترنت به این معنی است که فارغ التحصیلان امروز زمینه های بیشتر و شانسهای بزرگتری برای همکاری با افراد با سوابق گوناگون دارند. هر فرصتی را غنیمت بدانید.
  • بدانید فرهنگ جایی که در آن کار می کنید به اندازه کاری که انجام می دهید مهم است. در دوران مدرسه، من یک دوره کارآموزی عالی در یکی از نوگراترین استودیوهای طراحی در لندن که به خاطر محصولات سبک cutting-edge خود معروف بود، داشتم. رهبران استودیو جسور، کلّه شق و خطر طلب بودند که به نابغه خلاق تنها اعتقاد داشتند. من از کارهای آنها متحیر می شدم، ولی وقت گذراندن خودم را در آن جا مفید نمی دیدم. من مشتاق خلاقیت، همکاری و کار گروهی بودم. تنها زمانی که با Bill Moggridge کار کردم یاد گرفتم که فرهنگ یک محل کار چقدر برای خلاقیت یک فرد مهم است. این یکی از مهمترین دلایلی است که من هنوز در IDEO هستم.
  • برای سفر کردن وقت بگذارید. من مستقیما از دوره لیسانس به فوق لیسانس رفتم. دوست داشتم که این توانایی و اعتماد به نفس را داشتم که یک سال از درس کناره می گرفتم و جهان را کشف می کردم، تا تجربه هایی از زندگی را به دانش دانشگاهی اضافه کنم. بعد از فوق لیسانس بود که شروع به سفر کردن کردم. ممکن است این حرف کلیشه ای باشد ولی خارج شدن از محیط خودتان شما را هوشیارتر و آگاه تر می کند. شما راجع به هر چیزی که قبلا بدون دلیل قبول داشتید، سؤال می پرسید. هنگامی که فرزندان خودم تلاش می کنند تا بفهمند چه چیزی برای آنها معنی دار است، چه مسیری را انتخاب کنند که زندگی آنها را پیش ببرد، به آنها می گویم که پاسپورت تان را در بیاورید. زمان سفر کردن است.

شما چه توصیه ای به خودِ جوان ترتان می کنید؟

عکس: در دفتر IDEO ، سنفرانسیسکو، سال 1988، زمانی که 26 سال داشتم

 

 

 

 

 

​* این یادداشت قسمتی از یک مجموعه است که در آن افراد تاثیرگذار درسهایی از دوران جوانی خودشان منتشر می کنند. تمام داستان ها را این جا بخوانید.